شکاف میان دغدغه های مردم و اقتصاددانان

چرا دیگر حرف کارشناسان خریداری ندارد؟

۱۷ تیر ۱۳۹۵ | ۱۹:۳۰ کد : ۱۹۶۰۸۴۰ اخبار اصلی اروپا
جین پیسانی فری می نویسد: در حالی که کارشناسان روی سود کلی آزادسازی اقتصادی تاکید می کنند، تاثیرات آن روی برخی از حرفه ها و جوامع را نادیده می انگارند.
چرا دیگر حرف کارشناسان خریداری ندارد؟

نویسنده: جین پیسانی فری

دیپلماسی ایرانی: پیش از به پای صندوق رفتن مردم بریتانیا کارشناسان توصیه های فراوانی در مورد تبعات منفی خروج از اتحادیه ارائه دادند. اقتصاددانان نیز بارها هشدار دادند که خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا هزینه های اقتصادی قابل توجهی را به این کشور تحمیل خواهد کرد.

با این وجود همه هشدارها نادیده گرفته شد. دلیل عدم توجه افکار عمومی به هشدارهای کارشناسان را می توان با نتایج یک نظرسنجی انجام شده پیش از برگزاری همه پرسی متوجه شد؛ حامیان ترک اتحادیه اروپا هیچ اعتمادی به سخنان توصیه کنندگان نداشتند. آنها نمی خواستند که قضاوتشان بر پایه توصیه های سیاستمداران، افراد آکادمیک، خبرنگاران، سازمان های بین المللی یا اندیشکده ها باشد. «میشل گوو»، وزیر دادگستری به عنوان یکی از حامیان برگزیت به صراحت گفت: مردم در این کشور از سخنان کارشناسان خسته شده اند.

می توان با تفسیری ساده انگارانه رویکرد فوق را رد کرده و رای مثبت به برگزیت را تنها پیروزی احساسات بر عقلانیت خواند. اما آنچه در بریتانیا مشاهد شد، در دیگر جاها نیز به چشم می خورد. در ایالات متحده هم رای دهندگان جمهوری خواه با نادیده گرفتن سخنان کارشناسان، دونالد ترامپ را به عنوان نامزد نهایی حزب خود برگزیدند. در فرانسه، ماری لو پن کمترین حمایت ها را از جانب کارشناسان و نخبگان دارد اما نزد افکار عمومی محبوب است. در همه جا بخشی از جامعه به کارشناسان و نظرات آنها پشت کرده اند.

سوالی که مطرح می شود این است که چرا چنین رویکردی نسبت به کارشناسان و متخصصان شکل گرفته است؟ اولین توضیحی که می توان ارائه داد این است که بسیاری از رای دهندگان ارزش کمی برای نظر کارشناسانی قائل هستند که نتوانستند آنها را نسبت به بحران مالی 2008 آگاه کرده و نسبت به خطرات آن هشدار دهند. به علاوه این تفکر که اقتصاددانان در صنعت مالی گرفتار شده اند، هنوز به قوت خود باقی است. مردم احساس می کنند که کارشناسان و متخصصان به آنها خیانت کرده اند و همین باعث خشم و انزجار آنها شده است.

اکثر اقتصاددانان این اتهامات را ناعادلانه می خوانند. با این وجود اعتبار آنها به شدت زیر سوال رفته است. از آن جایی که هیچ کس مسئولیت آسیب های بعد از بحران را به عهده نگرفت، همه گناهکار قلمداد شدند.

دومین توضیحی که می توان ارائه داد به سیاست هایی بر می گردد که متخصصان از آنها حمایت کرده اند. کارشناسان متهم به تعصب شده اند، نه صرفا به خاطر این که درگیر منافع خاص شده اند بلکه به این خاطر که آنها از ازادی تجارت و جهانی شدن در کلیت آن حمایت می کنند.

اگر چه همه اقتصاددانان و دانشمندان علوم اجتماعی از همگرایی بین المللی حمایت نمی کنند، اما نسبت به مردم عادی تمایل بیشتری به برجسته کردن نقاط مثبت همگرایی دارند.

سومین و کامل ترین توضیح این است که در حالی که کارشناسان روی سود کلی آزادسازی اقتصادی تاکید می کنند، تاثیرات آن روی برخی از حرفه ها و جوامع را نادیده می انگارند. آنها مهاجرت را به عنوان نقطه قوتی برای اقتصاد کشور می بینند، اما تاثیر آن را بر کارگران که با کاهش سطح دستمزدها دست و پنجه نرم می کنند یا جوامعی که با مشکل تامین نیازهای بهداشتی، آموزشی و مسکن رو به رو هستند، نادیده می گیرند.

این انتقاد تا حد زیادی وارد است. اگر کارشناسان و اقتصاددانان مایل باشند که مجددا اعتماد عمومی را جلب کنند، نباید نسبت به نگرانی های عمومی بی توجه باشند. در وهله اول آنها باید با فروتنی دست از شعار دادن و سخنرانی بردارند. آنها باید دیگاه های سیاسی خود را بر پایه شواهد موجود و نه پیش تصورات بنیان نهند و باید حاضر باشند که دیدگاه خود را در صورت عدم تطابق نظرشان با اطلاعات جمع آوری شده تغییر دهند. فروتنی به معنای گوش دادن به حرف مردم و تلاش برای قرار دادن خود به جای آنها است.

در وهله دوم کارشناسان نباید تنها به بررسی تاثیر سیاست ها بر تولید ناخالص داخلی کل بسنده کنند، بلکه باید به تاثیر این سیاست ها بر اقشار مختلف و در زمان های مختلف هم توجه کنند.

در وهله سوم کارشناسان و اقتصاددانان باید از این دیدگاه کلی که تاثیرات توزیعی را می توان با مبادلات و مالیات مدیریت کرد گذر کرده و به راه حل عملی تر در این زمینه دست پیدا کنند.

در مقام عمل شناسایی بازندگان اصلی یک سیاست و یافتن ابزار مناسب برای حمایت از آنها دشوار است. صرف بیان این که این مشکلات قابل حل است نمی تواند مفید باشد.

از آنجایی که بی اعتمادی عمومی به متخصصان بستر مناسبی را برای پوپولیست ها فراهم می کند، می تواند به مثابه تهدیدی علیه دموکراسی نگریسته شود.

منبع: پراجکت سیندیکیت / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی / 25  

کلید واژه ها: اقتصاددانان کارشناسان اروپا ایالات متحده امریکا بحران اقتصادی بریتانیا


نظر شما :