سعودی‌ها متحد دلخور کاخ سفید

روابط آمریکا و عربستان به دوران طلایی خود برنمی‌گردد

۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ | ۲۲:۳۰ کد : ۱۹۵۸۲۷۹ اخبار اصلی خاورمیانه
بروس ریدل می‌نویسد: سفر اوباما به ریاض می‌تواند منتج به تاکید بر منافع مشترک در کنار اختلافات موجود شود، اما نمی‌تواند این رابطه را به دوران طلائی پیشین خود برگرداند.
روابط آمریکا و عربستان به دوران طلایی خود برنمی‌گردد

نویسنده: بروس ریدل

دیپلماسی ایرانی: روابط آمریکا و عربستان از سال 2000 و به خاطر اختلاف نظر حول موضوعات مختلف از جمله اسرائیل، ایران، دموکراسی و سایر موضوعات رو به تیرگی گذاشته است. سفر اوباما به ریاض می تواند منتج به تاکید بر منافع مشترک در کنار اختلافات موجود شود، اما نمی تواند این رابطه را به دوران طلائی پیشین خود برگرداند.

تاریخ طولانی از فراز و نشیب ها

اتحاد آمریکا و عربستان به سال 1943 و دیدار شاهزاده فیصل و خالد از واشنگتن به دعوت فرانکلین روزولت باز می گردد. دو شاهزاده پذیرفتند که در ازای کمک های امنیتی آمریکا، موقعیت برتر شرکت های نفتی آمریکایی را در صنعت نفت و گاز عربستان حفظ کنند. این توافق با وجود همه اختلافات فی ما بین در خصوص آینده فلسطین در 1945 به امضای پادشاه عربستان و رئیس جمهور وقت آمریکا رسید.

در شش دهه بعد از آن، رابطه آمریکا و عربستان فراز و نشیب های زیادی را طی کرده، اما به مرور زمان دو کشور به یکدیگر نزدیک تر شدند. در سال 1973 ملک فیصل به خاطر حمایت آمریکا از اسرائیل، آمریکا را مورد تحریم نفتی قرار داد، اما همین موضوع همکاری های آمریکا و عربستان در خصوص موضوع صلح اسرائیل و اعراب را رقم زد. ملک خالد به همراه جیمی کارتر در جنگ افغانستان شرکت جست و ملک فهد نیز به کمپین جورج بوش علیه صدام و آزادسازی کویت پیوست. دهه 1980 و 1990 شاهد همکاری های بی سابقه این دو کشور بود.

در آغاز سال 2000 این رابطه دوجانبه با عدم توفیق بیل کلینتون در پیشبرد مذاکرات صلح سوریه – اسرائیل و مذاکرات صلح اسرائیل- فلسطین رو به افول گذاشت. پس از آن ملک عبدالله به این باور رسید که بیل کلینتون در فشار وارد کردن به اسرائیل و مجبور کردن آن به واگذاری امتیاز شکست خورده است. عربستان به این باور رسیده بود که توافق با سوریه در سال 2000 به بلوغ رسیده بود و می توانست دست ایران را از این کشور کوتاه کرده، حزب الله را به انزوا کشانده و مسیر را برای دستیابی به توافق صلح با فلسطین فراهم آورد.

شاهزاده عبدالله در آن زمان و با توجه به وضعیت وخیم ملک فهد عملا پادشاهی را دست داشت. وی به شدت از آمریکا و جورج دبلیو بوش به خاطر حمایت از شارون طی انتفاضه دوم در 2001 دلخور بود. شاهزاده عبدالله در دیدار خود با کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا، ایالات متحده را هم دست اسرائیل در جنایات جنگی خواند. وی علی رغم دعوت بوش پدر و پسر، در هیچ یک از این دو دوره حاضر به سفر به واشنگتن و ملاقات با رئیس جمهور آمریکا نشد.

وقوع حوادث تروریستی 11 سپتامبر روابط دوجانبه را به مراتب بدتر کرد. شهروندان آمریکایی به درستی این سوال را مطرح می کردند که چرا 15 تن از سرنشینان هواپیمایی که به برج های دوقلو اصابت کرده بود، تبعه عربستان بودند. ریشه های ایدئولوژی بن لادن را می توان در وهابیت سعودی جستجو کرد. عربستان تا 2003، یعنی زمانی که این گروه تروریستی پادشاه عربستان را مورد حمله تروریستی قرار داد، وجود آن را انکار می کردند.

عربستان به سهم خود دلیل حمله آمریکا به عراق را درک نمی کرد، چرا که عراق ارتباطی با القاعده نداشت. عربستان حامی برکناری صدام بود، اما روی کار آمدن یک دولت شیعی به نمایندگی از اکثریت را برنمی تابید. ترجیح عربستان روی کار آمدن یک فرمانده نظامی سنی مذهب و در عین حال انعطاف پذیر بود. سیستم سیاسی عربستان پادشاهی مطلقه است و دموکراسی در یکی از کشورهای مهم عرب منطقه می توانست یک تهدید وجودی علیه عربستان تلقی شود. بدتر آنکه انتخابات، قدرت را در بغداد به شیعیان واگذار کرد. تعبیر عربستان از این تحول، تقدیم بغداد به تهران بود.

سال های ریاست جمهوری اوباما

اوباما در اولین دیدار خود از خاورمیانه در 2009، نخست از ریاض دیدن کرد. وی در دیدار خود با ملک عبدالله وعده داد که موضوع فلسطین را مورد توجه قرار دهد. پس از آن عربستان به تدریج به این باور رسید که اوباما مقابل نتانیاهو کوتاه آمده است و همین موضوع بار دیگر آنها را جدا کرد.

با وقوع بهار عربی بار دیگر اوضاع وخیم شد. ملک عبدالله از اوباما انتظار داشت که تمام قد به حمایت از متحد دیرینه خود یعنی حسنی مبارک بپردازد. دموکراسی در مصر به مراتب از دموکراسی در عراق برای ریاض بدتر بود. اگر عربستان می توانست الگویی شبه دموکراتیک را تجربه کند، چرا عربستان نتواند؟ این موضوع چالشی علیه ماهیت پادشاهی های حوزه خلیج فارس بود.

اصلاحات سیاسی و شکل گیری دموکراسی در بحرین نیز چالش دیگری در پیش پای مقامات عربستانی بود. ریاض و ابوظبی نیروهای خود را به بحرین فرستادند تا مانع از پیشروی تحولات سیاسی در این کشور با ترکیب جمعیتی عمدتا شیعه شوند.

پس از آن نوبت به مصر رسید. عربستان به خوبی سیسی را از زمانی که در ارتش بود می شناخت و در کوتاه ترین زمان ممکن از کودتای آن حمایت کرد. بدین ترتیب دیکتاتوری عربستان بار دیگر پشتوانه خود را به دست آورد.

پادشاه جدید و متفاوت

ملک عبدالله پادشاهی محتاط و محافظ کار بود، اما ملک سلمان بیشتر اهل خطر کردن است. وی وارد جنگ یمن شده، ده ها نفر را به اتهام تروریسم اعدام کرده و ائتلافی نظامی متشکل از 34 کشور علیه ایران به وجود اورده است. ملک سلمان در دیدار اخیر خود از قاهره وعده میلیاردها دلار کمک و سرمایه گذاری به مصر داده است. در این میان روحانیون وهابی نیز با اعمال فشار بر ملک سلمان از او می خواهند که مواضع خود علیه ایران را تشدید کند.

با وجود همه این اختلاف ها آمریکا و عربستان از یکدیگر چندان دور نخواهند شد. دو کشور هنوز به همدیگر نیاز دارند. ملک سلمان و اوباما هنوز از حوزه های منافع مشترکی برای بحث و گفتگو برخوردارند. اوباما نزدیک به 95 میلیارد دلار تسلیحات به پادشاهی عربستان فروخته است. هر دو مصمم هستند که با القاعده و داعش بجنگند و محمد بن نایف نیز نشان داده که می تواند شریک خوبی برای همکاری امنیتی با آمریکا باشد. دو کشور باید همکاری های خود را برای مبارزه با القاعده در شبه جزیره تقویت کنند.

دو کشور همچنین می توانند در کنترل اقدامات ایران با یکدیگر همکاری داشته باشند. سوریه یکی دیگر از جبهه هایی است که می تواند همکاری های بیشتر میان آمریکا و عربستان را به ارمغان بیاورد. عربستان خواهان تعهد جدی تر آمریکا به برکناری اسد از قدرت است. آنها بر این اعتقادند که جنگ داخلی سوریه تنها با برکناری اسد پایان خواهد یافت.

برقراری صلح در یمن باید در اولویت کاری قرار بگیرد. واشنگتن به طور محرمانه در این جنگ به ریاض کمک کند. این جنگ تاکنون میلیاردها دلار برای پادشاهی عربستان هزینه داشته و اثرات ناگواری نیز در یمن به جای گذاشته است. هم اکنون زمان آن فرا رسیده است که روند سیاسی برای پایان دادن به این معرکه آغاز شود.

به گفته محمد بن سلمان، عربستان خواهان حضور جدی تر آمریکا در نظم بخشی به منطقه است. یمن می تواند مکانی مناسب برای فعالیت مشترک دو کشور باشد. در واقع، واشنگتن و ریاض منافع مشترکی در به حداقل رسانی نفوذ تهران در صنعا دارند و این مستلزم اقناع حوثی ها و رساندن آنها به این باور است که برای سهم داشتن در قدرت نیازی به حمایت ایران ندارند.

منبع: اندیشکده بروکینگز / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی / 25

کلید واژه ها: آمریکا و عربستان ملک سلمان عربستان


نظر شما :