با تشدید تنشهای درونی
ناتو برای فرار از بحران دنبال تنشآفرینی است
عبد الرحمن فتح الهی - چشم انداز امنیتی امروز جهان به ویژه خاورمیانه بر حضور بیشتر و پررنگ تر ناتو حکایت دارد. این در حالی است که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از بین رفتن پیمان ورشو، عملاً این تفکر به وجود آمد که ناتو نیز خصلت نظامی خود را از دست داده و بنابراین منطقی است که برچیده شود. اما این امر نه تنها میسر نشد، بلکه راهبرد امریکا و جهان غرب بر گسترش حوزه نفوذ جغرافیایی ناتو و توانمندسازی نیروی نظامی آن، قرار گرفت. در این زمان مهمترین راهبرد امریکا، تضعیف روسیه و جلوگیری از ظهور دوباره آن کشور به عنوان یک رقیب منطقه ای و جهانی بود. بنابراین امریکا گسترش ناتو را در حوزه جمهوری های سابق شوروی در دستور کار خود قرار داد تا بتواند قدرت ایالات متحده را در قفقاز و آسیای مرکزی گسترش دهد. بدین ترتیب امریکا سعی دارد تا منافع منطقه ای روسیه را در معرض خطر جدی قرار دهد. به این صورت در سال 1999 و در پی فروپاشی شوروی سه جمهوری سابق بلوک شرق یعنی لهستان، مجارستان و جمهوری چک به ناتو پیوستند که در سال 2004 میلادی در موج دوم گسترش ناتو به شرق، کشورهای رومانی، بلغارستان، اسلواکی، اسلونی، لتونی، لیتوانی و استونی نیز وارد ناتو شدند. این اتفاق در موازات حضور مستقیم ناتو در خاک افغانستان و عراق بود. این گسترش در حالی صورت می گیرد که نه تنها ناتو همچنان در ابعاد نظامی از قدرت ویژه ای برخوردار است، بلکه در ابعاد دیگر سیاسی، امنیتی و فرهنگی نیز آن چنان از رویکرد تازه ای برخوردار شده که شکل جدیدی از تهدیدات خود را برای کشورهایی که عضو آن نیستند، به ارمغان آورده است. ناتو در حال حاضر در حال افزایش سطح نفود خود در سایر مناطق جهان به ویژه بعد از جنگ داخلی سوریه و عراق و مناقشات امنیتی افغانستان است. برای تحلیل دقیق تر این مسئله وقایع اتفاقیه گفت وگویی را با دکتر غلامحسین بلندیان، کارشناس مسئل سیاسی و امنیت که در کارنامه خود 20 سال معاونت امنیتی وزارت کشور و دبیری شورای امنیت کشور را دارد، داشته است که در ادامه می خوانید:
- پس از برگزاری نشست سران ناتو در 25 می و نتایج آن، از طرح برنامه ای برای جلوگیری از عدم پرداخت سهم بودجه ای برخی از کشورها به ویژه آلمان تا افزایش شمار نیروهای ناتو در عراق و افغانستان و در تنگنا گذاشتن نیروهای روسیه و مسئله کمک به ائتلاف ضدداعش که همگی نشان از تلاش ناتو برای ایجاد یک قالب امنیتی متفاوت است، بودجه ناتو 3/4 درصد افزایش یافت و به حدود 41 میلیارد دلار رسید. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا نیز خواستار پرداخت حداقل 2 درصد از درآمد ناخالص داخلی کشورهای عضو به صندوق ناتو شد. آیا این افزایش بودجه به معنای افزایش نقش آفرینی و تاثیرات لازم بر صحنه بین الملل است؟
برای پاسخ به این سئوال باید گذشته ناتو را برای پی بردن به ذاتش تحلیل کرد. در دوران جنگ سرد پیمانی به نام آتلانتیک شمالی یا ناتو شکل گرفت که در مقابل آن بلوک شرق هم پیمان ورشو را بوجود آورد که تا پایان جنگ سرد این دو نهاد در اجرا و پیش برد سیاست های تقابل گرایانه نقش اساسی داشتند. اما نکته مهم اینجا است که این پیمان (ناتو) یک پیمان امنیتی منطقه ای متعلق به اورپا است و مضافا این دست از پیمان های امنیتی منطقه ای مانند ناتو تحت عنون RCS (Regional Collective Security) برای تامین امنیت مناطق مورد نظر خود شکل می گیرند. بنابراین ناتو در حقیقت مجموعه ای امنیتی اروپایی است که با حضور یک قدرت فرامنطقه ای بزرگ به نام ایالات متحده آمریکا به سمت قدرت نظامی جهانی و فرامنطقه ای سوق پیدا می کند، یعنی ناتو تحت سیطره و رهبری واشنگتن به عنوان یک قوه نظامی که فراتر از منطقه ماموریتی خود است در صحنه های جهانی نقش آفرینی می کند. البته نکته دیگری هم که باید گفته شود این است که واشنگتن در بیشتر پیمان های امنیتی فرامنطقه ای مانند "مجموعه امنیتی خاورمیانه" حضور دارد حال این که آمریکا از نظر جغرافیایی، نه متعلق به اروپاست نه خاورمیانه و این مسئله تاثیرات واشنگتن را بر قالی امنیت امروز جهان روشن می کند. اما در ادامه ناتو پس از جنگ سرد و سقوط شوروی سعی در افزایش نفوذ در کشورهای بلوک شرق داشت که این تلاش نه تنها به شرق اروپا که بر همه جهان تسری یافته، لذا این رویه به یک برنامه ثابت ناتو در چند سال اخیر تبدیل شده، هر چند که قدرت هژمون ناتو یعنی واشنگتن هم در سنوات و دوره های گذشته سعی کرده حضور خود را در سایر مناطق جهان از طریق این پیمان توجیه و اعمال کند، اما این رویه در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از سوی دونالد ترامپ با انتقادات شدیدی مواجه شد که حتی ترامپ وعده خروج از ناتو را مطرح کرد، اما پس از روی کار آمدن و هدایت ترامپ توسط برنامه ریزان حقیقی آمریکا، او با تغییر مواضعش در نشست سران ناتو در بروکسل پیشنهاد افزایش سهم بودجه ای هر کشور را ارائه کرد تا همه کشورها بودجه خود را برای فعالتر کردن ناتو پرداخت کنند، لذا مسئله افزایش بودجه ناتو به معنای افزایش دخالت های واشنگتن تحت لوای ناتو است. بنابراین افزایش بودجه ناتو در شرایط آشفته امروز عرصه بین الملل به معنای افزایش تاثیرگذاری ناتو در صحنه بین الملل است و در نهایت هم به افزایش حضور واشنگتن می انجامد. مضافا نکته دیگر این که مداخله آمریکا و ناتو در حوزه ژئوپولتیکی خاورمیانه و غرب آسیا که یکی از اصلی ترین دلایل گسترش بحران به شمار می آید بدلیل وجود تضادهای ساختاری، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی با جلوه هایی از مداخلات بین المللی است که به بحران سازی می انجامد. بنابراین در بستر این مسئله برخی از کشورها در تابعیت قدرت هژمون ناتو (آمریکا ) در روند تغییر قرار خواهند گرفت چرا که جلوه هایی از بی ثباتی با این همنوایی در آنها به واسطه آن تمایزات پدیدار خواهد شد در نتیجه در شرایط بعد از جنگ سرد و فروپاشی نظام دو قطبی در جهان و پیچیدگی شرایطی که اکنون بر حوزه بین الملل سایه افکنده است، نمی توان ساختار به هم ریخته نظام بین المللی را امروز به صورتی دقیق تعریف کرد، به تعبیر دیگر جهان امروز در یک بی ساختاری نظام بین الملل زیست می کند که آمریکا و ناتو تلاش دارند برای جلوگیری از وقوع این شرایط، حاکمیت خود را در ساختار نظام بین الملل افزایش دهند و با نقش آفرینی در قالب ناتو تلاشی برای ایجاد یک نوع نظام تک بعدی را در سر دارند تا از این طریق منافع و اهداف خود را در سایر نقاط جهان بدست آورند. پس می توان این گونه نتیجه گرفت که افزایش بودجه ناتو به گسترش ناتو و در راس آن واشنگتن در سایر مناطق جهان بویژه غرب آسیا و خصوصا منطقه خاورمیانه می انجامد. لذا به نظر می آید در بستر این مسئله ما باید شاهد افزایش ناامنی در منطقه خاورمیانه باشیم.
- در راستای تحلیل شما، یکی از سه محور نشست سران ناتو در بروکسل افزایش میزان کمک های اطلاعاتی و شناسایی به نیروهای "ائتلاف ضد داعش" از طریق ارائه افزایش پروازهای سیستم نظارتی کنترل و هشدار هوایی، سوختگیری هوایی و اشتراک بیشتر اطلاعات بود. اکنون تصمیم به افزایش نقش ناتو در بحران سوریه باعث تغییر فرم امنیتی در سوریه خواهد شد چرا که تا کنون کمک های ناتو فقط به در اختیار قرار دادن اطلاعات به ائتلاف جهانی برای شکست داعش از طریق هواپیماهای سیستم نظارتی کنترل و هشدار هوایی ناتو محدود می شد. آیا چنین مسئله ای به معنای پر رنگتر شدن ناامنی در خاورمیانه خواهد بود؟
نکته مهمی که در سئوال شما وجود دارد دال بر تلاش ناتو و آمریکا برای به سرانجام نرسیدن جنگ شش ساله سوریه است. از همین رو هم، ناتو در جایی از کردهای سوریه حمایت می کند و در جایی در تناقض با این رفتار، از ارتش ترکیه برای دخالت در سوریه استفاده می کند. در سایه چنین عملکردی نیز تلاش دارد که خاورمیانه و بویژه سوریه در یک ناامنی نسبی به سر برد. ببیند واشنگتن در چند سال اخیر بویژه از دوره بوش پسر سعی داشته "سرزمین های سوخته ای" را در خاورمیانه ایجاد کند و در راستای این تلاش ها اکنون ما شاهدیم که متاسفانه عراق، یمن، سوریه، افغانستان به این سرزمین های سوخته بدل شدند. به این معنا که این کشورها باید سال ها از منابع مالی و اقتصادی خود در اختیار واشنگتن و سایر کشورهای غربی قرار دهند تا بتوانند اعتباراتی را برای باسازی این سرزمین های سوخته بدست آورند. پس اساسا برنامه واشنگتن و ناتو در قالب افزایش ناامنی عدم حرکت این کشورها به سمت توسعه است، لذا افزایش بودجه ناتو و حضور بیشتر، پررنگتر و به اعتقاد من حتی حضور مستقیم این سازمان در خاورمیانه و جنگ سوریه به معنای ایجاد و گسترش یک طرح ناامنی نسبی و مدیریت شده از جانب آنان است که این نوع از بحران ناامنی هدایت شده دقیقا در راستای تحقق اهداف و برنامه های ناتو پیش می رود. در یک ماه اخیر شما شاهد بودید که واشنگتن بزرگترین قراردادهای تسلیحاتی تاریخ نظامی جهان را با ریاض منعقد کرد. یقینا چنین قراردادهایی به ثبات و آرامش در منطقه خاورمیانه نمی انجامد اما در راستای برنامه ایران هراسی برای عقد چنین قراردادهایی، ما اکنون شاهد اختلافات و تنش هایی میان خود کشورهای عربی منطقه خلیج فارس هستیم. پس شما می بینید که سیر صعودی تنش ها و ناامنی ها در منطقه خاورمیانه به واسطه این دخالت های ناتو و واشنگتن پایانی ندارد. بنابراین من معتقدم در راستای افزایش بودجه ناتو و تصمیم این سازمان برای دخالت بیشتر و حضور پررنگتر در ائتلاف ضد داعش، بهانه ای است که این نهاد امنیتی اروپایی و قدرت غیر منطقه ای هژمون این نهاد به سمت برآورده کردن اهداف این کشورها در منطقه خاورمیانه می انجامد بنابراین باید کشورهای منطقه خاورمیانه نسبت به آینده امنیتی خود نگرانی های جدی داشته باشند.
- اما محور دوم نشست سران ناتو که بعدا هم قالب پراتیکی را پس از اظهار رسمی از سوی "ینس استولتنبرگ" (دبیر کل ناتو) در نشست وزیران دفاع کشورهای عضو پیمان به خود گرفت، اعزام نزدیک به 13 هزار و 500 نیروی نظامی این نهاد به افغانستان و عراق بر دو محور افزایش امنیت و همچنین مشاوره به نیروهای امنیتی این دو کشور بویژه کابل است، آیا چنین برنامه ای از جانب ناتو در راستای تحلیل قبلی تان به برنامه ای برای افزایش ناامنی هدایت شده در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه می انجامد؟
انقلاب اسلامی ایران با ایجاد یک پارادایمی به نام "مشارکت همه ملت" یا به عبارت دیگر "مشارکت مردمی" به سمت مدیریت و برنامه ریزی کشور حتی در قالب امنیتی و نظامی گام های جدی و کاربردی را برداشت و در ادامه هم با گسترش چنین مسئله ای به عراق یا سوریه قطعا به عنوان یک از عوامل مهم در مبارزه با تروریسم نقش پررنگ خود را تا کنون به اثبات رسانده است. پس حضور نیروهای نظامی بیشتر ناتو در افغانستان یا عراق و ایجاد یک امید و دلگرمی کاذب به سران این دو کشور برای جلوگیری از شکل گیری این استراتژی (مشارکت مردمی) است. بنابراین اگر نیروهای نظامی ناتو در افغانستان حضور نداشته باشند یقینا این کشورها با یک برنامه ریزی دقیق تر و بدون دخالت نیروهای فرامنطقه ای به مدیریت و برنامه ریزی امنیت در کشورهای خود همت می گمارند. هر چند که این نکته را هم نباید فراموش کرد که اصلی ترین عوامل ایجاد ناامنی حمایت همین سران ناتو از گروه های تروریستی در منطقه است. شما کافی است به افغانستان نگاهی داشته باشید. از زمان حمله نظامی آمریکا و ناتو به این کشور نه تنها وضعیت امنیتی بهتر نشده که حتی شرایطی به شدت تاسف بار را امروز در این کشور شاهدیم. در خصوص تهیه و تولید مواد مخدر هم در افغانستان از زمان حضور ناتو و آمریکا افزایش چشم گیری پیدا کرده است و اساسا به صورت ترانزیتی به اروپا صادر می شود. لذا اعزام نیرو چه با هدف کمک به برقراری امنیت و چه با هدف مشاوره به نیروهای پلیس در این کشور یقینا مانع از برنامه ریزی و اتکای نیروهای افغانی در جهت برنامه ریزی برای مدیریت نا امنی است. در نتیجه استراتژی مشارکت مردمی در کشورهای منطقه خاورمیانه بویژه پس از پایان دوران جنگ سرد به یکی از مهمترین استراتژی ها و حتی قدرت ها در قالب انقلاب های مردمی، نهضت های مردمی و حرکت های مردمی بدل شد که یقینا این مسئله در شکل نظامی خود در قالب گروه های به شدت نظام یافته و آماده می تواند به مهمترین و حتی تنها راه حل نجات کشورهای خاورمیانه بویژه افغانستان و عراق از چنگال نا امنی ختم شود. واشنگتن و ناتو این مسئله را بخوبی درک کرده اند فلذا برنامه هایی را در قالب اعزام نیرو برای جلوگیری از ایجاد و گسترش این نیروهای مردمی و وابستگی امنیتی – نظامی دارند. یقینا اعزام نیروی نظامی به افغانستان یا عراق تمرکز قدرت را از دولت های این کشورها خواهد گرفت و این مسئله مطمئنا به پررنگتر شدن حضور کشورهای عضو ناتو و آمریکا می انجامد چرا که زمانی دولت ها برای برقراری امنیت در سرزمین خود نیازمند نیرو و توان سایر کشورها باشند به نوعی وابستگی نظامی و در امتداد آن سیاسی و اقتصادی هم می انجامد. این دقیقا هدف غایی و نهایی کشورهای عضو ناتو است تا بتوانند قدرت مدیریت این کشورها را در دستان خود داشته باشند.
- اما محور سوم نشست ناتو که به تصمیم گیری های اخیر انجامید، بحث محاصره روسیه بود. بعد از حضور مسکو در مسئله اوکراین ناتو بارها سیاست های تقابل جویانه خود را در قبال این دخالت بیان داشته است، اما پیوستن مونته نگرو به عنوان بیست و نهمین عضو ناتو در 5 ژوئن که برای روسیه عبور از خط قرمز و تقابل آشکار ناتو با خود می داند، چرا که مونته نگرو از کشورهای بلوک شرق بود که با پیوستن به ناتو دایره نفوذ علیه روسیه را بیشتر کرده است، همچنین فعالیت های نظامی ناتو اعم از اعزام تانک های لئوپارد و خودروهای زرهی پیاده نظام پیزارو اسپانیایی به بندر ریگا، پایتخت لتونی، اعزام گردان هنگ 69 ارتش آمریکا شامل 50 واحد زرهی از جمله چهار تانک ام. 1 آبرامس و 15 فروند بی ام پی برادلی در آوریل سال جاری در استونی در 700 کیلومتری مسکو، عملیات راه اندازی بخشی از سامانه موشکی ناتو در پایگاه دوسلو در رومانی و از آن سو برنامه مانور نظامی روسیه موسوم به 2017 Zapad که هر 4 سال یک بار برگزار می شود که به گفته پوتین مانور امسال شدیدتر وگسترده تر از سالهای پیش خواهد بود همگی این مسائل، تنش ها را به شکل جدی افزایش داده است. از دید شما این رفتارهای ناتو در تقابل با مسکو در آینده چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟
آن چه مسلم است پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه در زمان بوریس یلتسین گرایش بسیار زیادی به غرب پیدا کرد و در سایه این سیاست های یلتسین واکنش و پاسخی محکم در مقابل نفوذ ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه انجام نداد. بنابراین در لوای چنین بی اعتنایی کشورهای بلوک شرق به سمت ناتو گرایش پیدا کردند و حتی برخی از آنان به عضویت این نهاد در آمدند. اما از زمان حضور آقای پوتین، روسیه در یک روند کاملا عکس با روسیه یلتسینی شده و به سمت افزایش قدرت و توان خود گام برداشته است. در طول این سال ها پوتین سعی داشته با بازآفرینی قدرت مسکو به نحوی نمایندگی اتحاد جماهیر شوروی سابق را داشته باشد. لذا تمام برنامه و تلاش پوتین برای عدم افزایش و در گام بعدی حتی کاهش حضور ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه است. هر چند که در این دوران حضور ناتو در اطراف مرزهای این کشور بسیار پررنگتر شده است اما مسئله اختلاف ناتو با روسیه تنها به مسئله کریمه و جنگ اوکراین محدود نمی شود. اگر دقت کرده باشید پس از وقوع جنگ سوریه، آمریکا هم به عنوان قدرت هژمون ناتو سعی داشت با تحت فشار قرار دادن روسیه از طریق ناتو، حضور مسکو را در صحنه سوریه کم کند، یعنی با چنین برنامه هایی در قالب افزایش نیرو در اطراف مرزهای روسیه بنا دارد بخشی از نیرو و توان مسکو که می تواند در مسئله سوریه صرف شود به حل و فصل اختلافات و تنش زایی ناتو اختصاص یابد. لذا واشنگتن با بازی کردن با برگ برنده ناتو تلاش خود را برای تغییر صحنه جنگ سوریه از طریق تحت فشار قرار دادن مسکو بویژه در یک سال اخیر و پیروزهای چشم گیر در صحنه مبارزه با تروریسم افزایش داده است. بنابراین این تضاد و تقابل بین مسکو و ناتو همچنان ادامه خواهد یافت و به نظر می آید که در آینده هم این تنش ها پررنگ تر خواهد شد اما بسیار بعید به نظر می رسد که مسکو و پوتین در سایه تحت فشار قرار گرفتن از جانب واشنگتن و ناتو بخواهند استراتژی خود را چه در اوکراین چه در سوریه تغییر دهند، اما اینکه میزان این تنش ها در آینده تا چه میزان خواهد بود باید منتظر اقدامات روسیه و ناتو بود. اما من معتقدم فازغ از این مسئله، مهمترین نکته این است روسیه با چه راهکاری تا چه میزان از اهداف و منافع خود را بدست آورد، چرا که روسیه به مراتب بیشتر از واشنگتن برای دستیابی به منافع خود فعالیت می کند. پس ممکن است در قالب این استراتژی در جایی تاکتیک عقب نشینی یا سازش را هم پی بگیرد اما بسیار بعید به نظر می رسد که مسکو این استراتژیهای خود را بطور کلی و اساسی در تقابل با ناتو نادیده بگیرد.
- از دیگر نتایج نشست توافق برای ایجاد یک هسته اطلاعات تروریسم جدید در مقر ناتو بود. کار این هسته اطلاعاتی ارتقای تبادل اطلاعات بین کشورها از جمله در مورد جنگجویان خارجی است. همچنین قرار است یک هماهنگ کننده برای سرپرستی تلاش های ناتو در زمینه مبارزه با تروریسم در نظر گرفته شود، تحلیل شما از این مسئله چگونه است ؟
اطلاعات در بازی قدرت امروز نقش اساسی را دارد از همین رو هم مسئله تشکیل هسته اطلاعاتی در ناتو فقط برای به دست گرفتن و در نهایت افزایش نفوذ خود در تحولاتی است که به نحوی در چند سال اخیر به ویژه پس از خروج از افغانستان و عراق آن را از دست داده اند چرا که من معتقدم هدف ناتو نه ایجاد یک ناامنی بلکه مدیریت ناامنی در سایه به میان آوردن تنش و بحران در مناطق مختلف جهان است.
- با توجه به تحلیل اقدامات ناتو در قالب این محورها، آینده امنیتی بین الملل بویژه خاورمیانه چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟ آیا میزان و نوع ناامنی ها بیشتر خواهد شد یا اینکه بواسطه اقدامات ناتو ما شاهد نوعی ثبات و امنیت در جهان خواهیم بود؟
آن چیزی که قطع به یقین مشخص است این است که دیدگاه واشنگتن و ناتو در خصوص پیاده شدن نظام تک قطبی میسر و محقق نخواهد شد چرا که اکنون در عرصه بین الملل و صحنه روابط و تحولات سریع جهان تنوع و تکثر قدرت های نوظهور بسیار افزایش پیدا کرده است. قدرت های نو ظهور تلاش دارند ساختار تک قطبی که آمریکا و ناتو در پی پیاده سازی آن هستند را از میان بردارند لذا چنین برنامه ای با نام چند قطبی سازی یا هر اسم دیگری باعث کم رنگ شدن و محدودیت قدرت و نفوذ ناتو و آمریکا در صحنه جهانی خواهد شد. اما مضاف بر این مسئله شرایط اقتصادی آمریکا و سایر کشورهای اروپایی به گونه ای است که یقینا بدنبال بهبود وضعیت خود هستند. شما شاهد بودید که در چند وقت اخیر خانم ترزا می یا دونالد ترامپ برای سامان دادن به وضعیت اقتصادی چه قراردادهای کلان نظامی و تسلیحاتی را با کشورهای عربی منطقه خلیج فارس منعقد کردند، لذا با چنین مشکل اقتصادی که می تواند به عنوان یک پاشنه آشیل عمل کند در تقابل با یک نیروی مقاوم می تواند از حالت برون جغرافیایی به حالت درون جغرافیایی تغییر یابد. چیزی که بارها در شعارها و سخنان ترامپ به آن پرداخته شده چرا که او هم از هر راهی بدنبال سامان دادن به وضعیت اقتصادی است. از این رو این مسئله می تواند چالش جدی برای واشنگتن و ناتو باشد لذا این مطلب هم مانع از شکل گیری نظام تک قطبی توسط ناتو و آمریکا خواهد شد. یقینا چنین مسئله ای به معنای کمرنگ شدن نفوذ ناتو در سایر مناطق جهان و مضافا به معنای جلوگیری از حضور و گسترش نیروهای نظامی ناتو که نهایتا به افزایش ناامنی می انجامد، است. در سایه این مسئله یقینا بحران ها و تنش ها در سطح روابط بین الملل بویژه در منطقه خاورمیانه کمتر خواهد شد اما واقعیت های میدانی عکس این نکته است. بنابراین من بعید می دانم که سطح امنیت در سایه افزایش فعالیت های ناتو افزایش یابد چرا که چنان که گفتم افزایش ناامنی به معنای تامین بستر برای حضور بیشتر ناتو است و شواهد و قرائن دال بر افزایش میزان حضور و در نتیجه تنش ها و بحران ها در صحنه بین الملل بویژه خاورمیانه در آینده دارد.
انتشار اولیه: چهارشنبه 14 تیر 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 19 تیر 1396
نظر شما :