اعراب و چالش‌های اساسی پیش رو

روندهایی که جهان عرب را تغییر می‌دهند

۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ | ۱۸:۳۰ کد : ۱۹۴۷۵۷۴ اخبار اصلی خاورمیانه
امروزه بیش از یک سوم آوارگان جهان در منطقه عرب هستند، جایی که سکونتگاه تنها 5 درصد از جمعیت جهان است و درگیری‌ها شامل حداقل 9 کشور می‌شود.
روندهایی که جهان عرب را تغییر می‌دهند

نویسنده: ماها یحیی*

دیپلماسی ایرانی: کشورهای عربی در میانه آشوب های خشونت آمیزی قرار دارند که به طور بنیادی در حال تغییر شکل منطقه است. در حالی که غیرممکن است نتیجه این هرج و مرج ها را پیش بینی کنیم، سه روند اصلی وجود دارد که آینده را مشخص می کند. هر سه سناریو وضعیتی فاجعه بار را برای چند سال آینده پیش بینی می کنند، مگر این که دولت ها این روند را معکوس کنند.

اول: خشونت سیاسی باعث بازسازی جوامع عربی می شود.

خشونت های ناشی از حمله داعش و از دست دادن کنترل دولت ها بر قسمت هایی از کشور موجب بی خانمان شدن میلیون ها نفر، خانواده و جوامع در عراق، سوریه، یمن و لیبی شده است. امروزه بیش از یک سوم آوارگان جهان در منطقه عرب هستند، جایی که سکونتگاه تنها 5 درصد از جمعیت جهان است و درگیری ها شامل حداقل 9 کشور می شود.

اهمیت این فرآیند بسیار فراتر از مفاهیم انسان دوستانه است. از یک طرف، سلسه غنی ادیان و اقوام هزاران سال است که موجب همگن شدن جامعه عرب شده است. این خشونت ها موجب فراری دادن ایزدی ها، مسیحیان، شبک ها و دیگر اقلیت های قومی و مذهبی شده است، که عراق یکی از این نمونه ها است. در سوی دیگر، این جابجایی مردم، موجب تغییر شکل فضای کشورهایی همچون لبنان، اردن و تونس می شود.

در داخل این کشورها، نارضایتی های سیاسی و دامن زدن به قطب بندی های سیاسی اتفاق افتاده است که پیش از این در چنین مقیاسی سابقه نداشته است. در مصر، یمن، لیبی، سوریه، عراق و کشورهای دیگر فرآیند سیاسی به نوع بیمارگونه ای شکل گرفته است. شکاف های ایدئولوژیکی، مذهبی، فرقه ای، نژادی و قبیله ای در حال ظهور است و در نتیجه آنها زخم های اجتماعی که ممکن است هیچ وقت التیام نیابند، به وجود خواهند آمد.

دوم: مشروعیت و اقتدار کشورهای عربی از هم فروپاشیده است.

شورش ها نشانه نارضایتی گسترده در سیستم های حکومتی است. پاسخ به این جنبش های مردمی در تعدادی از کشورها ترکیبی از خشونت و طفره رفتن بوده است. امروز پایتخت هایی که تحت محاصره هستند شامل بغداد، صنعا، طرابلس و دمشق، همگی قسمتی از سرزمینشان را از دست داده اند. مفاهیم رسمی استقلال، مثل حاکمیت بین المللی، کنترل بر قلمروی ملی و ابزار خشونت -مانند ارتش ملی- در برابر گزینه های جایگزینی همچون ساختارهای سازمانی و افراد در حال فرسایش هستند.

بازیگران نظامی غیردولتی جدید به ویژه داعش، ایده دولت - ملت را به چالش کشیده اند و به سمت ایجاد واقعیت های سیاسی جایگزین می روند. مدل جدید و غیرمعمول سیستم های دولتی به وجود آمده است و این ابتکارات ایده های جایگزینی درباره دولت، هویت و جامعه مطرح کرده اند. این یعنی نخبگان سیاسی موجود و احزاب حاکم نیاز به ظهور بازیگران سیاسی جدید از جمله جنگ سالاران دارند. این اتفاقات باعث به وجود آمدن نیازهایی برای پایان دادن به درگیری ها می شود که تاکنون سابقه نداشته است.

سوم: یک حس قوی از توانمندی فردی در میان کشورهای عربی به وجود آمده است.

اثر روانی عمیقی که شورش های مردمی و سرنگونی رژیم ها بر جای گذاشته است، هنوز به طور کامل درک نشده است. با این حال نتیجه ای که کاملاً روشن است این است که باور شخصی شهروندان عرب به توانایی هایشان و تاثیراتی که بر زندگی هایشان می گذارد، تغییر کرده است.

این احساس توانمندی باعث به وجود آمدن ابتکارات مدنی مختلفی در سراسر منطقه شده است. اما در سمت منفی، توانمندسازی موجب رشد نظامی گری در میان جوانانی شده است که از دولت های فعلی ناراضی هستند.

تاثیر منفی این سه روند تا زمانی که دولت های عربی و نخبگانشان نتوانند راه هایی برای بازسازی روابطشان با شهروندانشان پیدا کنند، ادامه خواهد داشت. دولت ها باید با بازیگران مدنی برای ترسیم فضای جدید همچون سیستم های سیاسی فراگیر، عدم تمرکز ساختارهای قدرت، احیای حقوق شهروندی، حمایت و احترام گذاشتن به تنوع اجتماعی و پرداختن به شکایت ها، همکاری کنند.

* عضو ارشد مرکز خاورمیانه موسسه کارنگی

منبع: نشنال اینترست/ مترجم: حسین هوشمند

کلید واژه ها: اعراب خاورميانه داعش


نظر شما :