تاکتیک جدید حماس در پرتو اقتضائات بین المللی قضیه فلسطین
ایران با منشور جدید حماس چه کند؟
اکبرقاسمی، سفیرپیشین ایران دراوکراین و مولداوی
دیپلماسی ایرانی: نکاتی چند به ویژه تجربه ها و اقتضائات ذیل، صلح حدیبیه را برای حماسی ها برای نجات موجودیت خود در غزه به طور اخص و فلسطین به طور اعم رقم زده است، چراکه شرایط مبارزه بالاخره همیشه موتورش در حال پرواز نیست، یک جاهایی می طلبد برای نفس گیری و تجدید سامان، یک تنفس تازه بگیرد و با در نظر گرفتن تاکتیک های جدید، شرایط را برای مبارزه و مقاومت جدید فراهم سازد.
اما اقتضائات جدید و جبری که موجب در نظر گرفتن تاکتیک پذیرش مرزهای 1967 توسط حماس شده به شرح ذیل است:
1- شکست تمام عیار بیداری عربی در مصر و لیبی و موفقیت نیمه جان و بی رمق و بی رنگ و بوی انقلاب تونس به لحاظ دستاوردهای مابعد آن
2- جان به لب شدن حماسی ها در منطقه کاملا محاصره و شعیب قحطی زده غزه
3- نقش بی بدیل ترکیه و قطر در دگرگون سازی راهبردهای قبلی حماس و تفهیم درک جدید برای گشایش های جدید
4- آسیب رساندن به ظرفیت های بخش مقاومت و عزالدین قسام با ترور اخیر مهندس پهباد
5- ضرورت های جدید ناشی از سیاست اعمالی ترامپ در پرونده فلسطین و رکود و فراموشی مزمن قضیه فلسطین از دستور کارهای سازمان ملل
6- خروج اهمیت قضیه فلسطین از دستورکار جهان عرب و کشورهای اسلامی به علت تحت الشعاع قرارگرفتن بحران های سوریه و یمن و عراق و لیبی و اولویت یافتن هزینه های این بحران ها بر هزینه کرد فلسطین
7- ترجیج حفظ روابط حماس با راهبردهای سیاسی و منطقه ای عربستان در مقایسه و بالانس روابط حماس با جمهوری اسلامی ایران و تمایل مبرم تر حماس بر روابطش با عربستان به ویژه در سایه رویکرد و اولویت اصلی ریاض در راستای پشت سرگذاردن روابط خصمانه ریاض با اسراییل و برقراری دوره جدیدی از مناسبات جدید و اجرای عملی عادی سازی با حل معضل رسمی مسئله فلسطین در گام های جدید بر اساس طرح پیشنهادی عربستان در سال 2002
8- انعطاف و درک جدیدی از سیاست روسیه در تعامل واقع بینانه تر مسکو با به رسمیت شناختن اسرائیل به پایتختی بیت القدس به عنوان پایتخت این کیان
تمامی علائم و قرائن هشت گانه اشاره شده، رهبری حماس به ویژه به مدیریت خالد مشعل که شاید بیشترین درک را با سموم اسرائیل در تمامی وجود خود احساس کرده و نرمش قهرمانانه را در ظرف و مظروف فلسطین به درستی درک کرده است تا تاکتیک جدید را در نظر بگیرد.
بنابراین به دور از نگرش های غیرواقع بینانه که در شرایط فعلی در پرونده و قضیه فلسطین چه بخواهیم و چه نخواهیم، دیگر کارائی ندارد و خرده گیری نسبت به این تاکتیک جدید، باحقایق فاصله زیادی داشته و دارد.
چگونگی تعامل جمهوری اسلامی ایرانی با تحولات و تاکتیک جدید حماس، نوعی بردباری و هضم متناسب با رخدادهای فلسطین را می طلبد.
آنچه در خصوص راهبرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به تعامل با فلسطین می تواند در شرایط فعلی حائز اهمیت باشد، شناخت هوشمدانه، پیامدهای بین المللی و منطقه ای بر فلسطین و پژواک آن بر آرایش داخلی و چگونگی کسب دستاوردهای ممکن در شرایط فعلی آن است.
در این چارچوب درک منصفانه موقعیت های جدید فلسطین و فرصت دادن به نیروهای داخلی برای تنفس و سامان بخشی ظرفیت های داخلی راه چاره بوده است هرچند جمهوری اسلامی ایران، ناگزیز است با رعایت ثوابت کلی خود در قبال رژیم صهیونیستی همچنان بر اشغالگر بودن اسرائیل و تاکید بر طرح جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری انتخابات و رجوع به آرای عمومی با حضور تمامی فلسطینیان و مواطنین اولیه برای تعیین سرنوشت فلسطین غیرقابل اغماص است.
اما ما باید در خصوص موضع جدید حماس به یک موضع کلی بسنده کنیم که ما نسبت به تاکتیک جدید رهبری حماس در قبال رژیم اشغالگر توجیه نبوده و نیستیم بدون اشاره به این که ما با این رویکرد، مخالف و معارضیم، چراکه موضع رسمی ما در قبال حماس مصلحت نیست بیانگر تقابل درصحنه رسمی وعلنی و بوی مواجهه به خود بگیرد. در این مرحله ما باید با سیاست صبر و انتظار بر تبلور هرچه بیشتر تحولات در حال زایش و کشف لایه های واقعی پروسه های متنوع تمرکز کنیم و خود را سیبلی برای اهداف سیاسی و تبلیغی دیگران و بدخواهان جمهوری اسلامی ایرانی قرار ندهیم.
نظر شما :