شریعتمداری: هر توافقی تا سوم آذر برای ایران بد است
حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان با عنوان از «عابر چه خبر؟» نوشت:
از راننده های قدیمی تهران بود. روی اتوبوس های خطی کار می کرد. آن روز در قهوه خانه ای که پاتوق راننده ها بود، نشسته و تعریف می کرد که... بعله! با اتوبوس وارد میدان شوش شده بودم که دیدم باد، کلاه عابری را برده است و عابر وسط میدان دنبال کلاه خود می دود. ترمز اتوبوس چند پا بود- یعنی باید چند بار با پا فشارش می دادی تا کار کند!- اما خودم را گم نکردم! دست فرمانم معرکه بود! ماشین را با هزار زحمت کنترل کردم و بالاخره کلاه عابر را رد کردم!... پرسیدند؛ پس عابر چی؟ و جواب داد؛ خدا رحمتش کند، زیر چرخ اتوبوس له شد!
اگرچه از متن و محتوای مذاکرات هسته ای تیم کشورمان با 5+1 گزارش رسمی و قابل استنادی منتشر نشده است و به قول خانم وندی شرمن در گزارش به مرکز مطالعات بین المللی واشنگتن- و به نقل از خانم مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا- «مذاکرات مانند قارچ است که بیشترین رشد آن در تاریکی است»! ولی شواهد موجود و آنچه در اظهارنظر برخی از مقامات رسمی آمریکا آدرس داده می شود، حکایت از آن دارد که حریف در پی آن است که موضوع و دستور کار اصلی مذاکرات را که «لغو تحریم هاست» به حاشیه برده و در مقابل امتیازات نقدی که دریافت کرده و انتظار دریافت بیشتر آن را دارد، «وعده های نسیه» تحویل دهد.
از این روی، اگر تا پایان مهلت تعیین شده- 3 آذرماه جاری/ 24 نوامبر- توافقی حاصل شود، این توافق با توجه به مختصات کنونی آن، برای جمهوری اسلامی ایران یک «توافق بد» و برای آمریکا و متحدانش یک «توافق ایده آل» خواهد بود. البته بدیهی است و از تیم مذاکره کننده کشورمان هم که فرزندان انقلابند جز این انتظار نمی رود که با عبور هوشمندانه از حاشیه سازی های حریف، میدان بازی را به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر دهند... و در این باره گفتنی هایی هست؛
1- توافقنامه ژنو که قرار است ادامه مذاکرات تا رسیدن به توافق نهایی در بستر و چارچوب آن صورت پذیرد، برخلاف آنچه عزیزان مذاکره کننده توصیف می کنند، در تمامیت خود به نفع حریف بوده است و در آن، منافع ایران غیر از چند نمونه اندک و غیر قابل اهمیت - چیزی شبیه کلاه همان عابر در داستان صدر این نوشته- دیده نشده است. در این خصوص پیش از این با ارزیابی مفاد توافقنامه یاد شده مطالبی داشته ایم که تکرار آن را اطاله کلام ارزیابی می کنیم.
آمریکا در این توافقنامه تقریباً همه آنچه را که در پی آن بوده است به دست آورده و ادامه مذاکرات را فقط برای نهایی کردن و تثبیت امتیازات به دست آمده دنبال می کند، بنابراین، تلاش تیم مذاکره کننده باید روی باز پس گرفتن و پیشگیری از تثبیت امتیازاتی باشد که در توافق ژنو به حریف داده شده است.
در این زمینه اشاره به اظهارنظر صریح «آنتونی کوردزمن»، استراتژیست آمریکایی و نزدیک به کاخ سفید درخور توجه است که تصریح می کند؛ «آنچه آمریکا در توافق ژنو به دست آورده است و قرار است در توافق نهایی افزایش نیز داشته باشد، حتی با حمله نظامی به ایران و تأسیسات هسته ای آن هم قابل دسترسی نبود»!
این در حالی است که پیش از او، «مایکل هایدن» رئیس سازمان «سیا» در دولت جرج بوش اعتراف کرده بود که سازمان متبوع وی نتیجه و پی آمدهای حمله نظامی به تأسیسات ایران را به دقت مورد ارزیابی قرار داده و به این نتیجه قطعی رسیده است که گزینه نظامی علیه ایران کمترین نتیجه مطلوبی! در پی نخواهد داشت و نمونه های فراوان دیگری از این دست. اگر عزیزان تیم مذاکره کننده کشورمان بپذیرند که نه از روی عمد، بلکه به غفلت در توافقنامه ژنو امتیازاتی را به حریف داده اند که با حمله نظامی - بخوانید بلوف حمله نظامی- نیز برای آنان قابل دسترسی نبوده است! اکنون باید بستر مذاکرات را فرصتی برای بازپس گیری امتیازات یاد شده و پیشگیری از تثبیت و رسمیت یافتن آن در توافق نهایی بدانند و نه، دادن امتیاز بیشتر!
2- در چالش هسته ای دوازده ساله، موضوع اصلی، لغو تحریم های ظالمانه و غیرقانونی بود ولی اخبار و گزارش های درز کرده از مذاکرات که شواهدی از صحت آن نیز در دست است، حکایت از آن دارد، که این مسئله اصلی به حاشیه رانده شده و با وعده های باز هم «نسیه» روبروست.
بر اساس این گزارش، آمریکایی ها اصرار دارند که رژیم و سامانه تحریم ها دست نخورده باقی بماند و تنها بخشی از آن را- که خواهیم دید اهمیت چندانی ندارد و به وعده نسیه شبیه است- به حالت «تعلیق» و نه «لغو» در آورند. یعنی تحریم ها را همچنان به عنوان «شمشیر داموکلوس» بر سر فعالیت هسته ای - بخوانید اقتدار و پیشرفت- ایران نگاه خواهند داشت. توضیح آن که تحریم ها را عمدتاً به چهار دسته تقسیم کرده اند:
اول: تحریم های شورای امنیت سازمان ملل «U. N. SANCTIONS». آمریکایی ها می گویند این بخش از تحریم ها بی کم و کاست و بدون تغییر باقی می ماند و ادعا می کنند که لغو یا تعلیق آن در اختیار شورای امنیت سازمان ملل است و به این پرسش پاسخ نمی دهند که مگر 5+1، از سوی همان سازمان ملل به چالش هسته ای با ایران نیامده اند؟!
دوم: تحریم های اتحادیه اروپا ««E.U. SANCTIONS. حریف این بخش از تحریم ها را نیز بیرون از مذاکرات و عمدتاً غیر هسته ای ارزیابی می کند.
گفتنی است متأسفانه تیم مذاکره کننده کشورمان بیشترین- بخوانید اصلی ترین- بخش از مذاکرات را روی آمریکا متمرکز کرده است و سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان را، تا حدودی و دو کشور چین و روسیه را تقریباً به طور کامل از دور مذاکرات خارج کرده است! که مذاکرات پی درپی و طولانی مدت با طرف آمریکایی- از جمله مذاکرات در حال انجام مسقط- نمونه آن است و صد البته به نظر می رسد حضور خانم اشتون تنها برای آن است که مذاکرات سه جانبه! تلقی شود! که این حدیث مفصلی است و نوشته جداگانه ای می طلبد.
سوم: تحریم های کنگره ««C. SANCTIONS. تیم مذاکره کننده آمریکا اعلام داشته است که برای لغو یا تعلیق این بخش از تحریم ها اختیاری ندارد و تنها می تواند در صورت لزوم برای تعلیق آن به کنگره توصیه کرده و پادرمیانی کند!
چهارم: تحریم هایی که از سوی رئیس جمهور آمریکا - دولت آمریکا- وضع شده اند. بر اساس گزارش های موجود، آمریکایی ها اعلام کرده اند که فقط بخشی از این تحریم ها را در صورت پذیرش مقدمات آن از سوی ایران - بخوانید باج های تحمیلی - به حالت تعلیق - و نه لغو- در می آورند.
و اما این بخش از تحریم ها را نیز به دو نوع تقسیم کرده اند:
الف: تحریم های اولیه PRIMERY SANCTIONS. این بخش از تحریم ها شامل شرکت ها، مؤسسات و شخصیت های حقیقی و حقوقی آمریکایی است که آنها را از رابطه تجاری، علمی و... با ایران منع کرده و در صورت تخلف به جریمه های سنگین محکوم می کند. آمریکایی ها اعلام کرده اند که این بخش از تحریم ها را نه لغو می کنند و نه به حالت تعلیق درمی آورند!
ب: بخش دوم از تحریم های دولت آمریکا، تحریم های ثانویه «SECONDARY SANCTIONS» است که مطابق آن شرکت ها و مؤسسات و اشخاص حقیقی و حقوقی غیر آمریکایی از رابطه تجاری و علمی و... با ایران منع شده اند. آمریکایی ها اعلام کرده اند که فقط این بخش از تحریم ها را، آنهم برای مدت 2 سال به حالت تعلیق در می آورند و این تعلیق ناچیز و کم اهمیت تحریم ها را نیز با دو قید محدود کرده اند.
قید اول آن که آژانس بین المللی انرژی اتمی - که بارها نشان داده است به طور کامل در اختیار آمریکاست- پایبندی ایران به تعهداتش در توافق نهایی را تأیید کند! توجه داشته باشید که آژانس طی 12 سال گذشته علی رغم بازرسی های فراتر از NPT و پادمان مربوطه و حتی بازرسی های سرزده «از هر نقطه در هر زمان»- ناشی از پذیرش داوطلبانه پروتکل الحاقی- هرگز حاضر به اعلام صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان نشده است و به قول البرادعی- البته بعد از برکناری- اقداماتش سیاسی است و نه فنی و حقوقی که وظیفه تعریف شده آژانس است.
قید دوم: تنها آن دسته از تحریم های مذکور در بخش تحریم های ثانویه به حالت تعلیق درمی آید که علیه فعالیت هسته ای ایران وضع شده است و بقیه موارد که شامل اتهاماتی نظیر نقض حقوق بشر! تولید موشک های بالستیک! تردید در تولید سلاح شیمیایی! حمایت از تروریسم!- حمایت از حزب الله، حماس، جهاد اسلامی، انقلابیون یمن و... - مخالفت با طرح صلح خاورمیانه -مخالفت با به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی - و... است به قوت خود باقی می ماند!
باید توجه داشت که از مجموع 18 «فرمان اجرایی» رؤسای جمهور آمریکا برای تحریم ایران، فقط 2 مورد آن علیه برنامه هسته ای کشورمان است و 16 مورد دیگر به اتهاماتی نظیر نقض حقوق بشر، ساخت موشک های بالستیک و... مربوط است و این نکته نیز گفتنی است که شدیدترین تحریم ها علیه ایران در دوره اوبامای دموکرات وضع شده و از 10 مصوبه کنگره در تحریم کشورمان 6 مصوبه آن، یعنی بیشترین آنها مربوط به زمانی است که کنگره در اختیار دموکرات ها بوده است. قابل توجه جریانات آمریکاگرا- آمریکوفیل- که ساده لوحانه تصور می کنند دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا در مقابله با ایران اسلامی، نگاه های متفاوتی دارند!
3- شواهد موجود و اظهارات مقامات رسمی آمریکا- اعم از دموکرات و جمهوریخواه- کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که تحریم ها فقط به بهانه فعالیت هسته ای کشورمان وضع شده اند و هدف اصلی از آن، مقابله با اساس انقلاب اسلامی و اقتدار روزافزون نظام و بازگشت به دوران غارتگری و چپاول ثروت ملی از سوی آمریکا و متحدانش است و...
و البته گفتنی است دیروز آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه، در مسقط تأکید کرد که «لغو کامل تحریم ها و افزایش ظرفیت غنی سازی ایران مهم ترین محور مذاکرات است.» و این نگاه از جدیت ایشان در حفظ منافع ملی کشورمان حکایت می کند.
این وجیزه به درازا کشید و داستان همچنان باقی است که به نوبت دیگری موکول می کنیم ولی این نکته را نمی توان ناگفته رها کرد که اگر در توافق نهایی، «تحریم»ها یعنی موضوع اصلی مذاکرات کماکان به قوت خود باقی باشد، چه دستاورد قابل ملاحظه ای به عنوان نتیجه مذاکرات قابل ارائه است؟
جز آن که مطمئن باشیم آمریکا قابل اعتماد نیست و باید به ظرفیت ها و توانمندی های خود بازگردیم که در این صورت، تحریم ها به یک درگیری فرسایشی تبدیل می شود و این در حالی است که صدها نشانه از ناتوانی آمریکا و متحدانش برای ادامه این جنگ فرسایشی در دست است.
از راننده های قدیمی تهران بود. روی اتوبوس های خطی کار می کرد. آن روز در قهوه خانه ای که پاتوق راننده ها بود، نشسته و تعریف می کرد که... بعله! با اتوبوس وارد میدان شوش شده بودم که دیدم باد، کلاه عابری را برده است و عابر وسط میدان دنبال کلاه خود می دود. ترمز اتوبوس چند پا بود- یعنی باید چند بار با پا فشارش می دادی تا کار کند!- اما خودم را گم نکردم! دست فرمانم معرکه بود! ماشین را با هزار زحمت کنترل کردم و بالاخره کلاه عابر را رد کردم!... پرسیدند؛ پس عابر چی؟ و جواب داد؛ خدا رحمتش کند، زیر چرخ اتوبوس له شد!
اگرچه از متن و محتوای مذاکرات هسته ای تیم کشورمان با 5+1 گزارش رسمی و قابل استنادی منتشر نشده است و به قول خانم وندی شرمن در گزارش به مرکز مطالعات بین المللی واشنگتن- و به نقل از خانم مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا- «مذاکرات مانند قارچ است که بیشترین رشد آن در تاریکی است»! ولی شواهد موجود و آنچه در اظهارنظر برخی از مقامات رسمی آمریکا آدرس داده می شود، حکایت از آن دارد که حریف در پی آن است که موضوع و دستور کار اصلی مذاکرات را که «لغو تحریم هاست» به حاشیه برده و در مقابل امتیازات نقدی که دریافت کرده و انتظار دریافت بیشتر آن را دارد، «وعده های نسیه» تحویل دهد.
از این روی، اگر تا پایان مهلت تعیین شده- 3 آذرماه جاری/ 24 نوامبر- توافقی حاصل شود، این توافق با توجه به مختصات کنونی آن، برای جمهوری اسلامی ایران یک «توافق بد» و برای آمریکا و متحدانش یک «توافق ایده آل» خواهد بود. البته بدیهی است و از تیم مذاکره کننده کشورمان هم که فرزندان انقلابند جز این انتظار نمی رود که با عبور هوشمندانه از حاشیه سازی های حریف، میدان بازی را به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر دهند... و در این باره گفتنی هایی هست؛
1- توافقنامه ژنو که قرار است ادامه مذاکرات تا رسیدن به توافق نهایی در بستر و چارچوب آن صورت پذیرد، برخلاف آنچه عزیزان مذاکره کننده توصیف می کنند، در تمامیت خود به نفع حریف بوده است و در آن، منافع ایران غیر از چند نمونه اندک و غیر قابل اهمیت - چیزی شبیه کلاه همان عابر در داستان صدر این نوشته- دیده نشده است. در این خصوص پیش از این با ارزیابی مفاد توافقنامه یاد شده مطالبی داشته ایم که تکرار آن را اطاله کلام ارزیابی می کنیم.
آمریکا در این توافقنامه تقریباً همه آنچه را که در پی آن بوده است به دست آورده و ادامه مذاکرات را فقط برای نهایی کردن و تثبیت امتیازات به دست آمده دنبال می کند، بنابراین، تلاش تیم مذاکره کننده باید روی باز پس گرفتن و پیشگیری از تثبیت امتیازاتی باشد که در توافق ژنو به حریف داده شده است.
در این زمینه اشاره به اظهارنظر صریح «آنتونی کوردزمن»، استراتژیست آمریکایی و نزدیک به کاخ سفید درخور توجه است که تصریح می کند؛ «آنچه آمریکا در توافق ژنو به دست آورده است و قرار است در توافق نهایی افزایش نیز داشته باشد، حتی با حمله نظامی به ایران و تأسیسات هسته ای آن هم قابل دسترسی نبود»!
این در حالی است که پیش از او، «مایکل هایدن» رئیس سازمان «سیا» در دولت جرج بوش اعتراف کرده بود که سازمان متبوع وی نتیجه و پی آمدهای حمله نظامی به تأسیسات ایران را به دقت مورد ارزیابی قرار داده و به این نتیجه قطعی رسیده است که گزینه نظامی علیه ایران کمترین نتیجه مطلوبی! در پی نخواهد داشت و نمونه های فراوان دیگری از این دست. اگر عزیزان تیم مذاکره کننده کشورمان بپذیرند که نه از روی عمد، بلکه به غفلت در توافقنامه ژنو امتیازاتی را به حریف داده اند که با حمله نظامی - بخوانید بلوف حمله نظامی- نیز برای آنان قابل دسترسی نبوده است! اکنون باید بستر مذاکرات را فرصتی برای بازپس گیری امتیازات یاد شده و پیشگیری از تثبیت و رسمیت یافتن آن در توافق نهایی بدانند و نه، دادن امتیاز بیشتر!
2- در چالش هسته ای دوازده ساله، موضوع اصلی، لغو تحریم های ظالمانه و غیرقانونی بود ولی اخبار و گزارش های درز کرده از مذاکرات که شواهدی از صحت آن نیز در دست است، حکایت از آن دارد، که این مسئله اصلی به حاشیه رانده شده و با وعده های باز هم «نسیه» روبروست.
بر اساس این گزارش، آمریکایی ها اصرار دارند که رژیم و سامانه تحریم ها دست نخورده باقی بماند و تنها بخشی از آن را- که خواهیم دید اهمیت چندانی ندارد و به وعده نسیه شبیه است- به حالت «تعلیق» و نه «لغو» در آورند. یعنی تحریم ها را همچنان به عنوان «شمشیر داموکلوس» بر سر فعالیت هسته ای - بخوانید اقتدار و پیشرفت- ایران نگاه خواهند داشت. توضیح آن که تحریم ها را عمدتاً به چهار دسته تقسیم کرده اند:
اول: تحریم های شورای امنیت سازمان ملل «U. N. SANCTIONS». آمریکایی ها می گویند این بخش از تحریم ها بی کم و کاست و بدون تغییر باقی می ماند و ادعا می کنند که لغو یا تعلیق آن در اختیار شورای امنیت سازمان ملل است و به این پرسش پاسخ نمی دهند که مگر 5+1، از سوی همان سازمان ملل به چالش هسته ای با ایران نیامده اند؟!
دوم: تحریم های اتحادیه اروپا ««E.U. SANCTIONS. حریف این بخش از تحریم ها را نیز بیرون از مذاکرات و عمدتاً غیر هسته ای ارزیابی می کند.
گفتنی است متأسفانه تیم مذاکره کننده کشورمان بیشترین- بخوانید اصلی ترین- بخش از مذاکرات را روی آمریکا متمرکز کرده است و سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان را، تا حدودی و دو کشور چین و روسیه را تقریباً به طور کامل از دور مذاکرات خارج کرده است! که مذاکرات پی درپی و طولانی مدت با طرف آمریکایی- از جمله مذاکرات در حال انجام مسقط- نمونه آن است و صد البته به نظر می رسد حضور خانم اشتون تنها برای آن است که مذاکرات سه جانبه! تلقی شود! که این حدیث مفصلی است و نوشته جداگانه ای می طلبد.
سوم: تحریم های کنگره ««C. SANCTIONS. تیم مذاکره کننده آمریکا اعلام داشته است که برای لغو یا تعلیق این بخش از تحریم ها اختیاری ندارد و تنها می تواند در صورت لزوم برای تعلیق آن به کنگره توصیه کرده و پادرمیانی کند!
چهارم: تحریم هایی که از سوی رئیس جمهور آمریکا - دولت آمریکا- وضع شده اند. بر اساس گزارش های موجود، آمریکایی ها اعلام کرده اند که فقط بخشی از این تحریم ها را در صورت پذیرش مقدمات آن از سوی ایران - بخوانید باج های تحمیلی - به حالت تعلیق - و نه لغو- در می آورند.
و اما این بخش از تحریم ها را نیز به دو نوع تقسیم کرده اند:
الف: تحریم های اولیه PRIMERY SANCTIONS. این بخش از تحریم ها شامل شرکت ها، مؤسسات و شخصیت های حقیقی و حقوقی آمریکایی است که آنها را از رابطه تجاری، علمی و... با ایران منع کرده و در صورت تخلف به جریمه های سنگین محکوم می کند. آمریکایی ها اعلام کرده اند که این بخش از تحریم ها را نه لغو می کنند و نه به حالت تعلیق درمی آورند!
ب: بخش دوم از تحریم های دولت آمریکا، تحریم های ثانویه «SECONDARY SANCTIONS» است که مطابق آن شرکت ها و مؤسسات و اشخاص حقیقی و حقوقی غیر آمریکایی از رابطه تجاری و علمی و... با ایران منع شده اند. آمریکایی ها اعلام کرده اند که فقط این بخش از تحریم ها را، آنهم برای مدت 2 سال به حالت تعلیق در می آورند و این تعلیق ناچیز و کم اهمیت تحریم ها را نیز با دو قید محدود کرده اند.
قید اول آن که آژانس بین المللی انرژی اتمی - که بارها نشان داده است به طور کامل در اختیار آمریکاست- پایبندی ایران به تعهداتش در توافق نهایی را تأیید کند! توجه داشته باشید که آژانس طی 12 سال گذشته علی رغم بازرسی های فراتر از NPT و پادمان مربوطه و حتی بازرسی های سرزده «از هر نقطه در هر زمان»- ناشی از پذیرش داوطلبانه پروتکل الحاقی- هرگز حاضر به اعلام صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان نشده است و به قول البرادعی- البته بعد از برکناری- اقداماتش سیاسی است و نه فنی و حقوقی که وظیفه تعریف شده آژانس است.
قید دوم: تنها آن دسته از تحریم های مذکور در بخش تحریم های ثانویه به حالت تعلیق درمی آید که علیه فعالیت هسته ای ایران وضع شده است و بقیه موارد که شامل اتهاماتی نظیر نقض حقوق بشر! تولید موشک های بالستیک! تردید در تولید سلاح شیمیایی! حمایت از تروریسم!- حمایت از حزب الله، حماس، جهاد اسلامی، انقلابیون یمن و... - مخالفت با طرح صلح خاورمیانه -مخالفت با به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی - و... است به قوت خود باقی می ماند!
باید توجه داشت که از مجموع 18 «فرمان اجرایی» رؤسای جمهور آمریکا برای تحریم ایران، فقط 2 مورد آن علیه برنامه هسته ای کشورمان است و 16 مورد دیگر به اتهاماتی نظیر نقض حقوق بشر، ساخت موشک های بالستیک و... مربوط است و این نکته نیز گفتنی است که شدیدترین تحریم ها علیه ایران در دوره اوبامای دموکرات وضع شده و از 10 مصوبه کنگره در تحریم کشورمان 6 مصوبه آن، یعنی بیشترین آنها مربوط به زمانی است که کنگره در اختیار دموکرات ها بوده است. قابل توجه جریانات آمریکاگرا- آمریکوفیل- که ساده لوحانه تصور می کنند دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا در مقابله با ایران اسلامی، نگاه های متفاوتی دارند!
3- شواهد موجود و اظهارات مقامات رسمی آمریکا- اعم از دموکرات و جمهوریخواه- کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که تحریم ها فقط به بهانه فعالیت هسته ای کشورمان وضع شده اند و هدف اصلی از آن، مقابله با اساس انقلاب اسلامی و اقتدار روزافزون نظام و بازگشت به دوران غارتگری و چپاول ثروت ملی از سوی آمریکا و متحدانش است و...
و البته گفتنی است دیروز آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه، در مسقط تأکید کرد که «لغو کامل تحریم ها و افزایش ظرفیت غنی سازی ایران مهم ترین محور مذاکرات است.» و این نگاه از جدیت ایشان در حفظ منافع ملی کشورمان حکایت می کند.
این وجیزه به درازا کشید و داستان همچنان باقی است که به نوبت دیگری موکول می کنیم ولی این نکته را نمی توان ناگفته رها کرد که اگر در توافق نهایی، «تحریم»ها یعنی موضوع اصلی مذاکرات کماکان به قوت خود باقی باشد، چه دستاورد قابل ملاحظه ای به عنوان نتیجه مذاکرات قابل ارائه است؟
جز آن که مطمئن باشیم آمریکا قابل اعتماد نیست و باید به ظرفیت ها و توانمندی های خود بازگردیم که در این صورت، تحریم ها به یک درگیری فرسایشی تبدیل می شود و این در حالی است که صدها نشانه از ناتوانی آمریکا و متحدانش برای ادامه این جنگ فرسایشی در دست است.
نظر شما :