نارضایتی از سیاست های اسرائیل
ای میل های هیلاری درباره ایران چه می گویند؟
نویسنده: کاوه افراسیابی، استاد دانشگاه مقیم امریکا
دیپلماسی ایرانی: ویکی لیکس صدها ایمیل هیلاری کلینتون را مربوط به زمانی که وی در وزارت امور خارجه مشغول به کار بوده، منتشرکرده است؛ از جمله چندین ایمیل درباره ایران. این ایمیل ها از آن جایی که به روشن شدن طرز تفکر هیلاری کلینتون و سیاست خارجی او کمک می کند ارزش تجزیه و تحلیل دارد. این ایمیل ها پنجره کوچکی را به سوی فعالیت درونی سیاست خارجی ایالات متحده، به ویژه در رابطه با ایران و خاورمیانه، باز می کند. برخی مشاهدات کلیدی درباره این ایمیل ها که (برای کلینتون ارسال شده یا شخص کلینتون آن ها را ارسال کرده) به شرح ذیل است:
نخست، این ایمیل ها نشان دهنده نفوذ و تاثیر "دیپلماسی خط دو" میان ایالات متحده و ایران در دوران محمود احمدی نژاد است. چرا که تعدادی از این ایمیل ها خطاب به هیلاری کلینتون اطلاع رسانی به او درباره تداوم و فرایند نشست های نیمه رسمی ایرانیان و آمریکایی ها بوده که در اروپا و ایالات متحده برگزار شده است.
دوم، این ایمیل ها نشان دهنده یک فرایند گروهی پیچیده است که اغلب شامل شرکت کنندگان درون سازمانی مطلع از امور و مشاوره سیاسی به وزیر امور خارجه است، کسی که به نوبه خود بر اساس این خروجی ها، تصمیم سازی کرده و متن بیانیه های عمومی و سخنرانی های خود را تنظیم می کرد. در حقیقت به ندرت ایمیلی وجود دارد که نشان دهد هیلاری کلینتون قضاوتی مستقل (در رابطه با سیاست های مربوط به ایران) داشته است. این مساله می تواند نشانه نقطه ضعف او در این زمینه و اتکای بیش از اندازه اش به دیگران باشد.
سوم، این ایمیل ها نشان می دهد که، به عنوان مثال، سرمایه گذاری ایالات متحده در آرژانتین یک بده بستان دیپلماتیک بوده است، به این شکل که آرژانتین نیز از موضع ضدایرانی ایالات متحده در آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال 2010 حمایت کرده است.
چهارم، گرچه این ایمیل ها نشان دهنده هماهنگی نزدیک ایالات متحده و اسراییل درباره ایران است، آنها همچنین نشان دهنده نارضایتی (ایالات متحده) از اسراییل است. چرا که در یکی از این ایمیل ها خطاب به هیلاری کلینتون از طرف آن ماری اسلاتر، استاد دانشگاه پریسنتون و مشاور کلینتون، به اسراییل به عنوان باری بر دوش ایالات متحده اشاره می کند که هیچ نفعی برای آمریکا ندارد و در عوض واشنگتن را در شرایطی دشواری قرار داده که منافع این کشور را به طور فزاینده ای تضییع می کند.
پنجم، یکی از معاونان وزارت خارجه هیلاری کلینتون در سپتامبر 2009 میلادی در ایمیلی خطاب به وی، از نشتس در اسراییل به او گزارش داده که موضوع آن اقداماتی دیپلماتیک بود که هدفش ایجاد جنگ روانی علیه نخبگان ایرانی بود. هدف این نشست همچنین گزینه های غیرمتعارف نظامی مشتق شده از این رویکرد روان شناختی بوده است. به عبارت دیگر، این ایمیل گله و شکایت مقام ها و کارشناسان ایرانی درباره جنگ روانی علیه ایران را تایید می کند.
ششم، در ایمیلی به تاریخ هفدهم فوریه 2010 میلادی، کلینتون از "مشت آهنین در رویکرد دستکش مخملی" نوشته است، رویکردی که با توجه به بیانیه اخیر تند او درباره ایران به نظر می رسد از آن زمان تاکنون هیچ تغییری نداشته است. او به طرز معناداری گفته که صحبت کردن از تغییر رژیم، عامل تغییر رژیم (در ایران) را تضعیف می کند. این سخنان هیلاری کلینتون همچنین نشان دهنده اعتیاد سنتی ایالات متحده به رویکرد تغییر رژیم، البته از کانال های مختلف شامل توسعه رسانه ها است.
هفتم، این ایمیل ها نشان دهنده حساسیت رسانه ای دولت ایالات متحده و توجه جدی آن به گزارش رسانه ها درباره ایران و ستون نویس های کلیدی است. به عنوان مثال، در یک مورد هیلاری کلینتون از مقاله ای به قلم گری سیک تقدیر کرده است. مقاله ای که گری سیک در آن هشدار داده تحریم ها ایران را به زانو در نخواهد آورد و ایران نباید قربانی دیگران شود.
هشتم، این ایمیل ها همچنین نشان دهنده حساسیت مواضع سعودی ها نسبت به ایران است. به عنوان مثال، یکی از ایمیل های کارمندان وزارت خارجه به هیلاری کلینتون به سرمایه گذاری سعودی ها بر روی برنامه هسته ای پاکستان و بمب های هسته ای پاکستان به عنوان بمب های ذخیره عربستان سعودی اشاره دارد.
می توان گفت، ارزش این ایمیل ها برای تجزیه و تحلیل سیاست خارجی ایالات متحده محدود است، البته اگر اصلا ارزشی داشته باشد. اما این ایمیل ها می توانند مفید باشند وقتی که در کنار تحلیل های عمیق از فرایند تصمیم سازی سیاست خارجی ایالات متحده مورد مطالعه قرار بگیرند. با این حال در رابطه با ایران، این ایمیل ها نشان می دهد که کلینتون به جای ایده های جدید به دنبال مشاوره گرفتن در این باره است.
نظر شما :