جشن تولدی برای یک بلدیه
دیدبان روسیه: مسکو شنبه این هفته به ایستگاه هشتصد و هفتادمین سال قطار عمر خود رسید و شهرداری تولدی به وسعت این بلدیه برای اهالی بزرگترین پایتخت اروپا تدارک دیده بود. اگر چه بساط جشن تولد در همه مناطق شهر پهن بود، اما هر چه به حوالی میدان سرخ نزدیک تر می شدیم، بیشتر شدت می گرفت.
خیابان های نیم دایره شمالی اطراف کرملین و میدان سرخ، پر بود از برنامه های سرگرم کننده گوناگون تا مردم به بهانه تولد شهرشان به صورت رایگان شاد باشند و بخندند. یک طرف شهربازی کوچکی برای کودکان ایجاد شده بود و سوی دیگر زمین هایی همانند فوتبال و والیبال ساحلی برای نوجوانان و جوانان. در این میان اما به سلیقه آنها که اهل بازی های کامپیوتری هستند نیز احترام گذاشته شده بود و مسابقات فوتبالی راه انداخته بودند که بر پرده بزرگ سینمایی نمایش داده می شد و گزارشگری با هیجان آن را روایت می کرد.
درست در مقابل درب پارلمان روسیه در ضلع شمالی کرملین، محلی ایجاد شده بود تا مردم شهر نظاره گر رقص های کلاسیک و باله باشند و کمی آن طرف تر یک جایگاه بزرگ بود که توسط شبکه مسکو 24 اداره می شد و نشان می داد که رسانه ملی چگونه می تواند در شادی مردم سهیم شود و مردم را با خود همراه کند؛ البته بهتر است بگویم چگونه رسانه ملی می تواند با مردم همراه شود و اعتماد آنها را به خود جلب کند.
«در حوالی میدان سرخ» این هفته البته با شماره های قبل یک تفاوت جدی دارد، همیشه من به سوی میدان سرخ می رفتم تا روایتی از جامعه روس ها بیابم و بنویسم، اما این هفته میدان سرخ من را نیز همراه هزاران نفر به سوی خود کشید تا به بهانه کوچکی شاد باشیم. میان این ایام که در مسکو زیست می کنم، دریافتم که شهرداری مسکو به بهانه های مختلف تلاش دارد برنامه هایی برپا کند تا مردم چندین بار در سال تعطیلات آخر هفته را بتوانند شاد باشند و به رایگان از برنامه های گوناگون لذت ببرند. نحوه برگزاری این جشن ها برای من و شما به عنوان یک غیر روس نیز فکر می کنم از جنبه های مختلف جالب و قابل تامل باشد:
پرده اول: در ایام برگزاری جشن ها، ورودی های منتهی به میدان سرخ حتی تا خیابان های اطراف، توسط پلیس محاصره می شود و برای ورود به این محدوده شاید لازم باشد چندین بار از گیت های بازرسی عبور کرد؛ اما نکته جالب آنجاست که هیچ فردی با دیدن این حد از پلیس و دیگر یگان های ویژه که همراه ماشین های ضمختشان در ضلعی دپو شده اند، حس وحشت نمی گیرد؛ بلکه بیشتر احساس آرامش و امنیت می کند. کافی است پلیس به هر دلیلی تردد از یک سمت به سوی دیگری را مسدود نماید؛ آنقدر در ناخودآگاه روس ها تعریف شده است که حضور نیروهای پلیس و امنیتی برای نهادینه کردن آرامش آنهاست که عموما بدون هیچ اعتراضی و حتی با یک لبخند اطاعت فرمان می کنند.
پرده دوم: معمولا در مراسم های بزرگ، ایستگاهی به شبکه های تلویزیونی دولتی یا همان رسانه ملی فدراسیون روسیه اختصاص داده می شود و در برنامه تولد مسکو نیز این سنت ادامه داشت. در حین برگزاری برنامه کنسرت های فراوانی توسط گروه های مختلف اجرا شد، اما دو میان برنامه به نظر خیلی جالب می آمد. نخست آنکه (طی یک برنامه از پیش ساخته شده) ارتباط مستقیمی با خبرنگاری در سطح شهر برقرار شد و او با طنز ناهنجاری ها و سختی هایی که در مسکو نیز همانند هر شهر دیگر، کم یا زیاد وجود دارد را به نمایش کشید. شاید بتوان گفت این قسمت از برنامه یک نقطه عطف بود تا شهروندان و مسئولین شهری در میان خنده هایشان توجه بیشتری به این ناهنجاری ها داشته باشند و در رفع آن بکوشند. میان برنامه ای که نه قصدش حمله به مسئولین شهرداری بود و نه توهین به مردم؛ بلکه به درستی تلاش داشت از جایگاه رسانه ملی در راستای افزایش حقوق شهروندی گام بردارد؛ چه در مقام مطالبه و چه در مقام آموزش. در میان برنامه ای دیگر نیز شبکه «مسکو 24» با پخش گاف های رسانه ای خود، کوشید تا مردم را از ته دل بخواندند و بیشتر آنها را با خود همراه کند.
پرده سوم: بدون شک یکی از زیباترین جلوه های این گونه برنامه ها، فضای خانوادگی و سلامت اخلاقی از این قبیل جشن هاست. عموما خانواده ها، مادران به همراه فرزندان خردسال خود، عاشق و معشوق ها و یا حلقه هایی از دوستان حتی از ملیت های مختلف به چشم می خورند که آمده اند تا ساعات شادی را سپری کنند، اما پیدا کردن بی اخلاقی و مزاحمت بسیار بسیار دشوار است.
پرده چهارم: هنگامی که برنامه پایان می یابد، خیلی سخت است که متوجه بشوی مردم چه هنگامی آن محل را این قدر آرام و بدون سر و صدا ترک کرده اند؛ شاید به این دلیل باشد که روس ها عموما با یکدیگر با صدای بلند صحبت نمی کنند و دشوار است صدای دو نفر که در میز کناری شما در رستورانی و یا پارکی نشسته و مشغول صحبت می باشند را بشنوید. در آخر رفتگرانی که مشغول نظافت هستند، آرام آرام ظاهر می شوند؛ البته نمی توان گفت که یافتن زباله سخت است، اما آسان هم نیست.
در شماره های بعدی «در حوالی میدان سرخ» بیشتر درباره الفبای حقوق شهروندی جامعه روسیه و نقاط روشن و تاریک آن خواهم نوشت.
نویسنده: احمد وخشیته، سردبیر دیدبان روسیه و دانشجوی دکتری علوم سیاسی در دانشگاه دوستی ملل روسیه
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما :