سیوهفتمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
سیسی به وعدههای خود عمل نکرد
دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت سی و هفتم آن را می خوانید: درباره خطاهای اردوغان در پیمان با "حزب دموکراتیک خلق" به رهبری دمیرتاش، مقام عالی رتبه در جنبش حزمت گفت: «درست است که می گویند اشتباه کرد، به دلایل مختلف. اما اردوغان نمی پذیرد رهبری بارز غیر از خودش در ترکیه باشد، چه کُرد چه تُرک، و این که نقش مهمی در کشور ایفا کند. در همین حال اردوغان خوب می داند که ملت ترکیه کردها را دوست ندارند و دهه ها است با آن می جنگند، هیچ راه حلی هم که شفاف نباشد و بازگوکننده جاه طلبی های سیاسی شخصیت اردوغان نباشد را هم نمی پذیرد.»
پرسیدم: آیا این طور نمی بینی که اردوغان وقتی که دید حرکت حزمت و نهاد گولن جایگاه مردمی گسترده ای پیدا کردند، موفق شد آنها را تضعیف کند؟ جواب داد: «اردوغان هر چه توانست علیه آنها به کار گرفت. به موسسه های رسانه ای جنبش ضربه زد و روزنامه نگاران و فعالان آن را به زندان انداخت، موسسه های دانشگاهی و مدرسه ها و موسسه های آموزشی و درمانی و اقتصادی آن را هدف قرار داد و اعضای آن را دستگیر کرد. دائما هم تلاش کرده است تا امریکا را وادار کند که گولن را برای محاکمه به ترکیه استرداد کند، البته تا حالا تقاضای رسمی نکرده است. شکی نیست که او "حزمت" را تضعیف کرد. اما این مرحله ای است و همه چیز تمام می شود و جنبش به قدرت سابق خود باز می گردد، و شاید در آینده قدرتمندتر به جامعه ترکیه بازگردد. ما شکی در آن نداریم.»
گفتم: «روابط شما به عنوان جنبش با اسرائیل یا به عبارت دیگر مواضع شما در رابطه با اسرائیل بهانه ای شده است که اسلام گرایان ترک و عرب و دیگران علیه شما بتازند.» در حالی که ختم کلامش بود، گفت: «شاید. بعد از عملیات کشتی مرمره گولن بر ضرورت هماهنگی میان موسسه های ترکی و اسرائیلی برای رسیدن کمک ها به غزه محاصره شده تاکید کرد. از این بیشتر چیزی نگفت. او طرفدار تامین نیازهای پزشکی و زیربنایی برای اهالی غزه است. او همچنین طرفدار حل مسالمت آمیز و متوازن درگیری فلسطینی – اسرائیلی است. او در کنار اسرائیل علیه فلسطینی ها یا در کنار فلسطینی ها علیه اسرائیل نایستاده است. اما از این موضوع همیشه به عنوان دستاویزی برای توهین مستمر به او و جنبش او استفاده می کنند.»
بعد از آن به سراغ جمعی از اعراب مقیم واشنگتن و بعضی از اعراب مقیم نیویورک و ترک ها و ایرانی ها و روس ها به خصوص روس ها رفتم و نظر آنها را درباره اوضاع مختلف جویا شدم. بعضی از اعراب حوزه خلیج فارس که در واشنگتن مقیم هستند، این طور می بینند که «امریکا می خواهد سیاست خود را در خاورمیانه تغییر دهد. در زمینه نفت خودکفا شده، اما این طور هم نیست که می خواهد کاملا از منطقه و نفت آن که برخی کشورها مثل چین به آن نیاز دارند، دست بکشد. منطقه را هم به دلیل وجود اسرائیل که مصلحت حیاتی و استراتژیک امریکا در منطقه محسوب می شود و هم زمان برای مردم و منافع داخلی امریکا مهم است، نمی خواهد واگذار کند. رئیس جمهور اوباما تصمیم گرفته که هیچ نیروی نظامی امریکایی مهمی به منطقه ارسال نکند و در هیچ جنگی درگیر نشود. این حق اوست. اما این حق را ندارد که به سرعت سیاست های امریکا را تغییر دهد و همه تصمیم ها را به طور ناگهانی عوض کند. امریکا متحدان خود به خصوص در خاورمیانه را عادت به حمایت از آنها داده است. این مساله سبب شده که مسئولیتی را آن طور که باید نپذیرند و فقط به اعتماد به امریکا بسنده کنند. الآن که ناگهان آنها را رها کرده است خود را در برابر دو دشمن سرسخت، تروریسم و ایران می بینند. لازم بود تغییر سیاست به آرامی صورت می گرفت، و قبل از آن تفاهمی میان امریکا و متحدانش به شیوه همکاری در آینده و رویارویی با تهدیدهای مشترک به وجود می آمد. چنین نشد. کار صحیح دین و مذهب نمی شناسد، باید به آن پایبند بود و به حفظ آن ادامه داد. مبارزه با تروریسم مهم است. و در این زمینه نباید هیچ منطقه ای مثل ماسه روان باشد.»
وقتی که صحبت به مصر و تحولات اوضاع آن رسید و صحبت از اخوان المسلمین به میان آمد، بعضی از اعراب حوزه خلیج فارس گفتند: «عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر جایگاه مردمی بالایی دارد. باید یک کار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مهم انجام دهد. اما این کار را نکرده است. کسی او را به چشم رهبر یا مرد قدرتمند کشور نمی بیند. البته اخوان بعد از آن که گفتند برای ریاست جمهوری نامزد نمی دهند، بعد به حرف خود عمل نکردند و نامزد معرفی کردند، مرتکب اشتباه شدند. آنها محمد مرسی را نامرد کردند در حالی که عبدالمنعم ابوالفتوح عضو سابق اخوان نیز خود را برای ریاست جمهوری نامزد کرده بود. ترسیدند او برنده شود و اسلام گرایان مصر چه بسا حتی اخوانی ها را به طرف خودش بکشد. این اشتباه هم را کردند که گفتند در دولت وزارت خانه های اصلی را نمی پذیرند بعد از حرف خود عقب نشستند. بعد تلاش کردند که بر کشور مسلط شوند. اما سیسی هم اشتباه کرد. چگونه می شود قدرت رئیس جمهوری که مردم به او رای داده اند را بگیرد و او را زندانی کند. محبوبیت اولاند، رئیس جمهوری فرانسه به 16 درصد رسیده اما ارتش فرانسه برای برکناری او دخالت نکرده است و دخالت هم نمی کند. چنین حقی ندارد. کارهای او باعث می شود که اخوانی ها به تروریست تبدیل شوند. سیسی به وعده خود که گفته بود دست اسلام گرایان معتدل را باز می گذارد و شماری از زندانی های اخوان که هزارا نفر می شوند را آزاد می کند، عمل نکرد. مصر کشور مهمی است و مقر اتحادیه عرب در آن جا واقع شده است اما چرا باید مصر دبیرکلی را همیشه برای خودش حفظ کند؟ اروپا را ببین، رئیس اتحادیه اروپا یک بار از لوکزامبورگ، کوچکترین کشور قاره انتخاب می شود. چرا باید همیشه مصر برای این سمت انتخاب شود؟»
ادامه دارد...
نظر شما :