سکان سیاست خارجی از دست کارشناسان خارج میشود؟
اعلام جنگ جمهوریخواهان علیه ترامپ
دیپلماسی ایرانی: به دو طریق می توان به نامه سرگشاده 75 نفر از چهره های سرشناس حوزه سیاست خارجی در حزب جمهوری خواه مبنی بر مخالفت با کاندیداتوری دونالد ترامپ به نمایندگی از این حزب نگاه کرد. از یک منظر این نامه را می توان سندی سیاسی قلمداد کرد که با پرداختن به مواضع ترامپ، آن را مورد انتقاد قرار می دهد.
از منظری دیگر این نامه را می توان بخشی از درامی سیاسی تلقی کرد که در زمان ها مختلف و وقتی مردم تصمیم می گیرند کنترل سیاست خارجی را از دست کارشناسان خارج کنند، بروز می کند. آنچه هم اکنون شاهد آن هستیم و مخالفت هایی که با کاندیداتوری ترامپ صورت می گیرد از این منظر قابل تفسیر است. در تاریخ آمریکا نیز دو نمونه مشابه وجود دارد.
اولین مورد مربوط به تصویب قانون جنجال برانگیز بی طرفی در دهه 1930 بود که عمدتا حاصل تلاش های «جرالد نای» سناتور جمهوری خواه داکوتای شمالی بود. نای که مخالف ورود کشور به هرگونه تعارض خارجی بود، کارخانجات فروش تسلیحات و بانکدارانی که تامین مالی خرید آن را به عهده داشتند، محکوم به دمیدن بر آتش جنگ می کرد تا بدین ترتیب سرمایه آنها به گردش در آید.
قانون بی طرفی، آمریکا را در حاشیه تمامی تعارضات بین المللی قرار می داد و مانع از فروش سلاح به طرف های درگیر در تعارضات بین المللی می شد. فرانکلین روزولت دوران ریاست جمهوری خود را در این شرایط سپری کرد. در این مقطع نای و متحدان آن در سنا عملا قدرت سیاستگزاری عرصه سیاست خارجی را به دست گرفتند.
سه دهه بعد از آن نیز مردم بار دیگر تلاش کردند تا سکان سیاست خارجی را از دست سیاستگزاران اجرائی و کارشناسان خارج کنند. در جریان جنگ ویتنام، سناتور مینه سوتا برای نامزدی حزب دموکرات در انتخابات درون حزبی شرکت کرد و توانست در نیوهمشایر 42 درصد آرا را در مقابل 49 درصد رئیس جمهور وقت، لیندون جانسون به دست بیاورد. جانسون پس از چند روز پایان کار کمپین انتخاباتی خود را اعلام کرد.
در این مورد نیز مردم سکان سیاست خارجی را با از میان بردن شانس ریاست جمهوری فردی که دوره قبل با اقتدار به ریاست جمهوری آمریکا رسیده بود، از دست کارشناسان خارج کردند. به نظر می رسد که در شرایط عادی مردم آمریکا حاضرند به راحتی سیاست خارجی را در اختیار کارشناسان قرار دهند اما زمانی که موضوعی جدی، اضطراب و نگرانی آنها را افزایش می دهد ترجیح می دهند خود به میدان آمده و ایفای نقش کنند.
در حال حاضر نیز بسیاری از مردم نگران و مضطربند. پیگیری سیاست تغییر رژیم در سال های اخیر منجر به افزایش بی ثباتی شده، خاورمیانه را آشوب فرا گرفته و بسیاری حمله به عراق را مسبب آن می دانند. تنش ها با مسکو افزایش یافته و بسیاری دست اندازی غرب به سرزمین هایی که از دیرباز حوزه نفوذ روسیه بوده است را عامل آن می بینند. ایده ترویج دموکراسی در سراسر جهان و سرنگونی دیکتاتورها که در هر دو حزب نیز به طور جدی دنبال می شود نیز در میان مردم آمریکا جایگاه ندارد.
ترامپ توانسته به خوبی به تمامی این نگرانی ها توجه کند و در سخنان خود آنها را تکرار کند. ترامپ سعی نمی کند نیت خود را پشت لفاظی های پیچیده پنهان کند و همین باعث شده است که طرفداران زیادی گرد وی جمع شوند.
آنچه هم اکنون شاهد آن هستیم اینست که مردم تلاش می کنند بار دیگر سکان سیاست خارجی را از دست کارشناسانی بیرون آورند که آنها را مسبب وضعیت آشفته فعلی می دانند و در قبال آن مسئولیتی را به عهده نمی گیرند. متاسفانه در این فضا تنها ابزاری که مردم در دست دارند و به آن روی آوردند رای دادن به دونالد ترامپ و نشاندن وی در جایگاه ریاست جمهوری آمریکا است.
ترامپ مدعی است که می تواند با پوتین مصالحه کند. وی منتقد حمایت مالی و امنیتی از متحدینی است که خود می توانند عهده دار تامین امنیت خود باشند. وی هیچ علاقه ای به پیگیری ترویج دموکراسی و پیگیری اجرای حقوق بشر در جهان نشان نداده است. ترامپ حفظ مرزهای آمریکا را اولویت اول می داند و خواهان بازگرداندن آمریکا به وضعیت بی طرفی است.
ترامپ خواهان هدایت سیاست خارجی کشور در مسیری دیگر است و نامه سرگشاده جمهوری خواهان مخالفت با این مسیر جدید را نشان می دهد.
در این نامه که توسط جمع قابل توجهی از افراد باتجربه و تحصیل کرده در حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی به امضا رسیده، ترامپ به عنوان فردی به شدت نامناسب برای تصدی صندلی ریاست جمهوری معرفی شده است. در این نامه ترامپ نه تنها خطری علیه تفکر سنتی سیاست خارجی آمریکا معرفی شده، بلکه تهدیدی جدی برای آزادی فردی در آمریکا خوانده شده است. دیدگاه ترامپ به نفوذ و قدرت آمریکا در جهان بی ثبات و بعضا متعارض خوانده شده است. امضاکنندگان این نامه همچنین سیاست های وی در عرصه تجاری را تسهیل کننده فاجعه اقتصادی دانسته اند.
این نامه اگرچه اشاره مختصری به شرایطی کرده که باعث افزایش محبوبیت ترامپ شده، اما تلاشی برای درک احساسات سیاسی مردم که توانسته موفقیت کمپین انخاباتی وی را رقم بزند، نداشته است.
منبع: نشنال اینترست / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی / 25
نظر شما :