بحران سیاسی در برلین
انتخابات زودهنگام آلمان و آینده روابط با ایران

نویسنده: سیاوش قدوسی، کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بینالملل و مشاور رسانهای معاون وزیر صمت
دیپلماسی ایرانی: در دل اروپا، جایی که هر تحولی در سیاست داخلی میتواند امواج گستردهای در عرصه جهانی به پا کند، آلمان، بهعنوان یکی از قدرتهای پیشرو و تاثیرگذار، در آستانه یک بحران سیاسی بزرگ قرار دارد. در پی درگیریهای درونی ائتلافهای حاکم، نارضایتیهای اجتماعی و اختلافات جدی میان احزاب اصلی، آلمان اکنون به سمت انتخابات زودهنگام پیش میرود. این انتخابات، نه تنها آینده سیاسی آلمان را تعیین خواهد کرد، بلکه میتواند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، سرنوشت روابط این کشور با دیگر قدرتهای جهانی را تحت تاثیر قرار دهد. از جمله مهمترین سوالاتی که در این مسیر مطرح میشود، این است که چه پیامدهایی در عرصه بینالملل، بهویژه در روابط با ایران، ممکن است بهدنبال داشته باشد؟ با در نظر گرفتن درصدهای متغیر آرای احزاب و نظرات متناقض رهبران سیاسی، آیندهای مبهم و پیچیده در انتظار آلمان و جهان است. در این میان، تمامی نگاهها بهویژه به نحوه تشکیل ائتلافها و پیوستن احتمالی حزب سبزها به ائتلافهای آینده، دوخته شده است. اما چه کسانی در نهایت در راس قدرت خواهند بود و چگونه آلمان با چالشهای داخلی و خارجی خود روبهرو خواهد شد؟
در پی برکناری وزیر دارایی از سوی اولاف شولتز صدراعظمی دولت فدرال آلمان در شانزدهم آبانماه و تنها پس از ساعتی از اعلام پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دولت ائتلافی بزرگترین اقتصاد اروپا عملاً در آستانه فروپاشی قرار گرفت. اولاف شولتز اعلام کرده بود که دلیل اصلی برکناری کریستین لیندر از کابینه، «رفتار موانعتراشانه» او در مذاکرات مربوط به لایحه بودجه بوده است. صدراعظم آلمان، وزیر دارایی پیشین را به «ترجیح دادن منافع حزبی بر منافع ملی» متهم کرده بود. پس از این رخداد، 3 تن از وزرای دیگر یعنی وزرای دادگستری، آموزش و ترابری از حزب FDP نیز از دولت استعفا دادند و این بحران سیاسی در داخل دولت شدت گرفت که به فروپاشی ائتلاف منجر شد. این بحران شولتس را مجبور کرد تا برای خروج از بنبست سیاسی، درخواست رای اعتماد از پارلمان را مطرح کند. در رایگیری که در ۱۶ دسامبر ۲۰۲۴ برگزار شد، شولتس با ۳۹۴ رای مخالف، ۲۰۷ رای موافق و ۱۱۶ رای ممتنع، رای اعتماد را از دست داد. این نتیجه، راه را برای انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام در فوریه ۲۰۲۵ هموار کرد. شولتس پس از این شکست، از رئیسجمهوری آلمان درخواست کرد تا پارلمان را منحل کند، که این درخواست مورد حمایت قرار گرفت و انتخابات زودهنگام برنامهریزی شد. 5 اسفندماه یعنی چند فردا این انتخابات برگزار خواهد شد.
جدال احزاب؛ چه کسی صدراعظم آینده آلمان خواهد شد؟
روزهای گذشته مناظرات رهبران 4 حزب بزرگ آلمان (فردریش مرتس از اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU)، اولاف شولتس از سوسیال دموکرات (SPD)، آلیس وایدل از آلترناتیو برای آلمان (AfD)و روبرت هابک از سبزها (Die Grünen)) در خصوص مسائل سیاسی همچون مسئله بحران اوکراین و مهاجران غیرقانونی و مسائل اقتصادی برگزار شد. نظرسنجی های اخیر پس از مناظرات درصد آرای هر حزب را این گونه شرح میدهد:
حزب | درصد آرای پیشبینی شده |
CDU/CSU | 25-27% |
SPD | 22-24% |
AfD | 15-17% |
Die Grünen | 15% |
FDP | 10-12% |
پیامدهای انتخابات برای ایران؛ فرصتی جدید یا چالشی تازه؟
براساس آمار بالا صدر اعظم به احتمال زیاد از حزب CDU خواهد بود که به عنوان راس یک ائتلاف قرار خواهد داشت و شاهد دولت متشکل از ائتلاف سه حزبی خواهیم بود. اما فارغ از آنچه در سطح کلان اتفاق میوفتد چند نکته جالب توجه برای دستگاه تصمیمگیر در حوزه سیاست خارجی ایران درخصوص تعامل با دولت آینده وجود دارد.
1. بازگشت محافظهکاران؛ CDU در رأس قدرت
حزب غالب و اکثریت نسبی یا حزب دموکرات مسیحی خواهد بود یا سوسیال دموکرات که درصد اولی محتمل تر است چرا که در صورت شکل گیری ائتلاف مجدد این دو حزب که گزینه دور از ذهنی نیست بازهم آرای مسیحی دموکرات ها رای غالب را دارند. در این صورت ساختار سیاسی کشور همچون دوره آنگلا مرکل به دست CDU بازچینش میشود.
این جناح سیاسی در قبال جمهوری اسلامی ایران رویکردهای مختلفی داشته است. برای مثال در درون CDU، شکاف مشخصی میان طرفداران تعامل اقتصادی و حامیان رویکرد سختگیرانهتر با ایران وجود دارد. نوبرت رُتگن، به عنوان رئیس سابق کمیته امور خارجی بوندستاگ، در دوره دهه 2010 میلادی فشار بیشتر بر ایران و محدودیتهای گستردهتر را خواستار بود، در حالی که جناح اقتصادی حزب بر اهمیت حفظ روابط تجاری تأکید میکرد. یا مثال دیگر در حوزه اقتصادی، دوره مرکل با تلاش برای حفظ روابط تجاری در چارچوب تحریمها مشخص میشد. طراحی مکانیسم اینستکس نمونه بارز این رویکرد بود که البته تلاشهای تقابل گونهای حتی از سوی هم حزبی ها برای فشار بر ایران وجود داشت.
ساختار تصمیمگیری در دوره CDU/CSU عمدتاً بر الگوی متمرکز و سلسله مراتبی استوار است و تصمیمات فریدریش مِرتْس، رهبر این حزب، بسیار اثر گذار خواهد بود که سیاست انقباض تصمیم سازی در دفتر صدراعظمی را پیش بگیرد همانند دوره مرکل یا به شکل دیوان سالار با نهادهای سیاست خارجه کشور تعامل کند. دفتر صدراعظمی با محوریت صدراعظم و مشاوران ارشد، نقش اصلی در تدوین و هدایت سیاستها دارند و سایر نهادها در چارچوب تعیین شده به ایفای نقش میپردازند. این مدل سازمانی که انعطافپذیری سیستم را در مواجهه با تحولات سریع محدود میکند، ریشه در سنت محافظهکارانه CDU دارد. به هر حال مدل تعاملی جمهوری اسلامی با سیاست خارجه برخواسته از تفکرات این حزب با توجه به پیشینه مطرح شده عمدتا باید بر پایه تحلیل گفتمان شخص صدراعظم یعنی مرتس باشد که او نیز در دیدگاه های خود فردی محافظه کار و حامی جریان غرب نشان داده است.
2. تداوم قدرت سوسیال دموکراتها؛ سختگیری بیشتر بر ایران؟
در صورت بروز سناریوی پیچیدهای که در آن SPD یا همان سوسیال دموکرات ها به رهبری اولاف شولتس صدراعظم کنونی آلمان بر مسند صدراعظمی بنشینند، کار برای جمهوری اسلامی ایران کمی سختر تر خواهد بود. دلیل این ادعا بررسی پیشینه تعاملی شولتس با ایران است. شولتس نشان داده که در برهههای مختلف حساس سیاسی، همواره نگاه انتقادی به ایران داشته است. در مواجهه با مسائل حقوق بشری تا مراودات تجاری و اقتصادی عمدتا شولتس مورد اعتماد دستگاه سیاست خارجه کشور نبوده است. البته در بررسی سوابق تعامل حزب SPD با ایران چنین موردی کم نظیر بوده و عمدتا این حزب نسبت به دموکرات مسیحیان نگاه غرب گرایانه کمتری داشته و سابقه همکاری های سیاسی و اقتصادی در دوره رهبران سوسیال دموکرات همچون هلموت اشمیت وجود داشته است. شولتس به عنوان سنت شکن جریان سوسیال دموکرات وارد صحنه سیاست شده و به نوعی مبدع نگاهی انتقادی به روابط بین المللی آلمان بوده است.
3. عرف دردسرساز قانونی، نقشآفرینی حزب سبزها و تداوم گفتمان فشار حقوق بشری
یک نکته مغفول مانده در تحلیل مسئله آینده نگری روابط ایران و آلمان این است که طبق عرف نانوشته، رئیس دستگاه سیاست خارجی یا همان وزیر امورخارجه آلمان از حزبی که کمترین رای را در ائتلاف دارد خواهد بود. طبق سناریوهای پیش بینی شده ائتلاف، احتمال حضور مجدد حزب سبزها در مسند وزارت امور خارجه همانند دوره قبل که تصدی آن برعهده آنالنا بائربوک بود پیش بینی میشود. در این صورت بررسی و تحلیل رویکرد این حزب به عنوان بخشی از نهاد تصمیم گیر خارجی در کنار دفتر صدراعظمی کلیدهای دقیقی برای تعیین موضع جمهوری اسلامی ایران به ما خواهد داد.
تغییر از ائتلاف بزرگ CDU/CSU و SPD در دوره مرکل به ائتلاف سهجانبه SPD، سبزها و FDP در دوره شولتس، تأثیر عمیقی بر رویکردهای سیاست خارجی داشته است. حضور حزب سبزها در دولت و تصدی وزارت امور خارجه توسط بائربوک، به تقویت گفتمان حقوق بشری در سیاست خارجی منجر شد. مانیفست سیاسی این حزب بر پایه تاکید بر مسائل محیط زیستی و البته مباحث حقوق بشری نوشته شده است. کنشگری منفی رهبران این جریان در قبال تنش های سالهای اخیر در داخل ایران و ژست دفاع از مسائل حقوق بشری خط فکری این جریان را روشن میسازد.
4. آلترناتیو برای آلمان! نه ممنون
در تمامی اظهارات و تحلیل گفتمان رهبران احزاب مختلف آلمان جایگاهی برای حزب سیاسی AfD وجود ندارد چرا که این جریان سیاسی پرچمدار راستهای افراطی در آلمان است و داعیه برخورد سنگین با مقوله مهاجر پذیری آلمان و امنیت مرزها و دیگر مسائل حساس را دارد. این جریان در سالهای اخیر با نگرشی انتقادی و حتی پرسر و صدا به مسائل حساس طرفدارن زیادی هم پیدا کرده و در رتبه بندی آرای عموم نیز در جایگاه سوم پس از SPD قرار دارد اما به دلیل افراط گرایی در برخورد با موضوعات از جمع ائتلافات خارج شده است. حتی اگر در ائتلافی قرار بگیرد احتمال اینکه در جایگاه سیاست امور خارجه قرار بگیرد تقریبا منتفی است.
5. نگرش تهاجمی FDP
با توجه به پیشینه برخورد این حزب با نهادهای جمهوری اسلامی ایران و نگرش کلی این جریان، میتوان به این جمعبندی رسید که حزب دموکرات آزاد آلمان (FDP) نگرشی انتقادی و سختگیرانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارد. این حزب به هدایت بیژن جیرسرایی، از سیاستهای فشار حداکثری علیه ایران حمایت میکند و تحریمهای هدفمند علیه مقامات و نهادهای ایرانی، به ویژه نهادهای مسلح را خواستار است. FDP همچنین از تعلیق مذاکرات هستهای با ایران به دلیل نقض حقوق بشر و نقشهای مخرب منطقهای این کشور حمایت میکند و نقش موثری در بازتاب تنشهای سیاسی داخلی ایران داشته که با توجه به عرف مذکور قرار گرفتن این حزب در دستگاه سیاست خارجی محتمل است. اما نکته جالب توجه این است که با توجه به احتمال شکل گیری ائتلاف بزرگ بین دو حزب CDU و SPD وچالش پیشآمده بین این حزب با SPD احتمال حضور FDP در ائتلاف کاهش مییابد.
تمامی مواردی که بیان شد نشانگر مواضع سیاسی احزاب در صورت رهبری و یا نقش آفرینی در حوزه سیاست امور خارجه آلمان در قبال کشورهای دنیا از جمله ایران بود و باید دید که با توجه به پیشبینی انحام شده تکلیف دولت آلمان در روز 5 اسفندماه به چه شکل رقم خواهد خورد و در نهایت بعد از گذشت مذاکرات بعد از انتخابات چه ائتلافی بیش از 316 کرسی پارلمان را متعلق به خود میکند.
مسیرهای پیشرو برای سیاست خارجی ایران
آینده روابط آلمان و ایران در افق میانمدت و بلندمدت، متأثر از عوامل متعدد داخلی و بینالمللی خواهد بود که مهم ترین آن تحول در رهبری سیاسی آلمان و روی کار آمدن رویکردهای نوین است. تغییر در موازنه قدرت جهانی، و دگرگونی در اولویتهای سیاست خارجی، مسیر آینده روابط را شکل خواهد داد. تجربه گذار از دوره مرکل به شولتس نشان داد که تغییر در رهبری سیاسی میتواند به تحولات معناداری در روابط دوجانبه منجر شود. تاثیر بر افکار عمومی جامعه آلمان با استفاده از بخشی از ظرفیت جامعه ایرانیان مقیم آلمان میتواند به شکل جزئی راهگشا باشد. حضور حدود 250 هزار ایرانی در آلمان، از جمله نخبگان دانشگاهی، تجار و سیاستمداران، فرصت مناسبی برای لابیگری و تأثیرگذاری بر سیاستهای آلمان فراهم میکند. همچنین، شناسایی و همکاری با نخبگان آلمانی علاقهمند به همکاری با ایران میتواند در این مسیر مؤثر باشد.
با این حال، موانع و چالشهای جدی نیز در مسیر بهبود روابط وجود دارد. بسته شدن مرکز اسلامی هامبورگ و محدودیتهای ارتباطی سفارت ایران، موانعی در مسیر توسعه روابط ایجاد کرده است. علاوه بر این، وابستگی فزاینده سیاست خارجی آلمان به آمریکا و اسرائیل، امکان مانور دیپلماتیک ایران را محدود کرده است که توجه دولت باید به رفع این موانع یا کاهش اثر پذیری آن باشد. تغییر نگاه سیاسی رهبران آینده آلمان در قبال ایران حتی در بحث مذاکرات احتمالی به عنوان عضو موثر در 1+5 میتواند یاری دهنده باشد. رصد دقیق گفتمان رهبران احزاب سیاسی و شکلدهی به جامعه ایرانیان مقیم، کلید طلایی تحلیل رفتار آینده دستگاه سیاست خارجه آلمان خواهد بود.
نظر شما :