پنجاه و چهارمین بخش از کتاب "صدام از این جا عبور کرد"
قصه پر رمز و راز استفاده صدام از سلاح های شیمیایی
دیپلماسی ایرانی: خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار هنوز کنه بسیاری از مسائل غامض باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود.
کتاب "عراق از جنگ تا جنگ/صدام از این جا عبور کرد" از جمله کتاب هایی است که تلاش دارد از چهار زاویه بر بخش هایی از دوران تاریک رژیم بعث و پس از آن نوری بتاباند و حقایقی را بر ملا کند. این کتاب که توسط غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور لبنانی و سردبیر روزنامه الحیات نوشته شده در حقیقت مصاحبه با چهار مقام سابق عالی رتبه عراقی است که هر کدام از دیدگاه خود به توصیف تاریخ عراق در دوران مسئولیتشان پرداخته اند. دیپلماسی ایرانی در چارچوب سلسله مصاحبه ها و مطالبی که هر هفته منتشر می کند، این بار به سراغ این کتاب رفته است که در این جا پنجاه و چهارمین بخش آن را می خوانید:
چه وقت برای اولین بار در جنگ عراق – ایران از سلاح شیمیایی استفاده شد؟
در نیمه اول از دهه هشتاد در پاسخ به موج های پی در پی ایران از این سلاح استفاده شد. غالبا از طریق نیروی هوایی و بعضی وقت ها توسط سلاح های موشکی استفاده می شد. طرف ایرانی نیز از سلاح شیمیایی استفاده کرد اما استفاده آن از این سلاح ها بسیار ابتدایی و کم بود.
آیا یقین داری که ایران از این سلاح ها استفاده کرد؟ و کجا؟
بله ایرانی ها از سلاح شیمیایی و در مناطق مختلف استفاده کردند که در طرف عراقی مجروح هایی بر جا گذاشت. اما در آن موقع جنگنده های عراقی بر آسمان مسلط بودند و ایرانی ها مجبور شدند از وسائل دیگری استفاده کنند که تاثیر چندانی نداشتند. بله عراقی هایی نیز بودند که با سلاح شیمیایی ایران کشته شدند اما استفاده این سلاح ها از طرف عراق پیشرفته تر بود. فکر می کنم برای اولین بار از سلاح شیمیایی در سال 1984 استفاده کردیم. دقیقا به یاد نمی آورم چه زمانی بود. اما فکر می کنم عراق اولین بار به استفاده از این سلاح رو آورد.
چه کسی می توانست در عراق از سلاح شیمیایی استفاده کند و ابزارهای استفاده از آن چگونه بود؟
استفاده از این سلاح تحت عنوان «حملات ویژه» صورت می گرفت. و دستور به استفاده از این سلاح ها ممکن نبود مگر به دستور فرماندهی کل قوا. استفاده و زمان بندی آن و کنترل عملیات اموری هستند که به طور مستقیم دستورات آن از سوی فرماندهی کل قوا صادر می شوند. این سلاح ها در هیئت صنایع نظامی ساخته می شدند اما از دو طریق مورد استفاده قرار می گرفتند: نیروی هوایی یا موشک اندازهایی که نزد گارد ویژه جمهوری موجود بودند. جابه جا کردن این سلاح های شیمیایی و بار کردن آنها و زمان شلیک و استفاده از آنها تنها در اختیار فرماندهی کل قوا بود.
آیا می توان بمباران حلبچه را در این چارچوب گنجاند؟
حلبچه به دستور فرماندهی کل قوا مورد هجوم قرار گرفت. واقعیت این که نتیجه این حمله هم بسیار شگفت انگیز بود. علی حسن المجید مسئول شمال بود و به او صلاحیت های استثنائی کاملی داده شده بود. در آن جا ایرانی ها نیز حملاتی را به آن منطقه انجام می دادند. عناصر امنیتی و حزبی به علی حسن المجید اطلاع دادند که حلبچه توسط ایرانی ها سقوط کرد و او هم فورا صدام را در جریان گذاشت. در آن موقع صدام دستور به «حمله ویژه» به حلبچه داد با این تصور که می تواند خسارت های سنگینی را بر ایرانی ها تحمیل کند. حمله هوایی صورت گرفت. عجیب این که حلبچه در آن لحظه حمله به دست ایرانی ها نیفتاده بود و در آن همچنان شماری از سربازان عراقی حضور داشتند. تعدادی از رهبران کرد هم تاکید کردند که در میان قربانیان حلبچه به اجساد سربازان عراقی نیز برخوردند. فرمانده هنگی که مسئولیت امنیت را در آن منطقه بر عهده داشت از حمله خبر نداشت، و نه فرمانده لشکر و نه من (رئیس ستاد ارتش) و نه وزیر دفاع، معاون فرماندهی کل قوا، ارتشبد عدنان خیرالله هیچ کدام از این حمله خبر نداشتیم. بعد از این که حمله شد از آن مطلع شدیم. فرمانده لشکر اول، ارتشبد کامل ساجد درگیری ها را در آن منطقه فرماندهی می کرد و در حلبچه نیز بخش هایی را در اختیار داشت. در آن جا عناصر حزبی ای بودند که از لحاظ سیاسی و نظامی و مدنی توجیه شده بودند و دستوراتی داشتند و با حسن علی المجید که مسئول حزب بود و مقرش در کرکوک بود، تماس مستقیم داشتند. آنها به او سقوط حلبچه را ابلاغ کردند و او هم با صدام تماس گرفت و پیشنهاد «حمله ویژه» را داد و صدام هم به نیروی هوایی دستور داد که این حمله را انجام دهند. فکر می کنم در 16/3/1988 این حمله انجام شد. به یاد دارم که ارتشبد کامل ساجد با من تماس گرفت در حالی که هیچ چیز از حمله نمی دانست. صدام او را در 1998 اعدام کرد.
آیا قصه سلاح های شیمیایی در جلسه افسران عالی رتبه نیز مطرح شد؟
این مساله خارج از اختیارات ارتش و صلاحیت های آن بود.
آیا صدام با تو به عنوان رئیس ستاد ارتش نیز درباره سلاح های شیمیایی صحبت نمی کرد؟
صدام با هر فرمانده نظامی درباره نیروهای تحت امر او صحبت می کرد، به فرمانده یک نوع از سلاح درباره نوع سلاح تحت امر دیگری صحبت نمی کرد. می خواست که اداره ها محدود باشند و شناخت هر فرمانده نیز تنها منحصرا محدود به سلاح هایی که تحت امر اوست، باشد. هیچ کس هیچ چیز نمی دانست جز فرماندهی کل قوا. آیا کسی باور می کند مثلا عزت ابراهیم الدوری، معاون رئیس شورای فرماندهی انقلاب خبر آزادی فاو در 17/4/1988 را از طریق رادیو فهمید. در وهله اول مردم فکر می کنند که شخصی در موقعیت عزت ابراهیم الدوری می بایست شریک در بزرگترین نبردها در جنگ عراق – ایران باشد و نمی تواند کسی در این رتبه همانند کسی که از وقایع و اخبار جنگ به دور است از آزادی یک شهر خبردار شود. این شیوه صدام حسین بود. من مثلا به عنوان رئیس ستاد ارتش نمی توانم چیزی از فرماندهی نیروی هوایی بخواهم. نمی توانم به او یا مدیر سازمان امنیت دستوری بدهم.
هدف او از این شیوه چه بود؟
ممانعت هر گروهی از فرماندهی سلاح ها از ارتباط با یکدیگر و ارتباط دادن مستقیم همه آنها با رئیس جمهور. فرماندهی سلاح هوایی و دریایی و رئیس ستاد ارتش و مدیر سازمان امنیت و صنایع تسلیحاتی و دستورالعمل های سیاسی و گارد جمهوری و گارد ویژه جمهوری و سازمان امنیت نظامی همگی به فرماندهی کل قوا باز می گشتند. این تقسیم بندی زیان های بزرگی را به دلیل کمبود هماهنگی میان فرماندهان مختلف تسلیحاتی ایجاد کرد.
ادامه دارد...
ادعاهایی که در این مصاحبه مطرح می شود به هیچ وجه مورد تایید دیپلماسی ایرانی نیست و این ادعاها صرفا در چارچوب حفظ امانت داری در ترجمه کتاب مذکور منتشر شده است.
ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :