مرکل چه کند؟
چالش راستگرایی آلمان
نویسنده: تورستن بنر، رئیس موسسه سیاست جهانی در آلمان
آلمان در سال های اخیر به عنوان قدرت برتر اروپا پدیدار شده است. این قدرت تنها از توانایی های اقتصادی این کشور ریشه نمی گیرد. پایداری فوق العاده ی نظام سیاسی در کنار توانمندی اقتصادی نقشی مهم در ظهور آلمانی قدرتمند دارد. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، تجسم این پایداری است: او در دهه ی گذشته توانایی حکمرانی به عنوان یک میانه رو را داشته و تحمیلی از جانب گروه های راست گرای پوپولیستی حس نکرده است. این نکته را باید در نظر گرفت که این گروه ها در عرصه سیاسی کشورهای همسایه آلمان نیرویی اصلی محسوب می شوند. آرامش داخلی متأثر از این پایداری سیاسی به مرکل اجازده داده است تا بر مدیریت بحران های مختلف اروپا، از مذاکرات بدهی های یونان تا تنش ها در شرق اوکراین، تمرکز کند.
همه ی این ها به سرعت در حال تغییرند. حزب راست گرای «آلترناتیو برای آلمان» (AfD) روزبه روز با افزایش نارضایتی ها از سیاست پناهندگانِ مرکل قدرت بیشتری می گیرد. آلترناتیو برای آلمان با نمایندگی ۱۰ از ۱۶ منطقه ی پارلمانی آلمان و رأی ملی بیش از ۱۵ درصد، روی ریل رسیدن به مجلس فدرال آلمان در انتخابات پاییز ۲۰۱۷ قرار گرفته است. اتفاقی که اولین بار است برای این حزب رخ می دهد.
آلترناتیو برای آلمان آرای تمام احزاب اصلی آلمان را جذب کرده است. در این میان تنها حزب محافظه کار «اتحادیه ی دمکرات مسیحی» است که بیشترین ضربه را متحمل شده است. این ماه، راست گرایان تازه به دوران رسیده جای اتحادیه دمکرات مسیحی را به عنوان دومین حزب بزرگ در ایالتِ مرکل، یعنی مکلنبورگ – فورپومرن گرفتند. این پیروزی قطعاً برای سران حزب آلترناتیو شیرین بوده است. رهبران این حزب مرکل را چهره ای مستبد می بینند که مردم آلمان را به منافع خارجی فروخته است. در واقع فروکشیدن صدراعظم از مسندش هدف اصلی راست گرایان افراطی است. این تنها بخشی از پروژه ی وسیع تر تبدیل آلمان به کشوری غیرلیبرال، ملی گرا، ضداسلام و ضد اتحادیه ی اروپا به شمار می آید.
نگرانی های داخلی حزب مرکل روزبه روز بیشتر می شود. دمکرات مسیحی به اختلاف ناخوشایند محور چگونگی جلوگیری از خیزش آلترناتیو دچار شده است. نقدهای وارده به صدراعظم، اتحادیه ی دمکرات مسیحی را به این ملزم کرده است که برای جذب آرای طرفداران حزب آلترناتیو به راست متمایل شود. این حرکت به سمت راست در صورتی مرکل را در قدرت نگه خواهد داشت که او به ضعف هایی در سیاست پناهندگان روبه رو شود و به مسائل امنیتی توجه کند. مساله ای که بسیاری از آلمانی ها را به سمت خودش کشانده است. این انگیزه مسئله ی سیاسی حاشیه ای را به مسئله ای اصلی بدل کرده است. با این ها چیزی کم تر از دمکراسی لیبرال آلمان و جامعه ی باز آن به مخاطره نمی افتد.
احیای راست
آلترناتیو برای آلمان به عنوان جنبشی علیه ارز مشترک اروپا در ۲۰۱۳ شکل گرفت. پس از شکل گیری این حزب بیش از یک میلیون پناهنده که بیشترشان مسلمان هستند به آلمان وارد شده اند که این حزب را به نیرویی بومی گرا و دیگر هراس بدل کرده است که از اسلام هراسی و تروریسم سوءاستفاده می کند. سران این حزب داستان هایی از آلمان زیر حملات پناهندگان مسلمان روایت می کنند که به ادعای آنها می تواند انسجام اجتماعی و فرهنگ این کشور را تهدید کنند. این خطر در نظر آنها با هم دستی رهبران ضعیف در برلین انجام می شود. اعلان اصلی این حزب در شکل انتخاباتی اش «اسلام جزئی از آلمان نیست» است که شلیکی مستقیم به صدراعظم محسوب می شود: مرکل در سال ۲۰۱۵ دقیقاً خلاف این جمله را با انگیزه ی سیاسی فراگیرانه ای گفت. برای آلترناتیو، مخالفت با اسلام و رد کردن مرکل با هم به پیش می روند.
البته ریشه های این حزب از جریان سیاسی کنونی فراتر می رود. آلترناتیو که به دنبال جایگزین تکثرگرایی و تنوع با ملی گرایی تک قومیتی است مضامینی را زنده کرده که حامیان فاشیست در زمان جنگ آنها را پیش می بردند. فریتز استرن برچسب «انقلابی های محافظه کار» را به دلیل ترکیب سنت گرایی قدرتمند و خروشِ ضدِ دستگاه سیاسی به آنها زده بود. فراوکه پتری، رهبر حزب آلترناتیو برای آلمان، که حتی احیای عبارت جنجالی «فوکلیش» یا «نژادی» را خواسته که مفهومی اساسی برای ملی گرایان آن زمان و نازی های پس از آن بوده است. این حزب بیانگر هسته ی جنبشی فراتر است که می خواهد آزاد سازی های اجتماعی دهه های پس از تظاهرات دانشجویی ۱۹۶۸ را خنثی کند.
برای سیاست خارجی آلمان، آلترناتیو به دنبال از بین بردن دو تعهد مهم برلین است: اولی همبستگی اروپا و دومی پیمان امنیت فرااطلسی (ناتو). این حزب حامی جدایی از اتحادیه ی اروپاست، پیوندهای آلمان با ناتو را زیر سؤال می برد، و خواهان تخلیه ی نیروها و سلاح های هسته ای آمریکا از خاک آلمان است. درست مانند «جبهه ی ملی فرانسه»، آلترناتیو با آن چه «سلطه جویی بین المللی» نامیده می شود بازی می کند و از پیوندهای نزدیک تری با روسیه و عدم دخالت در مسائل داخلی دیگر کشورها سخن می گوید.
متمایل به مرکز
همه ی آلمانی هایی که به آلترناتیو در انتخابات رأی داده اند معتقد واقعی به گفتمان این حزب نیستند. بسیاری از آرای این حزب در زمره ی «رأی اعتراضی» به شمار می آیند. رأیی که نشانه ی خشم از دستگاه سیاسی است تا تعهدی به آرمان های سیاسی یا فرهنگی حزب آلترناتیو. احزاب اصلی می توانند این حزب را با بردن آرای غیرمتأثری که ذکر شد به گوشه ای رانده و از رشد آن جلوگیری کنند. ولی با توجه به هسته ی صلب آرای آلترناتیو که حدود ۵ درصد است، حذف این حزب از عرصه سیاسی مشکل به نظر می رسد.
این دقیقاً بیشتر انتقادی است که خود حزب اتحادیه ی دمکرات مسیحی به مرکل دارد. بحث آنها این است که بازنگری و هل دادن حزب به سمت راست می تواند آلترناتیو را از عرصه ی سیاسی محو کند. بر همین اساس گناه اصلی مرکل در کشاندن این حزب به چپ بود که این دمکرات مسیحی را به حزب محافظه کاری مدرن بدل کرده است که تنوع را می پذیرد. انتقاد از این که جابه جایی اتحادیه ی دمکرات مسیحی به چپ فضایی در راست برای آلترناتیو فراهم کرده، صحیح است. اما آنها به اشتباه این نکته را در نظر نمی گیرند که این چرخش بسیاری از آراء را در مرکز نیز کسب کرده است. همچنین نباید فراموش کرد بخش بزرگی از رأی دهندگان به حزب آلترناتیو وجود دارند که حتی با گرایش حزب دمکرات مسیحی به راست نیز نظرشان عوض نمی شود. میانه روی دمکرات مسیحی کاری کرده که بسیاری از رأی دهندگان مسلمان مشکلی با رأی دادن به حزبی راست گرا میانه برای اولین بار در آلمان پس از جنگ نداشته باشند. این اندازه ی قابل توجه از اقلیت ها هنوز از سازمانی حمایت می کنند که خود را گواهی از این پیشرفت نشان می دهد.این شکاف های قومیتی و دینی برای حزب دمکرات مسیحی خوب و برای دمکراسی آلمان مفید است. در انتخابات فدرال ۲۰۱۳، مرکل میزان رأی ترک های آلمان به حزبش را دو برابر کرد تا به ۲۰ درصد برسد.
کسانی که خواستار این گرایش به راست هستند این پیشرفت سیاسی را به خطر می اندازند. جنز اسپاهن، قائم مقام وزیر اقتصاد را در نظر بگیرید که اخیراً خواهان حذف تابعیت دوگانه شده است که طبعاً روی ترک تبارهای این کشور اثر خواهد گذاشت. آلمانی ها با پاسپورت دوم، آن گونه که اسپاهن پیشنهاد می دهد، در تعهد به کشور مورد سوءظن هستند. البته که طرح او برای شهروندان با تابعیت دوگانه نتیجه ی عکس خواهد داشت: نفی تابعیت ترک تبارهای آلمانی باعث انگ خوردن آنها شده، از همبستگی آنها با جامعه ی آلمان جلوگیری کرده و اثر کمی در کاهش تمایل به آلترناتیو خواهد داشت. هرچه باشد این امر باعث مشروعیت بخشی به گفتمان ملی گرایانه قومی آلترناتیو می شود و هیچ انگیزه ای در هواداران این حزب برای چرخش به گزینه های میانه رو ایجاد نمی کند.
مرکل قطعاً از خطر این چنین طرح هایی آگاه است. او در کنفرانس رسانه ای برلین، پس از عقب روی انتخاباتی دمکرات مسیحی در ۲۱ سپتامبر، صریحاً اعلام کرد که با هر پیشنهادی در مورد «نپذیرفتن پناهندگان»، به ویژه مسلمانان، مخالفت می کند. «این مخالفِ قانون بنیادی ما، التزام قوانین بین المللی و فراتر از همه بنیاد اخلاقی حزب دمکرات مسیحی است». پاسخ به چالش راست گرایی، به شکلی که او پیشنهاد می کند، در حکم رانی بهتر است: تلاش شدید برای محدود کردن مهاجرت غیرقانونی و بهبود اجتماعی تازه وارد ها می تواند «اعتماد از دست رفته»ی آلمانی های ناراضی که معترضانه به آلترناتیو رأی داده اند را بازگرداند.
منبع: فارن افرز / ترجمه: ابوالفضل فخری
انتشار اولیه: پنج شنبه 15 مهر 1395 / انتشار مجدد: شنبه 1 آبان 1395
نظر شما :