زمانی برای ایجاد برابری
روابط روسیه و اروپا باید از نو نوشته شود
نویسنده: مارک انتین
دیپلماسی ایرانی: با وجود کاهش بحران در روابط روسیه و اتحادیه اروپا، روس ها به مرور خواهان برجسته شدن مساله برابری در روابط هستند. این خواسته به چه معناست و در کجا ریشه دارد؟ آیا این طبیعی نیست که دو تکه از اروپا خواهان روابطی بر اساس برابری، احترام متقابل و رد هر گونه مطالبات برتری جویانه، باشند؟
با این حال، گاهی اوقات فاصله ای میان کلمات و اعمال وجود دارد به خصوص وقتی که مساله برابری ملت ها به میان بیاید. نیاز است که رهبران غربی یک بار دیگر این حقایق ساده را به یاد آورند: «هیچ فرهنگ فرادستی و فرودستی وجود ندارد. تمام کشورها برابر هستند و نقشی مشترک در خزانه مشترک تمدن بشری دارند. تاریخ و پیشرفت ها مساله ای خطی نیستند.»
تغییر موازنه
در دو دهه اخیر و از سال های 1990 توازن قدرت در جهان تغییر کرده است. روسیه با ضعف و سرگیجه در عرصه بین المللی و اقتصادی جهانی می خواهد به عنوان یک بازیگر مستقل عمل کند. چین ترجیح داده که به منظور جلوگیری از هر گونه مانعی در رشد اقتصادی اش و تبدیل شدن به یک قدرت دسته اول جهانی شخصیتی پایین تر و بدون دخالت در مسائل را بپذیرد.
منابع و قدرت به صورت متمرکز در دست یک ابرقدرت باقی مانده است: ایالات متحده به همراه متحدان اروپایی اش. برخی اوقات یک عدم تعادل بی سابقه پدید آمده که عده ای آن را به عنوان «ثابت جدید» معرفی کرده اند. به جای استفاده از این وضعیت منحصر به فرد برای به حل وفصل تمام درگیری ها، افزایش ثبات بین المللی و مدیریت فرایندهای جهانی، ایالات متحده و اروپا تنها تلاش کرده اند که تسلط خود را به اثبات برسانند. غرب در تقلا است تا موقعیت خود را به عنوان یک رهبر جهانی که در همه جا حق سخنرانی دارد، تثبیت کند؛ رهبری که می تواند در امور داخلی همه جا دخالت و قوانین مورد نظرش را وضع کند.
اما جهان به این شکل کار نمی کند. چنین ادعاهایی تنها به افزایش مقاومت منجر می شود. نظم جهانی بر اساس الزامات و قوانین بین المللی ایجاد می شود که شورای امنیت سازمان ملل نقش ویژه ای در آن دارد. در نتیجه روسیه و چین می توانند در برابر این ادعاها مقاومت کنند. امروز همکاری دوباره دولت ها یک نیاز اساسی است. بنابراین، روابط بین اتحادیه اروپا و روسیه نباید و نمی تواند بر هیچ اساسی غیر از برابری شکل بگیرد.
ادعاهای بی اساس
تمام داستان هایی که در مورد آموزش اتحادیه اروپا به روسیه، بالا کشیدن این ملت تا سطح خودش، کمک به ورود روسیه به اقتصاد جهانی و ارئه شانسی به روسیه برای رسیدن به دستاوردهای حقوقی در جهت نیل به فرایندهای یکپارچه سازی قوانین داخلی با قوانین اتحادیه اروپا گفته می شود، همگی داستان هایی هستند که به ابتدای سال های 1990 بازمی گردند. در آن زمان روسیه به دنبال ساختن یک سیستم سیاسی جدید بود و سعی داشت تا با بازار اقتصادی هماهنگ شود؛ مساله ای که برای روسیه واقعیتی جدید به حساب می آمد.
اما اکنون اوضاع متفاوت است. ایالات متحده بحث برانگیزترین مبارزه انتخاباتی تاریخ خود را پشت سر گذاشته و اروپا با طیف وسیعی از بحران روبرو است. روسیه فرصت این را دارد که به فرض رهبری اش در مبارزه با تروریسم بین المللی جامع عمل بپوشاند. چین در پیشرفت و توسعه اقتصادی شروع به سبقت گرفتن از ایالات متحده و اروپا کرده است. روسیه و چین نهادهای بین المللی با نفوذ خود را ساخته و برای ایجاد ثبات در اقتصاد جهانی و نظم بین المللی متحد هستند.
نقشه راهی به سوی آینده ای مشترک
چه نوع نقشه راهی می تواند حاوی پیشنهادی قابل اجرا برای روابط برابر بین روسیه و اروپا باشد؟
در ابتدا باید کل سیستم امنیت در منطقه اروپا ـ آتلانتیک تغییر کند. این سیستم باید فراگیر و مبتنی بر سازمان امنیت و همکاری اروپا باشد. مجموعه بی شکل و نامحدودی که امروز بر اساس یک بلوک ـ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) ـ کار می کند باید با یک سیستم امنیتی دسته جمعی و موثر بر اساس یک پیمان قابل اتکا با ساختارهای جدید فراگیر فراملی جایگزین شود.
شورای اروپا، سازمان پیمان امنیت جمعی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اتحادیه اروپا، ناتو و سازمان امنیت و همکاری باید با سیستم های جدید یکپارچه جایگزین شوند. به موازات آن روابط اقتصادی دو جانبه روسیه ـ اتحادیه اروپا می تواند به مشارکت فراگیر و بزرگ اوراسیا تبدیل شود. تبعیض ممکن است ریشه کن شود اما با موانع اداری باید مقابله صورت گیرد. قوانین تجاری متداول در این بازی جدید، باید از سوی تمام طرف های توافق تصویب شود. اتحادیه اروپا می تواند در مورد فعالیت هایی هنجار توافق کند که با همکاری تمام کشورهای منطقه منافع همه احزاب را تامین کند. با متزلزل شدن توافق بروکسل تلاشی فراگیر و مشترک را می توان جایگزین کرد که حداکثر اثربخشی را داشته باشد.
علاوه براین، نیاز به تشکیل یک کمیسیون دو یا چندجانبه در مورد مسائل دشوار تاریخی و روابط دوجانبه وجود دارد. این کمیسیون اساس کار خود را باید بر رویکردهای مشترکی بگذارد که در مورد سوال های ناراحت کننده آغاز و پایان جنگ سرد یک توافق ایجاد کند. طبیعت امپراتوری روسیه و اتحاد جماهیر شوری و سهم آنها در فرهنگ اروپا و توسعه اجتماعی این قاره غیرقابل انکار است. رویارویی با آن چه در کیف، اودسا، دونباس و سایر مناطق اوکراین در حال وقوع است به اندازه مسائل گفته شده مهم است.
تا آن جایی که به «ارزش های اروپایی» مربوط می شود، روسیه و اتحادیه اروپا باید در مورد مسائل حقوق بشری، حاکمیت قانون و دموکراسی، تنوع فرهنگی، حمایت از خانواده و منافع کودکان و احترام به همه ادیان پای بحث بنشینند. هر طرف تقاضاهای منحصر به فردی دارد و رسیدن به نتجه با همبستگی و تحمل ممکن است. هیچ کس نباید به صورت انحصاری دیگری را مورد قضاوت قرار دهد و ارزش های مشترک باید درک شود. تفسیرها ممکن است در طول زمان تغییر کنند اما باید مجموعه ای از اشتراکات دیدگاه ها جمع آوری شود.
در طول اجرای موارد فوق و رسیدن به پیشرفت، یک راه حل قطعی نیز برای مساله اوکراین و دیگر مناقشات ـ در مرکز و شرق اروپا، بالکان، قفقاز جنوبی و سایر مناطق ـ یافت خواهد شد. جنگ تحریم ها نیز باید متوقف شود. هر دو طرف باید محدودیت ها را در زمینه های مالی و اقتصادی، روابط دوطرفه و تردد افراد بردارند. همه موافقند که وجود تحریم ها با حفظ راوبط مناسب همسایگان ناسازگار است.
مذاکرات ترجیحا باید در شورای اروپا و با هدف برداشتن محدودیت های یکجانبه در آینده آغاز شود. در نتیجه یک معاهده چندجانبه با شرکت مستقیم حکومت ها و با وضع قوانین و مقراراتی برای تجارت شرکت های داخلی این کشورها، می تواند به امضا برسد. سیستم سازمانی مدیریت همکاری روسیه و اتحادیه اروپا باید ترمیم شود، اشتباهات و کاستی های گذشته اصلاح شد و تضمینی برای همکاری موثر در آینده به وجود آید.
منبع: راشا دایرکت/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :