چون رئیس جمهوری جدید چیزی از سیاست خارجی نمی داند
نفوذ بالای دیپلمات ها در دولت ترامپ
نویسنده: الیزابت ان. ساندرز – استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه جورج واشنگتن و عضو مدعوِ اندیشکده «شورای روابط خارجی»
دیپلماسی ایرانی: موج گسترده ای از حدسیات و گمانه زنی ها در مورد این که چه کسانی مناصب بالای دولت ترامپ را در اختیار خواهند گرفت به راه افتاده است. گزینه های بالقوه و احتمالی ترامپ برای پُست های سطح بالای بخش امنیت ملی و امور خارجی آمریکا، نظر همه را به خود جلب کرده و شاید بخشی از علت این امر آن باشد که اختلاف نظر شدیدی میان ترامپ و جریان اصلی جمهوری خواهان بر سر موضوع سیاست خارجی وجود دارد.
تردیدی نیست که در میان تمامی پُست های مطرح، وزارت امور خارجه به عنوان چهره عمومی سیاست خارجی آمریکا مهمترین پُست دولت ترامپ بوده و از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. وزیر امور خارجه بعدی آمریکا می تواند مسیر سیاست آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد؛ موضوعی که به نظر می رسد در دوران ریاست جمهوری ترامپ مورد بازنگری مجدد قرار خواهد گرفت.
اما تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می دهند حتی اگر گزینه های ترامپ برای تصدی پُست وزارت امور خارجه یا دیگر مناصب سطح بالای دولتی از چهره های مطرح و شناخته شده در حوزه سیاست نباشند، باز هم تأثیر و پیامدهای چنین انتصاباتی به سیاست منحصر نخواهد شد و فراتر از آن خواهد رفت. افراد منتخب ترامپ پیام هایی را به مخاطبان بیرونی ارسال خواهند کرد که می تواند بر نگرش کنگره و مردم نسبت به سیاست خارجی ترامپ، نحوه اجرا و پیاده سازی آن در سطح بوروکراتیک و نیز چگونگی ارتباط با مقامات خارجی تأثیر بگذارد.
هنوز به درستی مشخص نیست که مشاوران ترامپ در زمینه سیاست خارجی (از جمله وزیر امور خارجه کابینه) تا چه حد قدرت و نفوذ داشته باشند، اما به نظر می رسد که ترامپ در حال حاضر مشغول سبک و سنگین کردن و ارزیابی گزینه های پیش روی خود است. ترامپ در این فرایند تصمیم گیری با دو گزینه روبروست؛ نخست انتخاب یکی از یاران و نزدیکان وفادار از کمپین انتخاباتی اش همچون «رودی جولیانی»، شهردار سابق نیویورک و دوم انتخاب یکی از چهره های جریان اصلی جمهوری خواهان همچون «میت رامنی»، نامزد حزب جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 میلادی، «نیک هلی»، فرماندار کارولینای جنوبی یا سناتور «باب کورکر»، نماینده ایالت تنسی. به غیر از باب کورکر، هیچ کدام از گزینه های موجود برای تصدی پست وزارت امور خارجه آمریکا تجربه چندانی در زمینه سیاست خارجی ندارند. داشتن تجربیات کافی در زمینه سیاست خارجی از اهمیت شایانی برخوردار است چرا که تجربه کافی مزایای بسیاری به همراه خواهد داشت که یکی از مهم ترین آنان بهبود چانه زنی های استراتژیک است. اما مسلماً برای فعالان جمهوری خواه در حوزه سیاست خارجی و همچنین دیگر رهبران جهانی، انتصاب فردی از جریان اصلی جمهوری خواهان به مراتب قابل قبول تر از انتخاب افرادی چون جولیانی خواهد بود. بسیاری از این افراد و گروه ها امیدوارند که انتخاب فردی از بدنه اصلی حزب جمهوری خواه بتواند مسیر سیاست های ترامپ را تغییر داده و آنها را در مسیر جریان اصلی حزب جمهوری خواه قرار دهد.
اما در عین حال هیچ تضمینی نیز وجود ندارد که نامزد جریان اصلی حزب جمهوری خواه بتواند تأثیر قابل توجهی بر سیاست های ترامپ داشته باشد. حتی در صورتی که نامزد این حزب بتواند تصدی و مسئولیت دستگاه دیپلماسی آمریکا را بدست گیرد باز هم این احتمال وجود دارد که در فرایندهای تصمیم گیری به حاشیه رانده شود، درست مانند همان اتفاقی که برای «کالین پاول»، وزیر امور خارجه جرج دبیلیو بوش در دوره اول ریاست جمهوری افتاد. از سویی نیز رؤسای جمهور بی تجربه چندان به دنبال تنوع آرا و نظرات نیستند و همین امر احتمال بروز چنین روندی را بیش از پیش تقویت می کند.
این احتمال نیز وجود دارد که ترامپ سیاست خارجی را در کاخ سفید متمرکز کرده و همان روند دولت های اخیر آمریکا را ادامه دهد، این امر می تواند ژنرال بازنشسته «مایکل فلین»، گزینه انتخابی ترامپ برای تصدی پُست مشاور امنیت ملی آمریکا را بسیار قدرتمند و پرنفوذ کند. فلین، مشاور سرسخت و جنجالی کمپین انتخاباتی ترامپ بوده است که به خاطر دیدگاه ها و رفتارهایش از سوی جریان اصلی جمهوری خواهان مورد انتقادات بسیاری قرار گرفته است و می توان گفت که عقاید و دیدگاه های وی در تضاد آشکار با عقاید و نظرات اعضای حزب جمهوری خواه قرار دارد.
تأثیر عمیق مشاوران رئیس جمهور بر سیاست خارجی آمریکا
صرفنظر از تأثیر بسزای مشاوران ارشد و مقامات سطح بالای کابینه دولت بر سیاست، این مقامات بر درک و برداشت مخاطبان خارجی از جمله اعضای کنگره و مردم از سیاست های دولت نیز تأثیر زیادی دارند. بسیاری از مطالعات انجام شده در این زمینه نشان می دهند زمانی که رئیس جمهور خلاف مواضع عمومی مشاورانش اقدام و رفتار می کند، حمایت های عمومی از سیاست های وی کاهش می یابد. به عنوان مثال اگر مردم دریابند که رئیس جمهور در سیاستی همچون به کارگیری نیروی نظامی خلاف رای و نظر مشاورانش اقدام کرده، حمایت عمومی از اقدامات رئیس جمهور به طرز قابل توجهی کاهش می یابد و مردم تنها زمانی از گزینه نظامی حمایت و پشتیبانی می کنند که بدانند این پیشنهاد از سوی مشاوران رئیس جمهور ارائه شده و رئیس جمهور نیز بر طبق همین مشاوره ها اقدام کرده است. همین مثال کوچک خود به خوبی گویای میزان اهمیت بسیار بالای مشاوران رئیس جمهوری است.
حال اگر فرد انتخاب شده یکی از چهره های جریان اصلی جمهوری خواهان همچون رامنی باشد، شرایط به گونه دیگری خواهد بود. به عنوان مثال در صورتی که رامنی به صراحت یا به طور سربسته و ضمنی سیاست های دولت ترامپ را مورد تأیید قرار دهد، به احتمال بسیار زیاد مردم و کنگره از این سیاست و رویکرد استقبال خواهند کرد. برای دولت جمهوری خواهی همچون دولت ترامپ که از همین ابتدای کار به ستیزه جویی و افراطی گری شناخته می شود (به عنوان مثال دیدگاه و نظرات ترامپ و فلین در مورد گروه تروریستی داعش)، تأیید سیاست های اتخاذی دولت از سوی مشاوری خویشتن دار و صبور می تواند بسیار مفید و کمک کننده باشد. تعجبی ندارد که دولت بوش کالین پاول که یکی از منتقدان اصلی جنگ عراق به شمار می آمد را به عنوان سخنگوی عمومی خود در این موضوع برگزید. حتی اگر فرد انتخاب شده برای این منصب حساس در تشکیل تیم خود از سایر چهره های جمهوری خواه مخالف سیاست های ترامپ استفاده کند، از شدت و میزان انتقادات جریان اصلی جمهوری خواهان نسبت به دولت ترامپ و سیاست های وی تا حد زیادی کاسته خواهد شد.
از سوی دیگر، اگر یکی از هم حزبی های ترامپ با سیاست های دولت وی مخالفت کرده، علیه آن سخنرانی کند یا حتی در اعتراض به آن از سمت خود استعفا دهد، این امر خود نشان دهنده وجود مشکلی جدی است. انتقادات مطرح شده از سوی حزب طرفدار رئیس جمهور همواره تأثیر بسیار بیشتری نسبت به انتقادات مطرح شده از سوی حزب مخالف رئیس جمهور دارد. حال اگر این انتقادات از سوی چهره ای از درون دولت (به عنوان مثال میت رامنی) صورت بگیرد به مثابه زنگ خطری خواهد بود که موجب جلب توجه کنگره، رسانه ها و عموم مردم خواهد شد.
پیام مشاوران منتخب رئیس جمهور برای دیگر بخش های بوروکراسی
انتخاب مشاوران رئیس جمهور برای دیگر بخش های بوروکراسی که معمولاً بسیاری از امور روزمره مربوط به سیاست خارجی در آن انجام می گیرد نیز حاوی پیام هایی است. انتخاب مشاوران رئیس جمهوری می تواند در مورد اهمیت سیاست برای رئیس جمهور دولت جدید و نیز انتخاب بر اساس صلاحیت و شایستگی در مقابل انتخاب بر اساس وفاداری شخصی، حاوی پیام های مهمی برای دیگر بخش های بوروکراسی باشد.
انتصاب یکی از اعضای جریان اصلی جمهوری خواهان در مقابل یکی از یاران و وفادارن حلقه ترامپ برای کارمندان دستگاه دیپلماسی آمریکا حاوی پیام بسیار مهمی خواهد بود. «جاش مک کرین»، یکی از نویسندگان «مانکی کیج»، وبلاگ وابسته به روزنامه واشنگتن پُست، در این رابطه می گوید: "کارمندان وزارت امور خارجه با وزیری که دارای صلاحیت و شایستگی است همکاری کرده و از خود واکنش مثبتی نشان خواهند داد، اما قطعاً با فردی بی کفایت که صرفاً به واسطه وفاداری به رئیس جمهور برای این پُست کلیدی انتخاب شده، این گونه رفتار نخواهند کرد." در حال حاضر نیز بسیاری از کارمندان و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا منتظرند که ببینند آیا یکی از چهره های اصلی جریان جمهوری خواهان مسئولیت دستگاه دیپلماسی آمریکا را به عهده خواهد گرفت یا نه.
تأثیر مشاوران رئیس جمهور و به خصوص وزیر امور خارجه بر دیپلماسی آمریکا
اعضای کابینه دولت همواره از موضوعات مهم و مورد توجه رسانه ها بوده اند. تحقیقات انجام شده از سوی «کریستوفر دیرینگ» و «لی سیگلمن» نشان می دهد که "کابینه داخلی" متشکل از وزارت امور خارجه، وزارت دفاع، وزارت دادگستری و وزارت خزانه داری آمریکا همواره از سوی رسانه ها مورد توجه خاصی قرار دارند و در این میان نیز بیشترین توجه رسانه ها به وزارت امور خارجه معطوف است.
یکی از دلایل اهمیت بسیار زیاد وزارت امور خارجه برای رسانه ها این است که این دستگاه در حقیقت چهره عمومی دیپلماسی آمریکا را به نمایش می گذارد. مطالعات و پژوهش های صورت گرفته حاکی از آن است که دیپلماسی چهره به چهره در پیام رسانی، ارتباط و تفسیر از اهمیت بسزایی برخوردار است. بسیاری از رؤسای جمهور و وزاری امور خارجه آمریکا همواره از سفرهای خارجی به عنوان روش و ابزاری برای حفظ شبکه دیپلماتیک آمریکا (ملاقات با متحدان، شرکای تجاری و دیگر کشورهای دارای اهمیت استراتژیک) استفاده کرده اند. ارتباط مؤثر به خصوص در زمان بروز بی ثباتی و عدم قطعیت (همچون انتقال قدرت از رئیس جمهوری فعلی به رئیس جمهوری بعدی و نیز ایجاد تحولاتی در مدیریت و رهبری کشور) از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
قدرت در دستان مشاوران سیاست خارجی دولت ترامپ
شاید بتوان گفت مهم ترین مخاطب مشاور سیاست خارجی، خودِ رئیس جمهور است. اگر چه در حال حاضر، رئیس جمهور آمریکا از قدرت بسیار زیادی در عرصه سیاست خارجی برخوردار است اما این افزایش قدرت ناگهانی از زمان حوادث یازده سپتامبر آغاز شد. با توجه به عدم تجربه ترامپ در زمینه سیاست خارجی، به احتمال زیاد وی تماماً به مشاوران مورد اعتمادش متکی و وابسته خواهد بود. همین امر موجب می شود تا مشاوران سیاست خارجی ترامپ قدرت و نفوذ قابل توجهی به دست آورند. بسیاری از رؤسای جمهور تجربه چندانی در زمینه سیاست خارجی ندارند، اما در مورد ترامپ شرایط تا حدی متفاوت است. بی تجربگی ترامپ در زمینه سیاست خارجی در کنار عوامل دیگری همچون بی تجربگی مشاوران کمپین تبلیغاتی وی و همچنین اختلافات و شکاف های عمیق میان ترامپ و جریان اصلی جمهوری خواهان بر سر موضوع سیاست خارجی همگی موجب غیرعادی شدن هر چه بیشتر شرایط فعلی می شوند.
اگر فلین به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ منصوب شود احتمالاً وی نیز قدرت بسیار زیادی به دست خواهد آورد. حتی اگر وزیر امور خارجه تأثیر چندانی در تعیین سیاست های کلی کشور نداشته باشد اما مناصب و پُست های باقی مانده در کابینه ترامپ که هنوز برای آنها تصمیمی اتخاذ نشده است همچنان از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند. مسائلی چون نظارت روزانه بر سیاست ها، درک و برداشت کنگره و مردم نسبت به تصمیات اتخاذ شده از سوی دولت ترامپ، عملکرد روزانه سیاست خارجی در دستگاه دیپلماسی آمریکا و استفاده از سیاست خارجی به منظور ارتباط مؤثرتر با رهبران جهانی همه و همه تحت تأثیر تیم و کابینه ای خواهند بود که ترامپ در حال تشکیل آن است.
منبع: واشنگتن پست/ مترجم: زهره شهریاری
نظر شما :