گروه اقدام ایران توان انجام تهدید جدی را ندارد
تغییر نظام در بستر تغییر رفتار
عبدالرحمن فتح الهی – مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا پنج شنبه هفته گذشته، در سالگرد کودتای 28 مرداد در تقویم میلادی، در سخنانی از تشکیل گروهی موسوم به "گروه اقدام ایران" در درون ساختار وزارت امور خارجه این کشور برای هماهنگی تمامی اقدامات مرتبط با تهران خبر داد. پمپئو، برایان هوک، مشاور ارشد وزیر امور خارجه و مدیر برنامهریزی سیاستهای وزارت امور خارجه را به عنوان نماینده ویژه در امور ایران و رئیس گروه اقدام ایران معرفی کرد. به گفته پمپئو، مسئولیت برایان هوک تلاش برای اجرای راهبرد فشار حداکثری دیپلماتیک و اقتصادی ضد ایران است. اما به واقع ماموریت این گروه در قبال ایران چیست؟ هوک چه راهکارهایی را برای انجام ماموریت خود در نظر دارد؟ با توجه به اختلاف دیدگاه هوک با پمپئو و ترامپ بر سر مساله ایران و برجام، آیا می توان به نتیجه کاری این گروه نگاه داشت؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
بعد از مواضع تهران در خصوص عدم مذاکره و جنگ با آمریکا، تشکیل گروه اقدام ایران در وزارت امورخارجه ایالات متحده به چه معنا است. آیا اقتضائات پرونده ایران دچار تغییر شده است؟
به نظر چنین نمی آید. اساسا تشکیل گروه اقدام ایران تنها چند روز بعد از مواضع تهران دور از واقعیت است. به عبارت دیگر تشکل این گروه از پیشتر در دستور کار کاخ سفید بوده است. این گروه بیشتر پیگیری عدم همراهی دیگر کشورها با تهران را در تحریم ها و فشار بر عهده دارد. لذا گروه اقدام ایران تاکید خود را بر مراودات مالی، پولی، بانکی، خرید و فروش نفت و گاز از ایران معطوف کرده است. این گروه در این راستا تلاش دارد تا کشورهای جهان را ترغیت و بعضا تهدید کند که از روابط با ایران دست کشیده تا اجماعی جهانی را علیه تهران سامان دهد. اما برنامه مهم تر و فوری تر این گروه کاهش فروش نفت ایران به مرز صفر تا 4 نوامبر یعنی زمان بازگشت تحریم های ثانویه است. لذا این دستور کاری گروه اقدام ایران چندان ذیل مواضع تهران در خصوص عدم مذاکره با آمریکا قرار ندارد. چه ایران این مواضع را اعلام می کرد و چه نمی کرد این گروه تشکیل می شد، کما این که از پیش تشکیل شده بود و برنامه های خود را پی می گرفت. لذا اولویت کاخ سفید بازگرداندن تحریم ها به هر قیمتی است تا بتواند امتیاز بیشتری را از تهران بگیرد.
با این تعریف وظایف آیا گروه اقدام ایران در یک موازی کاری با وزارت خرانه داری قرار ندارد؟
خیر. ببینید وزارت خرانه داری بیشتر تاکید خود را بر مسائل اقتصادی می گذارد. درست است که گروه ایران در وزارت امور خارجه هم تقریبا اهداف اقتصادی دارد، اما تاکید این گروه مسائل سیاسی و دیپلماتیک اقتصادی است. همان طوری که وزارت دفاع و یا سازمان امنیت و سی.آی.ای هر کدام علیرغم برخی هم پوشانی ها وظایف خاص خود را بر عهده دارند. وزارت خرانه داری هم مسئولیت مباحث اقتصادی و مالی و نظارت بر آنها را عهده داراست که دفتری هم به نام نظارت بر دارایی های خارجی یا اوفک در اختیار دارد. در این راستا وزارت خزانه داری، رصد تاثیر تحریم های آمریکا علیه هر کشوری که در لیست تحریم قرار دارد در دستور کار خود دارد. مضافا مشاوره ای هم به دیگر شرکت ها، بانک ها و نهادهای داخلی و خارجی که بنای همراهی و تعامل اقتصادی با این کشورهای تحریم شده را دارند ارائه می کند تا از مناسبات اقتصادی با آن کشورها جلوگیری کند. اما وزارت امور خارجه در ذیل مسائل سیاسی و دیپلماتیک، گروه ایران را برای پیگیری سیاسی وضعیت ایران در سایه تحریم ها شکل داده است. چنان که در سخنان خود پمپئو و برایان هوک هم هویدا بود آنها بنا دارند مسائل از از طریق سیاسی و دیپلماتیک ادامه دهند. پس موازای کاری میان گروه اقدام ایران و وزارت خرانه داری وجود ندارد. اما در عین حال معتقدم که این موازی کاری در خود دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده در حال شکل گیری است. چرا که تمامی برنامه ها و شرح وظایفی که برای گروه اقدام ایران در نظر گرفته شده پیشتر هم توسط خود وزارت امور خارجه پیگیری شده است. لذا نمی توان از این گروه انتظار کاری جدی و مهم و ایجاد محدودیتی اضافه بر گذشته را داشت. شاید تنها حسن این گروه این باشد که وزارت امور خارجه آمریکا به صورت مشخص و منسجم پرونده ایران را در دستور کار قرار دهد. ضمن این که مساله ایران هراسی و تبلیغات علیه تهران به صورت مشخص برای این گروه و گروه اقدام در نظر گرفته شده است.
اما برایان هوک به عنوان رئیس این گروه اقدام ایران از معدود بازماندگان دستگاه رکس تیلرسون و از جمله منتقدین برنامه ترامپ علیه ایران است. در این راستا هوک مخالف خروج ترامپ از توافق هسته ای بود. با این سابقه اساسا هوک در جایگاه رئیس این گروه اقدام چه برنامه ای برای ایران دارد. چرا از سوی پمپئو به عنوان رئیس این گروه انتخاب شد؟
بگذارید از سوال پایانی شما شروع کنم. برایان هوک در سابقه همکاری خود با دولت ترامپ فراز و فرودهای فراوانی را طی کرده است. در زمان انتخابات ریاست جمهوری از منتقدین ترامپ بود، اما بعد به عنوان رئیس بخش سیاست گذاری وزارت امور خارجه آمریکا از سوی تیلرسون انتخاب شد. اگر چه حضور هوک در ابتدا با مخالفت های ترامپ مواجه بود، اما تیلرسون توانست ترامپ را برای حضور هوک قانع کند. مساله اینجا است که هوک از جمله اشخاصی است که در ساختار بروکراتیک آمریکا به عنوان کارمند حرفه ای مطرح است. ببینید در آمریکا برخی مقامات سیاسی و دولتی به واسطه روابط سیاسی و نزدیکی با رئیس جمهور و یا حمایت مالی از او سمتی را دریافت کرده اند، اما برخی هم با تغییر دولت ها کماکان در ساختار حضور دارند. هوک هم از جمله همین افرادی است که در ساختار و بدنه وزارت امور خارجه آمریکا جای دارد و با آمدن و رفتن دولت ها، جناح ها و احزاب تغییری در جایگاه او ایجاد نمی شود. البته این افراد باید قابلیت انطباق با سیاست های کلان هر دولت و جناح را داشته باشند. شاید هوک بیشتر با تیلرسون هم نظر بود، اما او می تواند مواضع پمپئو را هم تامین کند. لذا هوک علیرغم انتقاد خود به برحی سیاست های ترامپ و مخالفت با خروج از برجام این توانایی را در خود دارد که برنامه های گروه اقدام ایران را در خصوص فشار بر تهران عملی کند. از آن سو انتخاب او به این سمت هم نشان از اعتماد دولت ترامپ و شخص پمپئو به وی دارد.
در نهایت با توجه به این که دولت ترامپ و شخص پمپئو راهبرد فروپاشی از درون را برای ایران در نظر دارند؛ آیا هوک و گروه اقام ایران تنها مساله تاثیر بیشتر تحریم ها را در دستور کار دارد و یا اولویت این گروه فروپاشی ایران از درون است؟
آن چه در ظاهر به عنوان دستور کار این گروه اعلام شده فشار بیشتر بر تهران است. فشاری که باید به قدری جدی و سنگین باشد که ایران یا به همه خواسته های آمریکا تن بدهد و یا از درون دچار فروپاشی شود. البته مقامات آمریکایی و به خصوص خود ترامپ ابایی هم از مطرح کردن آن ندارند. هر چند که برخی مواقع کاخ سفید اعلام داشته که مساله تغییر رژیم در ایران را دنبال نمی کنند، اما تغییر رفتار تهران در صدر کار قرار دارد. به هر حال چه تغییر رفتار و چه تغییر نظام، مبین دستور کار جدی برای این گروه و شخص آقای برایان هوک است. البته مساله کاهش فروش نفت ایران به صفر، عدم گردش پولی و بانکی و دیگر تحریم ها به منظور تغییر رفتار تهران به صورت ضمنی همان پیگیری تغییر رژیم است. چرا که در صورت اعمال این تحریم ها نارضایتی های داخلی در خصوص مسائل اقتصادی به اوج می رسد تا در نهایت آن چه آمریکا آن را شورش و قیام تهیدستان نامیده است، محقق شود. حتما این مساله جزء برنامه های همه دستگاه ها و وزارت خانه های کابینه ترامپ در خصوص ایران است. پس این رویکرد مختص وزارت امور خارجه و گروه اقدام ایران نیست. اما این که این سیاست های منتج به نتیجه مورد نظر ترامپ خواهد شد یا خیر، بحث و نظرهای متفاوتی وجود دارد.
نظر شما :