حزب اردوغان اول، حزب آتاترک دوم و حزب اوجالان سوم شدند
آغاز دورهای جدید برای ترکیه نوین
نویسنده: صلاح الدین خدیو، کارشناس
دیپلماسی ایرانی: از روز 25 ژوئن دوران نوینی با پیروزی مجدد حزب عدالت و توسعه و آغاز رسمی سیستم ریاستی در این کشور آغاز شد. در واقع پس از مصطفی کمال، اردوغان قدرتمندترین زمامدار ترکیه نوین می شود، با این تفاوت که توانسته پس از دهه ها دین زدایی آن را به کانون سیاست ترکیه باز گرداند.
اردوغان آخرین پیروزیش را چگونه بدست آورد؟
علیرغم کاهش ارزش لیر در ماه های اخیر و برخی مشکلات دیگر، ثبات اقتصادی در حالت کلی برگ برنده ای بود که مانند ادوار گذشته توانست رای دهندگان را همچنان پشت سر حزب عدالت و توسعه مصمم و ثابت قدم نگه دارد.
عامل دوم وضعیت فوق العاده بود که پس از کودتای نافرجام دو سال پیش اعمال شده و هنوز ادامه دارد. حزب حاکم از این وضعیت برای سرکوب مخالفان خود و مهار جامعه مدنی بویژه رسانه ها و روزنامه نگاران نهایت استفاده را برد.
کردها و هواداران گولن هدف بیشترین سرکوبها قرار گرفته و برابر گزارش ها ناظران بیطرف دموکراسی ترکیه در سالهای اخیر فقیرتر شده است.
این مساله در کارزار تبلیغاتی حزب حاکم و شخص اردوغان به روشنی خود را نشان داد. آنها با بکارگیری یک ادبیات میلیتاریستی و استفاده فله ای از واژگانی چون قندیل و منبج و شنگال و عفرین ترجیح دادند فضایی میهن پرستانه و شورانگیز خلق کنند.
در مقابل احزاب اپوزیسون که برای اولین بار در یک بلوک با هم متحد شده بودند، خواستند با تمرکز بر مشکلات اقتصادی اردوغان را زمین بزنند.
البته عدالت و توسعه نتوانست مانند دور قبل حائز اکثریت مطلق شود و برای تشکیل دولت محتاج ائتلاف با متحدش یعنی حزب افراطی حرکت ملی است که به داشتن مواضع ضد کردی معروف است.
در این طرف قضیه حزب کردی دموکراتیک خلق ها هم علیرغم سرکوبها و زندانی شدن رهبران آن خوش درخشید و هشت کرسی بیشتر از دوره قبل بدست آورده است.
در دو سال گذشته اردوغان بر خلاف سالهای قبل با انکار صریح مساله کرد تلاش داشت به موازات تلاشهای نظامی برای محو پ.ک.ک، در داخل نیز به تدریج ستون فقرات شاخه سیاسی آن را در هم بشکند.
درخشش این حزب در انتخابات و ایستادن آن در جایگاه حزب سوم چالشی بزرگ در برابر این رویاست. از سوی دیگر کاهش کرسیهای حزب عدالت و توسعه به نسبت دوره قبل و وابستگی آن به حزب حرکت ملی هم می تواند شمشیری دوسویه باشد.
از سویی جلوی بلندپروازی و مطلق العنانی حزب اصلی را می گیرد و از سوی دیگر می تواند در آینده موانع بزرگی جلو احیای احتمالی روند صلح با کردها بگذارد.
از این رو می توان گفت که در پنج سال آتی هم مساله اصلی اردوغان مشکل کردها و سوریه خواهد بود.
مساله اعمال حاکمیت نیروهای سوریه دموکراتیک بر سی درصد خاک سوریه و درهم تنیدگی این نیروها با اصلی ترین و استراتژیک ترین مخالفین دولت ترکیه که ده ها نماینده حامی در پارلمان ترکیه هم دارند، دستور کار اصلی پرزیدنت اردوغان خواهد بود.
آیا پس از انتخابات هم اردوغان به نظامی گری در این حوزه ادامه می دهد؟ اگر از تبلیغات انتخاباتی بگذریم باید گفت در سوریه ظرفیت بازیگریش همین اندازه بود و تمام شد. مگر آنکه به توافقی با آمریکا دست یابد که کردها وجه المصالحه شوند و یا توافق کلی تری بدست آید که کردها هم در آن به حساب آیند. شق دوم محتملتر است و بستگی به متغیرهای تاثیرگذار و فراوانی دارد.
نظر شما :