دهمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
اردوغان می خواهد منطقه را با ایران تقسیم کند
دیپلماسی ایرانی: برای پنجمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت های را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شوند که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در ادامه بخش دهم این یادداشت ها می آید:
با یکی از مسئولان عالی رتبه سابق و مهم که مدت ها در مورد مسائل عربی و جهان اسلام کار می کرد و همچنان در این زمینه بسیار فعال است، دیدار کردم. صحبتمان با ایران شروع شد (این دیدار نزدیک به 10 روز قبل از امضای توافق – چارچوب توافق نهایی انجام شد). گفت: «توافق میان امریکا و ایران امضا خواهد شد، این توافق چارچوب توافق نهایی خواهد بود و مفصل است. اما دو مشکل وجود دارد. اول این که جان کری، وزیر امور خارجه امریکا کاری کرده که ایرانی ها به این باور رسیده اند یا به نوعی قانع شده اند که امریکا بیشتر از خودشان نیاز به این توافق دارد. مشکل دوم این است که توافق فقط منحصر به موضوع هسته ای است در حالی که مشکلات منطقه ای هم هستند. آن هم در سایه اوضاع رو به انفجار منطقه، در حالی که باید درباره آنها گفت وگو شود و بر سر راه حل ها به تفاهم رسید هر چه باشد ایران جزء مهمی از منطقه است.»
نظر دادم: «تو بهتر می دانی، خصوصا از این لحاظ کشورت وضعیت ویژه ای دارد، خوب می دانی که قضایای منطقه ای بسیار مهم هستند و ایران نقشی مهم در آنها دارد، و شاید بخشی از مشکلات منطقه هم متوجه آن باشد به این دلیل که می خواهد طرح بزرگ خود را در قلب خاورمیانه پیش ببرد و می خواهد بر منطقه مسلط شود. بعضی ها معتقدند که به رغم مشکلاتی که ایران در سوریه برخورد و انتقادهایی که نسبت به نقش آن در عراق وجود دارد، همچنان اصرار دارد که طرح خود را در منطقه تکمیل کند. ایران را به هیچ وجه نمی توان از مسائل منطقه کنار گذاشت. همه هم می دانند که میان واشنگتن و تهران گفت وگوهای نامنظمی درباره مسائل سخت منطقه ای وجود داشته است، و حتی همکاری مستقیم غیرمنظم و غیر مستقیم مستمری میان دو طرف در افغانستان و عراق وجود دارد. همچنان هم این همکاری ها وجود دارد. برای همین ضروری است بعد از توافق هسته ای که ظاهرا حتما امضا خواهد شد، با ایران درباره مسائل منطقه ای نیز گفت وگو شود و به توافق رسید. به اعتقاد من اصرار امریکا به گفت وگو بر سر مسائل منطقه ای در کنار مسائل هسته ای یا بعد از پایان گفت وگوهای هسته ای باعث عقب نشینی ایران از مواضعش نخواهد شد. مگر این که مصلحتی برای ایران باشد که در بعضی موارد امتیازاتی بدهد و در مقابل امتیازاتی بگیرد. روشن است که ایران به دنبال توافق عادلانه با غرب بر سر برنامه هسته ای اش است. همه مقام های ارشد ایرانی چنین توافقی را می خواهند. برای این که تحریم ها لغو می شوند و پول های بلوکه شده ایران آزاد می شوند و ایران می تواند با آزادی عمل بیشتری به طرح های منطقه ای خود ادامه دهد. همچنین به دنبال رسیدن به تفاهم بر سر چارچوب منطقه ای جدی ای هستند قبل از این که مجبور شوند وارد درگیری های منطقه ای یا جنگ های بی پایان شوند.»
گفت: «در این جا در امریکا بسیاری از برنامه های منطقه ای ایران بسیار نگران هستند و حتی عده ای آن را خطرناک تر از داعش می دانند.»
نظر دادم: «برای بعضی ها شاید خطرناک باشد. اما این را هم می دانی که خود ایران هم در معرض خطر است. ایران علی رغم داشتن 82 تا 90 میلیون جمعیت همچنان در جهان اسلام در اقلیت است. جغرافیای بزرگی دارد و غنی از منابع زیرزمینی و طبیعی مثل نفت و گاز و آب و معادن و کشاورزی است. با همه این ها شیعیان تنها 15 درصد از جمعیت کل مسلمانان جهان را تشکیل می دهند. برای همین به توافق با امریکا و جامعه جهانی نیاز دارد تا بتواند با داعش و هر آن چه شبیه داعش است به مبارزه برخیزد. به خصوص که توانسته شرق جهان عرب را کاملا به کنترل خود در آورد. کما این که امریکا و جامعه جهانی نیز به کمک های آن برای رویارویی با همین گروه نیاز دارند. اما این رویارویی نیاز به همکاری با نهادهای عربی و اسلامی "معتدل" مثل عربستان و ترکیه و مصر و غیره نیز دارد. اما درباره جنگی که ایران به نوعی خود را مستقیما درگیر کرده باید گفت که هدف تهران از آن تقویت جایگاه خود در مذاکراتش با 1+5 است تا بتواند به واسطه آن طرح خود را در منطقه تکمیل کند. امریکا هم باید دقیقا مثل ایران به فکر تقویت جایگاه خود در مذاکرات باشد.»
جواب داد: «ما نمی توانیم ارتشی عراقی بسازیم و آن را مسلح کنیم و آموزش دهیم. اما اگر هم بتوانیم این کار را نمی کنیم برای این که به ملت عراق اعتماد نداریم چون ملت عراق با دولتشان نیستند یا حتی به نوعی می توان گفت که حکومتشان را قبول ندارند. وابستگی ها در این کشور بسیار و متناقض است و همه وابسته به میهنشان نیستند. همین مساله در سوریه هم است. اما در خصوص بغداد، امریکا خطوط قرمزی وضع کرده است. این خطوط قرمز ورود داعش به کردستان عراق یا بغداد است. اما این خط می تواند بعضی وقت ها از قرمز به صورتی تغییر رنگ دهد یا حتی یاسی و شاید هم سفید شود.»
پرسیدم: «چرا ترکیه دست از حمایت از داعش بر نمی دارد. آیا همان طور که بعضی ها می گویند نمی خواهد حضور ایران در مرزهایش بیشتر شود؟»
جواب داد: «روابط ترکیه و ایران خوب بود. ناگهان چه شد؟»
گفتم: «هر کدام از آنها طرح منطقه ای خود را دارد. ترکیه اردوغان نه می خواهد با ایران برخورد کند نه تسلیم آن شود. او معتقد است خاورمیانه جدیدی که می رود بعد از همه این تحولات متولد شود، بعد از گذشت سال ها، جای مشترکی برای نفوذ ترکیه و ایران است. البته به استثنای اسرائیل که جایگاه خاص خودش را دارد.»
نظر داد: «با رئیس جمهوری ترکیه، رجب طیب اردوغان سه بار دیدار کردم. اصلا از او خوشم نیامد. با داوود اوغلو، وزیر امور خارجه سابق و نخست وزیر فعلی نیز ملاقات کردم دیدم که همیشه خندان است. هر دو می خواهند امپراطوری عثمانی را احیا کنند یا منطقه را به قبل از دوره فروپاشی امپراطوری عثمانی بازگردانند. در ترکیه نقشه هایی با همین موضوع توزیع شده است. بعضی از ترک ها بعضی از این نقشه ها را نشان من دادند. ترکیه می تواند وارد مشکلات تازه ای شود. کردها را دارد. کردهای عراق هم هستند. پناهندگان سوری که تعدادشان به ده ها هزار یا شاید صدها هزار نفر می رسند هم هستند. اردوغان ارتشی از این پناهندگان به وجود آورده است اما نمی خواهد فعلا از آن استفاده کند. نه می خواهد از آنها در برابر کردها استفاده کند نه در برابر حکومت سوریه برای این که خوب می داند رئیس جمهوری سوریه با قدرت می تواند با آنها برخورد کند و آن را نابود کند. در عین حال نزدیکی ای که میان ملت دو کشور وجود دارد می تواند کاری کند که روزی اسد حرف اول را در ترکیه بزند. احزاب ترکیه ضعیت هستند ولی با این حال بعید نیست روزی ترکیه هم دچار ناآرامی های داخلی شود.»
سپس به لیبی اشاره کرد و گفت: «وضعیت لیبی واقعا خطرناک است به دلیل وجود قبیله ها و اختلاف های بسیار گروه های سیاسی، همچنین گروه های تندروی اسلام گرایی هستند که قبایل بسیاری با آنها همراهند و این مساله اوضاع را به شدت پیچیده کرده است. بنغازی واقعا در وضعیت بسیار خطرناکی به سر می برد. شده مرکز تروریسم و پناهگاه تروریست های اسلام گرا. همیشه همین طور بوده است. همه کسانی که در لیبی و طرابلس و جاهای دیگر می جنگند اسلام گرا هستند.»
نظر دادم: «شاید عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر تصمیم به ورد نظامی به بنغازی برای جنگ با تروریست ها بگیرد که تبدیل به تهدیدی مستقیم برای او شده اند. اکنون شاهد رفت و آمد غیر قانونی تروریست ها و اسلام گرایان تندرو از لیبی به داخل مصر هستیم. فراموش نکن که بنغازی نفت دارد. و مصر نیاز بسیاری به این نفت دارد تا بتواند مشکلات اقتصادی خود را درمان کند و فکری به حال جمعیت رو به افزایش خود که نزدیک به 90 میلیون نفر است، کند.»
جواب داد: «اگر السیسی این کار را کرد خودش و کشورش را درگیر مشکل بزرگی کرده است. درباره الجزایر به تو بگویم. رئیس جمهور آن فلج شده و درگیری شدیدی بر سر قدرت در آن جا در گرفته است. ممکن است کار آن به انفجار برسد. بوتفلیقه، رئیس جمهوری الجزایر تلاش دارد که مشکلات مردم از قبیل بی کاری و بی پولی را رفع کند و پروژه های کوچک اما مفید راه اندازی کند، همه تکیه او به صندوق ذخیره ارزی است که از پول های نفت پر شده است.»
نظر دادم: «اما قیمت نفت 50 درصد سقوط کرده است و این می تواند بر استفاده از صندوق ذخیره ارزی تاثیر بگذارد.»
جواب داد: «این که می گویی صحیح اما همچنان پول زیاد دارد و می تواند از آن برای حل مشکلاتش استفاده کند.»
سپس به تونس اشاره کرد و گفت: «تونس هم مشکل دارد. زنها در آن جا نقش مهمی دارند. اما نوعی جنون جوان گرایی در شمال آفریقا رواج پیدا کرده است. از یک طرف می خواهند مثل غربی ها به خصوص جوانان غربی زندگی کنند از سوی دیگر می بینیم که تندروها روز به روز تندتر می شوند و رشد می کنند و می خواهند اراده خود را تحمیل کنند.»
ادامه دارد...
ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :