قطعنامهای که خشم اسرائیل را برانگیخت
اعتراف به 68 سال دروغ
نویسنده: عبدالرحمن فتح اللهی
دیپلماسی ایرانی: سرانجام شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از 37 سال روز جمعه 23 دسامبر قطعنامه ای را با ۱۴ رای مثبت از جمع ۱۵ کشور عضو شورای امنیت با رای ممتنع آمریکا به تصویب رساند که شهرک سازی های اسرائیل در اراضی اشغالی فلسطین از سال ۱۹۶۷ میلادی به بعد، از جمله در شرق بیت المقدس، را محکوم کرد و آن را "فاقد اعتبار حقوقی" دانست. در این قطعنامه از اسرائیل خواسته شد به ساخت و سازهای غیرقانونی در سرزمین های اشغالی پایان دهد.
اهداف شهرک سازی ها
به طور کلی می توان شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری و نوار غزه را از دو بعد ایدئولوژیک و استراتژیک بررسی کرد. از نظر ایدئولوژیک شهرک ها در سرزمین های مقدس ساخته می شوند. ساخت این شهرک ها سابقه ای بیش از 6 دهه داشته و به قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948 باز می گردد و از از نظر استراتژیک نیز پس از آن که رژیم صهیونیستی مناطقی را در سال 1967 اشغال کرد، اندیشه ایجاد شهرک های یهودی نشین را در این مناطق به عنوان سد و مانعی در مقابل حمله ناگهانی اعراب در نظر گرفت، به همین دلیل بود که این شهرکها در دهه 1970 حالت اردوگاه های شبه نظامی داشتند و از سال 1980 به این سو بود که به شهرک تبدیل شدند. از سوی دیگر شهرک های یهودی نشین به گونه ای طراحی شده اند که اولاً تعداد زیادی از یهودیان را در خود جای دهند و ثانیا شبکه راه هایی که برای مرتبط کردن این شهرک ها ایجاد شده، به گونه ای است که وظیفه قطع ارتباط شهرها و روستاهای فلسطینیان را به عهده دارند . با توجه به این ویژگی هاست که شهرک های یهودی نشین روز به روز گسترش می یابند. اما شهرک سازی های یهودی نشین در سرزمین های اشغالی در حقیقت راهی برای یهودی سازی سرزمین ها و اشغال زمین های جدید و یکی از دیگر تهدیدها و سیاست های اصلی رژیم صهیونیستی و نیز عاملی مهم و استراتژیک در معادلات و محاسبات این رژیم، از هنگام تأسیسش و حتی پیشتر از آن در اولین کنگره صهیونیست ها در سال 1897 میلادی به شمار می رود که در حفظ امنیت و تحکیم حاکمیت اسرائیل بر سرزمین های اشغالی، تأثیر به سزایی داشته است .
در حالی که سلطه برسرزمین ها در آفریقای جنوبی دو قرن یا بیشتر طول کشید، در فلسطین با شعار "زمین بدون ملت برای ملتی فاقد زمین" چند دهه وقت گرفته است. "ماکس نوردو"، یکی از رهبران صهیونیسم، مفهوم "اراضی خالی از سکنه" را مطرح کرد و بر اساس آن بود که قبل از جنگ جهانی اول، شکل گیری کوچ نشین های یهودی در فلسطین آغاز شد. در خلال دهه 80 قرن نوزدهم تا تحمیل قیمومیت انگلستان بر فلسطین در سال 1922 کوچ نشین های یهودی - صهیونیستی روی زمین هایی احداث شد که وطن گزینان یا مزدوران آنان از بزرگ مالکان به ویژه غیرفلسطینیان، خریداری کرده بودند . در تأیید این سیاست "گلدا مایر"، نخست وزیر وقت اسرائیل در سال 1966 در سخنانی مرزهای اسرائیل را تا جایی دانست که یهودیان در آن اقامت دارند. بر این اساس، از سال 1967 شهرک سازی و اسکان یهودیان در سرزمین های اشغالی با طرح بزرگ شهرک سازی " ایگال آلون" آغاز شد و از زمان دستیابی به توافق اسلو در سال ۱۹۹۳ این ساخت و سازها در کرانه باختری بیش از ۳۵۰ هزار مورد افزایش داشته و اکنون به ۵۹۰ هزار مورد رسیده است که این آمار فقط در ابتدای سال جاری میلادی 2600 واحد مسکونی است. در نتیجه این سیاست نیم میلیون یهودی در ۱۴۰ شهرک ساکن هستند که اسرائیل در زمین هایی ساخته که پس از سال ۱۹۶۷ در کرانه باختری رود اردن و بیت المقدس شرقی اشغال کرده است. این شهرک ها مطابق حقوق بین الملل غیرقانونی محسوب می شوند، اما رژیم صهیونیستی این مساله را قبول ندارد و در امتداد این باور خصمانه پس از اشغال فلسطین در سال 1948، دوره پس از سال 1967، دوره انتفاضه اول و نیز دوره پس از شروع انتفاضه الاقصی، صهیونیست های شهرک نشین علاوه بر حمله مسلحانه به مناطق فلسطینی نشین، ناامن کردن این مناطق و وارد ساختن خسارت های مادی و جانی به آنها، گاه با آلوده کردن منابع آب و محیط زیست منطقه از طریق مواد شیمیایی و بیولوژیک مبارزه ای ناجوانمردانه را علیه فلسطینیان در پیش گرفته اند تا از این طریق بتوانند فلسطینیان را به مهاجرت مجبور کنند.
با گذشت حدود 7 دهه سیاست تجاوز و یهودی سازی اراضی اشغالی و نهایتا درخواست رای گیری کشورهای نیوزلند، مالزی، ونزوئلا و سنگال (اعضای غیر دائم شورای امنیت) با حمایت از پیش نویس قطعنامه پیشنهادی مصر، شورای امنیت به توقف و پایان شهرک سازی اسرائیل رای داد.
چرا آمریکا مانع نشد؟
نکته مهم در جلسه جمعه شورای امنیت در خصوص شهرک سازی های اسرائیل این است که قطعنامه قبلی علیه اسرائیل 37 سال پیش تصویب شده بود و این بار بر خلاف سنت چند دهه اخیر، امریکا قطعنامه را وتو نکرد. ایالات متحده در موازات حمایت سیاسیش از رژیم صهیونیستی همواره قطعنامه های شورای امنیت در مورد اسرائیل را وتو کرده و به ندرت با رأی ممتنع خود، سبب تصویب تسهیل صدور چنین قطعنامه هایی می شد. آخرین باری که قطعنامه ای درباره اسرائیل و فلسطینی ها به دنبال رأی ممتنع واشنگتن در شورای امنیت به تصویب رسید، سال ۲۰۰۹ بود. آن قطعنامه خواستار آتش بس بین اسرائیل و حماس و نیز عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از غزه شده بود. اما واقعا چه شد که ورق سیاست آمریکا در قبال راهبردی ترین شریکش برگشت؟
مسئله و نکته ای که ابتدا به ساکن نیاز به یادآوری است تعهد همیشگی واشنگتن به حمایت از اسرائیل است که جزء مبانی اصولی و فراحزبی سیاست خارجی آمریکاست اما شاید واشنگتن در سطح استراتژیک و راهبردی همواره به سیاست های حمایتیش از اسرائیل وفادار باشد اما در سطح تاکتیکی و عملیاتی در دوره های مختلف به شیوه های گوناگونی عمل کرده است.
دوران تصدی گری 35 امین رئیس جمهور آمریکا و سیاست های او در قبال برنامه های اتمی رژیم صهیونیستی و توسعه شهرک نشینی های آن شاید راز ترورش در دالاس تگزاس باشد. در ادامه هم ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۷۹ نیز با رأی ممتنع خود در دوران تصدی گری 39 امین رئیس جمهورش، جیمی کارتر هم موجب تصویب قطعنامه دیگری در شورای امنیت سازمان ملل متحد شده بود. در این قطعنامه تصریح شده بود که ساخت و سازهای اسرائیل در خارج از مرزهای ۱۹۶۷ هیچ اعتبار حقوقی ندارند و به همین دلیل مانع جدی در رسیدن به صلحی فراگیر و پایدار در خاور میانه محسوب می شود، اما همین سیاست ها از عوامل روی گردانی اسرائیل و صهیونیست های آمریکا در قبال دولت کارتر شد و رونالد ریگان با اعلام حمایت از شهرک سازی ها توانست کارتر و دولتش را شکست دهد.
تفاوت قطعنامه 1979 در زمان کارتر با قطعنامه جمعه در زمان تصدی گری اوباما دو نکته است، یکی رو به پایان بودن زمامداری دو دوره 8 ساله اش در مسند ریاست جمهوری آمریکا است، چرا که حمایت یا عدم حمایتش از اسرائیل هیچ طرفی را به او نمی بندد و دلیل دیگر را باید در شکست هم حزبیش خانم "هیلاری کلینتون " در انتخابات ریاست جمهوری دانست.
دلیل دیگر رفتار متفاوت آمریکا در جلسه جمعه شورای امنیت این است که این قطع نامه نشان دهنده اجماع بین المللی درباره رشد شهرک سازی های اسرائیل وامکان تهدید تشکیل کشور فلسطین در توافق های آینده است. باید گفت که این تصمیم در پی ماه ها بحث در داخل دولت اوباما گرفته شد؛ بحث بر سر این که آیا باراک اوباما می تواند پیش از ترک کاخ سفید موضعش را درباره راه حل "دو کشور" برای مناقشه اسرائیلی ها و فلسطینی ها تعیین کند یا خیر؟ و اگر چنین است، چه زمانی باید این کار را بکند؟
هر چند که این دست از اقدامات در روابط سیاسی و حزبی آمریکا هم مردود است هم کم سابقه، اما انتقادات تندی را هم برانگیخته است از پال رایان، سخنگوی مجلس نمایندگان آمریکا گرفته تا جان مک کین، سناتور جمهوریخواه از ایالت آریزونا، همه از این شیوه اوباما انتقاد کرده اند. مطمئنا در روزهای آینده تعداد منتقدین و لحن انتقادات به دولت روبه پایان اوباما بیش از پیش افزایش خواهد یافت.
نظر شما :