شکست اسد به معنای شکست جامعه جهانی است
دنیا در مشت سوریه
نویسنده: خالد عمر بن قفه، نویسنده الجزایری
دیپلماسی ایرانی: وقتی که در ابتدا فعالیت اجتماعی به فعالیت سیاسی و سپس به فعالیت نظامی در سوریه تبدیل شد، بسیاری از ناظران و تحلیلگران شرط بسته بودند که حکومت سوریه خیلی زود فروبپاشد، و آن چه در آن موقع انقلاب می نامیدند، پیروز شود. در آن موقع به برخی از همکاران سوری ام که خیلی به تغییر خونین به وجود آمده دل خوش بودند، می گفتم: جنگ سال ها طول خواهد کشید، و شاید حتی به جنگ جهانی سوم بکشد. ما امروز در ششمین سال جنگ خونین سوریه هستیم در حالی که همچنان هیچ افق روشنی برای آن مشاهده نمی شود، در حالی که سوریه به سرزمینی برای جنگ کشورهای مختلف بر اساس عقاید و مذاهب و ادعاهای جغرافیایی و حتی تاریخی تبدیل شده است.
امروز در جنگ سوریه شاهدیم که جاسوس ها و مزدورها و وابستگان به ایالات متحده امریکا و روسیه فدرالی در اکثر جریان ها و گروه های شبه نظامی پخش شده اند. همچنین برخی از افراد محلی اعم از فعالان حکومت سوریه و برخی توطئه گران در کشورهای همسایه از جمله کشورهای عربی این گونه می بینند که رفتن اسد هدفی است که می تواند فراتر از مفاهیم باشد و مبنایی برای آزادی فلسطین به دنبال داشته باشد. در این درگیری به نظر می رسد که امریکا و روسیه و به همراه آن دنیا همگی در قبضه سوریه باشند، می بینیم که جامعه جهانی تلاش می کند از این جنگ خود را خلاص کند، و به تداوم آن پایان دهد. بی راه نگفته ایم اگر بگوییم که مساله سوریه یکی از عناصر اصلی حل بسیاری از مشکلات منطقه شده است. همه توجه ویژه ای به آن می کنند و دعوت می کنند که راه حلی مرضی الطرفین پیدا شود که مصالح همه حتی قدرت های بزرگ دخیل در امور سوریه تامین شود. این گونه اظهار نظر نوعی از سفاهت و کوته بینی را بیان می کند که ظاهرا نزد بسیار از تصمیم گیران سیاسی در سطح جهانی قابل مشاهده است. دلیل این ادعا هم این است که می بینیم به طور عبث هر روز در هر دیدار و هر سفر رسمی ای رهبران جهان بررسی اوضاع سوریه را در اولویت مذاکرات خود قرار داده اند.
حقیقت این است که توجه بیش از اندازه به سوریه بدون توجه به هزینه های انسانی ای که در این کشور به وجود آمده، و دیدن امور سوریه در ظاهر فعلی آن بدون این که به فکر عواقب یا نتایج آن باشیم و تنها به این فکر کنیم که حل مشکل سوریه می تواند بسیاری از مشکلات جهان را حل کند، سبب شده است تا اوضاع سوریه روز به روز بدتر شود، چرا که توجه بیش از حد موجب شده تا چسبیدن به مصالح از سوی قدرت های ذی نفوذ در سوریه نیز افزایش یابد و این مساله به جای آن که بحران سوریه را حل کند، بحران آن را پیچیده تر کرده است.
جنگ فعلی ای که در سوریه امروزه شاهدیم، جنگ علنی میان حق و باطل، میان شعارها و مواضع، جغرافیا و تاریح، تروریسم فعلی و آینده کشورها بدون توجه به ادبیات سیاسی است. به معنای دیگر هیچ ادبیات سیاسی ای در سوریه رعایت نمی شود، مثلا مخالفان مسلحی که علیه تمامیت ارضی کشور سلاح برداشته اند و علیه حکومت سوریه می جنگند، نام مخالفان معتدل به خود گرفته اند، نامی که ایالات متحده و مخالفان وابسته به آن و ترکیه و کشورهای دیگری که در این جنگ کثیف دست دارند، ترویج می کنند. در حالی که در تاریخ نظامی سابقه نداشته ارتشی که از استقلال و تمامیت ارضی کشورش دفاع کند را ارتش مزدور در خدمت دیکتاتوری، آن طور که رسانه های عربی و منطقه ای و بین المللی درباره ارتش عربی سوریه بیان می کنند، بنامند. در حالی که هر آن چه ارتش سوریه انجام می دهد دفاع از کشور و تمامیت ارضی و استقلال آن است.
آن چه در حال حاضر مشاهده می شود، مقاومت سوریه در برابر هر گونه تجزیه است، ایالات متحده از طریق بعضی از کُردها تلاش می کند تا به وحدت سوریه آسب بزند، آن هم بعد از آن که در شعله ور کردن جنگ مذهبی میان سنی ها و علوی ها شکست خورد، حتی این ادعا مطرح شد که حکومت سوریه تلاش می کند کشوری علوی در نوار ساحلی ایجاد کند. ایراد این اظهارات نشان می دهد که هیچ کس واقعیت تاریخی سوریه را نخوانده است، و با چگونگی شکل گیری سوریه طی شش دهه اخیر آشنایی ندارد.
از سوی دیگر ایستادگی سوریه در برابر طوفان ساختگی کشورهای بزرگ و ثروتمند، سبب شد تا همه محاسبات عرصه بین المللی دگرگون شود، برای همین می شنویم که به دنبال جنگی دیگر برای فعال نگه داشتن کارخانه هایشان هستند، از این رو انتظار می رود جنگ بعدی در اروپا شکل بگیرد، برای این که همگی به این سمت می روند که خاورمیانه را به حال خود رها کنند تا در مشکلاتش غرق شود، آسیا و آفریقا نیز دیگر دو عرصه جدید برای جنگ نخواهد بود، پس جنگ جدید کجا می تواند رخ دهد؟! در این میان کشورهای مغرب عربی را استثنا گرفتیم، اگر چه جنگ در لیبی به صورت گسترده ای آغاز شده است و تونس نیز در وضعیت سختی به سر می برد و الجزایر نیز بیم آن می رود که شاهد جنگی شبیه آن چه در سوریه می گذارد، باشد. به هر حال سناریوهایی پیش بینی می شود: کشورهای اروپایی به طور فرانسه، ایالات متحده امریکا و روسیه وارد جنگ شوند، از آن جا که هر گونه جنگی نیاز به یک طرف ضعیف دارد، جنگ روسیه و امریکا می تواند در خاک اروپا رخ دهد. البته بسیاری نیز نسبت به وقوع جنگ هسته ای نیز هشدار می دهند، به ویژه اگر هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو پیروز انتخابات شود.
به هر حال آن چه شاهدیم این است که دنیا به سمتی می رود که از آثار سلبی جنگ سوریه متاثر شود، بحران های بزرگ جهانی – تروریسم و جنگ و مهاجرت و اقتصاد – نتایج چنین جنگی است، بعد از جنگ سوریه بود که داعش به وجود آمد و جریان های تروریستی دیگر به یک مشکل جهانی تبدیل شدند. نگرانی از افزایش نفوذ ایران در منطقه عربی به دلیل حمایت مستقیمش از حکومت بشار اسد عامل اصلی آغاز جنگ در یمن شد، و به دلیل همین جنگ میلیون ها سوری به کشورهای هم جوار و اروپا مهاجرت کردند، حتی کاهش قیمت نفت نیز به دلیل جنگ سوریه است.
همه دنیا امروزه در مشت سوریه است، یا باید از این جنگ رها یابد یا کاری برای توقف آن انجام دهد، اگر جنگ ادامه یابد فقط سوریه غرق نخواهد شد، بلکه طوفان همه را در بر خواهد گرفت، و به کشورهای همسایه به ویژه ترکیه و اسرائیل نیز سرایت خواهد کرد، اگر خدای ناکرده حکومت سوریه در برابر گروه های تروریستی شکست بخورد، همه جامعه جهانی، به ویژه جهان عرب و تمامی کسانی که در رسیدن اوضاع به این مرحله اسفناک دست داشته اند نیز شکست خواهند خورد. در نتیجه راه حل تنها پیروزی سوریه و خروج از این دریای خون است، صرف نظر از این که چه کسی بعدا بر آن حکومت کند.
منبع: الاهرام / ترجمه: علی موسوی خلخالی
نظر شما :