جزیرههای امن تشکیل دهید!
منطقهبندی سوریه: راهبردی جدید برای آمریکا
نویسنده: مایکل اوهانلون
دیپلماسی ایرانی: با اینکه راهبرد دولت اوباما در عراق و در مقابل داعش نیازمند بازسازی جدی است، اما وضعیت برنامه های این دولت برای سوریه بسیار نابسامانتر است. روند صلحی در کار نیست، صدها هزار سوری کشته و میلیون نفر آواره شده اند. به گفته ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، تنها 150 نیروی «میانه رو» توسط وزارت دفاع آمریکا آموزش می بینند. این رقم را با 30 هزار نیروی داعش و صدها هزار نیروی اسد مقایسه کنید.
چه باید کرد؟ در این برهه که اجرای راه حلی جامع برای کل سوریه عملاً ممکن نیست، تنها راه واقع گرایانه از منطقه بندی سوریه می گذرد. جامعه بین الملل باید جزیره هایی کوچک با امنیت پایدار و حاکمیت باثبات در خاک سوریه تشکیل بدهد تا این جزیره ها در نهایت به یکدیگر بپیوندند. در این راهبرد، نه نیازی به تأیید صلاحیت ایدئولوژیک جنگجویان اپوزیسیون است و نه نیازی به تعلیم آنها در ترکیه، اردن یا دیگر کشورهای دوست. طبق این راهبرد، ابتدا عناصر میانه رو مناطق امنی در خاک سوریه ایجاد می کنند. در مرحله بعد، نیروهای آمریکا، عربستان، ترکیه، بریتانیا، اردن و دیگر کشورهای عربی از طریق هوایی و در نهایت از طریق نیروی زمینی از آنها محافظت می کنند. نیروهای غربی در مناطق امن تر و دور از خط مقدم مستقر خواهند شد.
این مناطق خودمختار دیگر تحت حکومت اسد یا داعش قرار نخواهند گرفت. در این مناطق، کمک های انسانی دریافت و توزیع می شود، مدارس دوباره باز می شوند و نیروهای اپوزیسیون جذب شده و آموزش می بینند. نهادهای وابسته به سازمان ملل و دیگر خیریه ها می توانند کمک بیشتری به این مناطق برسانند. هدف موقت می تواند تشکیل یک سوریه کنفدرال باشد که در آن چندین منطقه با خودمختاری بالا و یک دولت مرکزی جمع و جور مستقر هستند. این کنفدراسیون به نیروی حافظ صلح بین المللی هم احتیاج خواهد داشت.
با بکارگیری این راهبرد، تضاد میان رویکرد آمریکا با گروه های شورشی، و گروه های شورشی با یکدیگر کاهش خواهد یافت. به این ترتیب سوءظن به آمریکا و اینکه این کشور می خواهد بشار اسد در قدرت باقی بماند هم از بین خواهد رفت. تضاد آمریکا با ترکیه، عربستان و برخی دیگر از بازیگران کلیدی منطقه هم کاهش خواهد یافت. مزیت دیگر آن این است که معیار ارزیابی شورشیان سوری فرق خواهد کرد. درست است که ایدئولوژی های افراطی در این طرح جایی نخواهند داشت، اما سابقه همکاری با گروه های افراطی عامل راندن یک نیرو نخواهد شد. هر چه باشد، در وضعیت آشفته جنگ در سوریه گاهی چنین همکاری هایی اجتناب ناپذیر بوده اند. نکته سوم آنکه تیم های پشتیبانی چندجانبه، از جمله نیروهای ویژه و نیروی هوایی، پس از استقرار نیروهای اپوزبسیون در مناطق خودمختار برای گسیل به سمت سوریه آماده خواهند بود. البته این مورد از همه چالش برانگیزتر خواهد بود و نباید در انجام آن عجله کرد. شاید باید کار را از مناطق امن سوریه، مثلاً مناطق کردنشین، شروع کرد و در مرحله بعد از مناطق نزدیک مرز اردن و در همکاری با ارتش اردن، ادامه داد. با کلید زدن این مرحله، فرصتی برای هماهنگی کمک های انسانی و توسعه نیز فراهم خواهد شد.
هدف این نقشه نه تنها داعش، بلکه بشار اسد هم خواهد بود. اما اگر واقعگرا باشیم، سرنگونی اسد هدف مستقیم این راهبرد نیست، اگرچه نباید به او اجازه داد خیال تصرف دوباره مناطق آزادشده را بپروراند. مناطق خودمختار پس از آزاد شدن نباید دوباره تحت حاکمیت اسد یا جانشین او در بیایند. در این راهبرد، بشار اسد هدف حملات نظامی قرار نخواهد گرفت، اما مناطقی که او در حال حاضر کنترل یا بمباران می کند، هدف قرار خواهند گرفت. اگر اسد حاضر به انتخاب گزینه تبعید نشود، آن وقت حکومت و حتی جان او در معرض خطر مستقیم قرار می گیرد.
با توجه به واقعیت های میدان نبرد، منافع کلیدی بازیگران منطقه ای، و گزینه های پیش روی ما، این نقشه احتمالاً تنها نقشه قابل اجرا خواهد بود. با اینکه این نقشه برای آمریکا مخاطراتی به همراه دارد، اما میزان دخالت نظامی آمریکا در این نقشه، از میزان حضور نظامی اش در افغانستان در سال گذشته بیشتر نخواهد بود. در این راهبرد، اوباما می تواند به وعده های اصلی اش-کاستن از حضور نظامی آمریکا در جنگ های خاورمیانه و در عین حال حفظ کشور از حملات تروریستی آینده- پایبند بماند. اوباما نباید به سوریه به عنوان بحرانی نگاه کند که قرار است تحویل رئیس جمهور بعدی داده شود. او باید برای وضعیت این کشور راهبرد جدیدی بیندیشد و به آن توجه بیشتری بکند.
منبع: مؤسسه بروکینگز/ مترجم: علی عطاران
انتشار این مقاله به معنی تأیید محتویات آن نیست و صرفاً برای آشنایی مخاطبان با نظرات پژوهشکده های سیاست خارجی آمریکا انجام می شود.
نظر شما :