آیا تقسیم قدرت جواب خواهد داد؟
تداوم سایه بحران بر سر افغانستان
دیپلماسی ایرانی: روز دوشنبه افغانستان اولین تغییر قدرت دموکراتیک و صلح آمیز خودش را تجربه و اشرف غنی به عنوان رئیس جمهور جدید سوگند یاد کرد. این دستاورد برجسته با تلاش های دیپلماتیک ایالات متحده بعد از چند ماه اختلاف میان غنی و رقیبش عبدالله عبدالله به دست آمد. خبر دیگر این که روز سه شنبه رئیس جمهور غنی و جیمز کانینگهام سفیر ایالات متحده پیمان امنیتی دو جانبه را امضا کردند که براساس آن حدود 10 هزار نیروی نظامی آمریکا بعد از سال 2014 در این کشور به منظور آموزش نیروهای نظامی افغان باقی خواهند ماند.
حل این دو مسئله به استراتژی ایالات متحده کمک می کند تا زمانی که عملیات نظامی اش در این کشور در دسامبر به پایان رسید، از ثبات در افغانستان اطمینان کسب کند. تاکید در واشینگتن به ویژه در میان محافل محافظه کار بر تعداد سربازان باقی مانده در افغانستان است. اما برای جلوگیری از شکست اوضاع در افغانستان، واشینگتن باید تماس های دیپلماتیک با کابل را از جمله در سطح ریاست جمهوری افزایش می داد، ارتباطی که در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما به حداقل رسیده بود. آمریکا باعث شد تا توافق انتخاباتی شکل بگیرد. چند دلیل درباره ی ابهام برانگیز بودن این توافق در ماه ها و سال های پیش رو وجود دارد.
اول: نه غنی و نه عبدالله در رسیدن به تقسیم قدرت موفق نبودند. همکاران سابق غنی درباره ی وی می گویند که او عصبی است و تحمل نظرات جایگزین را ندارد. عبدالله هم به نوبه ی خود به دنبال فشار به افغانستان برای رسیدن به خواسته های خودش است. وی به چند دلیل خواستار خروج از مذاکرات درباره انتخابات بود. عبدالله قصد داشت در مراسم تحلیف شرکت نکند مگر این که اجازه ی سخنرانی به وی داده شود.
دوم: با وجود توافق نامه تقسیم قدرت، هنوز بسیاری از قواعد بازی مشخص نشده است. بر روی کاغد، پیمان دولت وحدت ملی برخی از اختیارات غنی را به عبدالله که رئیس اجرایی دولت می باشد واگذار کرده و عبدالله به رئیس جمهور پاسخگو خواهد بود. غنی جلسات کابینه را اداره خواهد کرد، درحالی که عبدالله ریاست شورای جدید وزیران را بر عهده خواهد داشت. با توجه به رفتار سرسختانه ی دو طرف این خطر وجود دارد که اگر این دو نفر بر روی مسئله ای اشتراک نظر نداشته باشند، این مشکل منجر به اختلال در عملکرد دولت خواهد شد و یا دولت موازی شکل می گیرد. عبدالله مقاومت خواهد کرد که شریک قدرت می باشد نه معاون غنی.
سوم: اختلاف انتخاباتی عبدالله و غنی منجر به باز شدن زخم هایی شد که اختلافات قومی و مذهبی نه فقط در جامعه بلکه در دستگاه های دولتی را هم زنده کرد. در حین بحران انتخابات، برخی از اعضای ارتش که عمدتاً تاجیک بودند قصد انجام کودتا را برای حفظ ثبات داشتند. این شکاف ها که به طور پنهان تری در زمان کرزی هم وجود داشت، در صورتی که غنی و عبدالله به آن دامن بزنند، تشدید خواهد شد. اگر این دو نفر نتوانند با هم کار کنند، کشور همچنان دچار این تفرقه خواهد بود.
چهارم: مذاکره با طالبان یکی از دلایل تنش میان اردوگاه عبدالله و غنی بوده است. غنی تمایل بیشتری به مذاکره با طالبان دارد. غنی و اطرفیانش پشتون هستند. عبدالله به عنوان یک تاجیک شناخته می شود در حالی که ریشه های پشتون هم دارد. وی به مراتب بیشتر مخالف این ایده است. در زمان انتخابات شایعه شده بود که اگر جنگ داخلی شکل بگیرد، کرزی و غنی با طالبان علیه عبدالله متحد خواهند شد. حالا اگر روابط میان دو رهبر جدید افغانستان به شکست منجر شود یا غنی بیش از اندازه به طالبان نزدیک شود، آیا اعضای تاجیک کابینه، ارتش و نیروهای اطلاعاتی در کنار عبدالله و علیه رئیس جمهور قرار خواهند گرفت؟
پنجم: علاوه بر نیاز به مدیریت روابط با یکدیگر و پرداختن به مشکل اقتصاد، غنی و عبدالله مجبور به مقابله با اعتماد به نفس فزاینده ی مجلس هستند، به طور مثال قدرت مجلس در دور دوم ریاست جمهوری کرزی در استیضاح وزرا مشکل ساز شده بود. بسیاری معتقدند که رئیس جمهوری در افغانستان بسیار قدرتمند است و تقاضاهای فزاینده ای درباره ی ایجاد یک نظام پارلمانی و یا انتقال قدرت به استان ها وجود دارد. اما این گونه اقدامات به احتمال زیاد وضعیت دولت را پیچیده تر می کند. سیستم پارلمانی حداقل در کوتاه مدت، منجر به افزایش قدرت گروه های کوچک می شود و موجب تشدید شکاف های قومی می شود و انتقادل قدرت به استان ها بدون شناخت ظرفیت محلی، موجب افزایش قدرت جنگ سالاران خواهد شد.
منبع: نشنال اینترست/ مترجم: حسین هوشمند
نظر شما :