صادق خرازی: تهدیدات آمریکا جدی‌تر شده است

۱۵ تیر ۱۳۹۳ | ۱۴:۵۶ کد : ۱۹۳۵۳۷۱ سرخط اخبار
دوسالی می شود که چندان مصاحبه نمی کند. مرد پیدا و پنهان سیاست خارجی ایران را می گوییم، سال هاست نام او با سیاست خارجی ایران گره خورده است. هرچند در جوانی در ستاد های  جنگ های نامنظم شهید چمران به خدمت پرداخت و سپس مدتی در سپاه و بعدهم در ستاد تبلیغات جنگ، شورای عالی را به او سپردند و چند صباحی در شورای عالی اخبار جنگ  قرارگاه خاتم الانبیاء، ستاد پشتیبانی جنگ و ستاد پدافند کل کشور انجام وظیفه کرد، در خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز کار کرد.

اما نقطه عطف کاری او زمانی بود که به دعوت دکتر ولایتی به وزارت امورخارجه رفت. در دانشگاه آزاد اسلامی تحصیل و از دانشگاه ایالتی نیویورک لیسانس مدیریت گرفت. از دانشگاه NYU نیویورک که یکی از دانشگاه های معتبر آمریکاست موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته مطالعات خاورمیانه شد. هرچند بیماری سرطان لنفوم پا او را بارها به آلمان می کشاند اما هنوز یکی از مسلط ترین افراد به سیاست خارجی ایران است. حال دیگر او به قول خودش «دوران مهجوری و مشتاقی را سپری می کند».

 با سیدمحمد خاتمی همکاری نزدیکی در باب گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها داشته و مشاور ویژه وی است. اکنون با جمعی از همفکران، دانشنامه اسلام معاصر را که به بررسی نحله ها و نهضت های سیاسی و فرهنگی دنیای اسلام طی دو قرن گذشته می پردازد تالیف کرده است. صادق خرازی که بسیاری از دوستان دیپلماتش به او لقب دیپلمات خاص داده اند با آرمان گفت وگوی مفصلی انجام داد. مشروح گفت و گوی دکتر سیدصادق خرازی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۵) و کشور فرانسه (۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶) و مشاور ارشد سیدمحمد خاتمی در ذیل آمده است:
 
  پس از روی کارآمدن دولت یازدهم شاهد تغییر رفتار آمریکا  بودیم. این تغییر رفتار استراتژی بود یا تکنیک؟
اعتقاد به این ندارم که رفتار آمریکا عوض شده بلکه لحن آمریکا، Body Language به صورت خیلی نامحسوسی تغییر کرده، اینکه شاهد باشیم که سیاستش در قبال ایران عوض شده باشد تا حالا نمونه ای از این مشاهده نشده، یعنی مذاکره دو وزیر خارجه و یک تماس تلفنی به معنای تغییر رفتار و استراتژی یک دولت در برابر دولت دیگر نیست. اگر کسی بخواهد با دید دیگری موضوع را آسیب شناسی کند، می تواند بگوید که برگ هایی که ایران در دست داشته در دورانی از آنها خوب استفاده نکرده است. به رسمیت شناختن مذاکرات با آمریکا مدت ها  یک موضوع جدی در مناسبات قدرت بود.

البته قائل به عدم مذاکره نیستم بلکه معتقدم که در سیاست خارجی باید مذاکره و مراوده داشته باشیم و گفت وگو کنیم. این به مفهوم سازش نیست، مفهوم مذاکره به معنای واگذاری حقوق ایران نیست، استیفای حقوق ایران و تامین حقوق ایران منوط به مذاکره و گفت وگو هست. اصولاً شأن دیپلماسی این است که گفت وگو کند. اینکه ما بگوییم طی یک سال گذشته سیاست آمریکا در قبال ایران تغییر کرده، باید برای آن ادله داشته باشیم. هیچ ادله ای مبنی بر تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران وجود ندارد، اگر عده ای چنین اعتقادی دارند بیایند و اثبات کنند، ما هم عذرخواهی می کنیم. لحن عوض شده و بعضی جاها من احساس می کنم که ما تهدیدات جدی تری در پوشش ظواهر دیپلماسی داشته ایم.

مثلاً برخی سخنرانی آقای اوباما را درمجمع عمومی سال گذشته، سخنرانی خوبی تلقی کردند درحالی که اگر سخنرانی او آسیب شناسی شود، یکی از تندترین و تحریک آمیزترین سخنرانی های روسای جمهور در تاریخ یک دهه آمریکا درمجمع سازمان ملل بود، با واژه ها بازی کردند و واژه های تهدید را در ادبیاتی که خودشان بلد هستند پنهان کردند درصورتی که ادبیات آقای اوباما، ادبیات تهدید بود، از گزینه های مختلف صحبت و یاد کرد. اگر برخی از دوستان علاقه دارند فکر کنند که همه چیز عوض و نو شده، خودشان هم می توانند پاسخگو باشند ولی من به عنوان یک کارشناس معتقد هستم که سیاست خارجی ایالات متحده در قبال ایران رویکرد مثبتی نداشته است.

  سوال دیگری که مطرح است، گفت وگوهای ایران و 1+5است که در چارچوبی انجام شد و الان در آستانه تدوین توافقنامه نهایی هستند. این گفت وگوها را طی یک سال گذشته چگونه ارزیابی می کنید؟
در گذشته مذاکره انجام نمی شد بلکه بیشتر پیام برده می شد. یک موضوع را مذاکره کننده ارشد ابلاغ می کرد و برمی گشت. مذاکره چانه زنی است یعنی همین کاری که آقای دکتر ظریف انجام می دهند. ما در قبل شاهد مذاکره نبودیم بلکه الان است که مذاکره و چانه زنی انجام می شود. داستان مذاکره داستان گفت وگو نیست بلکه داستان حقوقی است. ما در مذاکره یک بحث ((discussionداریم و یک بحثnegotiation  و یک بحث دیالوگ داریم. وقتی بحث negotiation می شود، این بار حقوقی دارد درحالی که  discussion بار حقوقی negotiation  را ندارد.

حتی به لحاظ حقوق بین الملل و مباحث حقوقی در مذاکرات، negotiation طرفین در مباحثی دارای حق می شوند، دارای یکسری حقوق بار مذاکره و مفهومی می شوند درحالی کهdiscussion  یا دیالوگ به لحاظ حقوق بین الملل آن حقوق را ندارد در گذشته ما نه  discussion می کردیم و نه  negotiation بلکه بیشتر گپ می زدیم و درعین حال ابلاغ پیام می کردیم.

  یعنی شما معتقدید در دور گذشته مذاکرات ما بیشتر گپ می زدیم؟! پس تیم مذاکره کننده چه می کرد. آن چیزی که رسانه ها منتشر می کردند بحث مذاکراتی بود. این بحث شما به چه معناست؟
ما فرستاده ای داشتیم که به آنجا می رفت و می گفت نظر ما این است و برمی گشت، آنها هم فرستاده خودشان از اتحادیه اروپا را می فرستادند و می گفتند که نظر ما هم این است! درحالی که سیاست خارجی میدان ستیز ذهن هاست، برتری ذهن ها، چابکی ذهن ها، اینها در آن صحنه مذاکره جواب می دهد.

الان آقای دکتر ظریف درحال مذاکره به صورت مکرر با کشورهای عضو 1+5 هستند. می شود گفت آنچه آقای ظریف در جلسات عمومی انجام می دهند، negotiation  است و بار حقوقی دارد اما آنچه به صورت مجرد با کشورها انجام می گیرد، دیالوگ discussion و مباحثه است که می خواهند ذهن ها را به هم نزدیک کنند که این کار بسیار خوبی است و باید خیلی قبل انجام می شد. اگر قبلاً انجام می شد سوءتفاهمات خیلی کمتر می شد. یکی از مهم ترین اتفاقاتی که در دوره آقای روحانی و آقای ظریف در حال رخ دادن است اینکه ذهنیت منفی مخاطب را تصحیح می کنند.

موضوعات جدید تلخی به لحاظ بین المللی برای مذاکره کنندگان به وجود نمی آورند. نمی شود از یک طرف بگویند بروید و مذاکره کنید و از طرف دیگر صحبت های دیگری مطرح شود. نمی شود از یک طرف مذاکره کرد و از طرف دیگر کارهای عجیب و غریب در دنیا انجام داد. این نقطه تلخ تاریخ دیپلماسی ایران است که ما با دست خالی به آسمان مشت می کوبیم، اینکه هنر نیست چراکه هزینه آن را مردم می دهند. ببینید چه اتفاقی در این 8 سال افتاد؟ ما عضو جامعه ای بودیم که در این مدت تحریم هایی برای ما به وجود آوردند که هر کدام تاثیرات خودش را داشت.
 
 یعنی شما در مقابل کسانی که از توافقنامه هسته ای ژنو و توافقاتی که بعد از آنها صورت گرفت، انتقاداتی مطرح می کنند، هستید. شما معتقدید توافقنامه ژنو در چارچوب مصالح ملی بود یا اشکالاتی هم داشت؟
به صورت کلی نمی شود گفت که توافقنامه مغایر منافع ملی یا در راستای تامین منافع ملی است. به صورت کلی هر کسی می تواند حرفی را بزند. بالاخره برای مذاکره کننده یک حد و مرزی را می شود تعیین کرد. یک زمین بازی است که می شود گفت از نقطه 20 تا 90 شما حدود مذاکره دارید اما از نقطه 90 تا 100 نمی توانید بروید و از صفر تا 20 هم نمی توانید بروید. یعنی برای مذاکره کننده یک سقف و کف می توان قائل شد. هنر مذاکره کننده این است که در همین مذاکره ای که به سمت جلو می رود منافع ملی ایران را به صورت حداکثر تامین کند.
 
  بعضی می گویند در جاهایی منافع ملی ایران تامین نشد، مثلاً در اراک، یا در قضیه سوخت هسته ای چیزی واگذار نشده است.
خوب در اراک که چیزی واگذار نشد یعنی از روز اول آقای دکتر ظریف و همراهانشان دنبال این بودند که پروژه تحقیقاتی و آینده باید حفظ شود، باید چرخه سوخت را داشته باشیم و از اول می گفتند که ما حاضر نیستیم تحت هیچ شرایطی اراک و فردو را تعطیل کنیم. منتها راجع به حدود و ثغور آن بحث می شد. آنها بحث عدم و وجود دارند اما ما بحث وجود و نسبت آن را داریم. چیزی در این زمینه واگذار نشده، تا آنجا که اطلاع دارم و تا آنجا که به رسانه ها گفتند و تا جایی که از مفاد مباحثات برمی آید و تا جایی که اسناد منتشرشده نشان می دهد، هیچ چیزی واگذار نشده است.

اینکه عده ای می گویند همه چیز از بین رفت، خوب بگویید چه چیزی از بین رفت؟ در بحث تحقیقاتی، تامین منافع ملی زمانی مهم است که در آن هم شرط امنیت ملی گنجانده شود و هم حقوق شهروندان به لحاظ زندگی روزمره شان مورد توجه قرار بگیرد.
 
  آقای دکتر! آمریکا نه تنها در بحث مذاکرات هسته ای می خواهد به صورت رودررو با ایران صحبت کند بلکه پیشنهاد داده که در موضوع عراق هم می خواهد رودررو با ایران صحبت کند. آیا ایران و آمریکا می توانند در بحث عراق با هم مذاکره داشته باشند؟
اولین باری نیست که آنها می خواهند تا در بحث عراق یا افغانستان با آمریکا همکاری کنیم، قبلاً ما در ارتباط با کمربند سبز امنیتی در عراق با آمریکایی ها به توافق رسیدیم و امنیت عراق بعد از آن دوره های خشن و جنگ های داخلی عراق و وجود گروه های تروریستی با درایت نگاه ایران به حوزه امنیت عراق به یک سامانی رسید. در افغانستان هم همین طور، ما در افغانستان و عراق دو حوزه مهم داریم که ظاهراً منافع ملی به هم نزدیک تری را دنبال می کنیم. اگر منافع ملی ایران حکم کند که باید مذاکره با آمریکا صورت بگیرد برای منافع شیعیان و منافع ایران و عراق، تصور می کنم که مخالفتی نشود البته الان مقام معظم رهبری برای مذاکرات محدودیت گذاشته اند و فقط درموضوع اتمی حق مذاکره دارند. اگر آمریکایی ها طرحی دارند باید آن را بفرستند تا بررسی شود و آن موقع اگر رهبری تصمیم بگیرند اصولاً می توان کاری کرد.
 
  برخی از دوستان کارشناس سیاست خارجی هم اصرار دارند که ما باید در مساله عراق ورود پیدا کنیم و قضیه داعش را با کمک دولت نوری مالکی جمع کنیم. آیا صلاح هست که ایران به تنهایی در عراق دخالت کند؟
داعش تهدید امنیت ملی دنیای اسلام است. ما می توانیم یک نگاه فردی داشته باشیم و یک نگاه اجتماعی.  دفع شر از اوجب واجبات است. بحث دفع شر را ما هم در احکام حکومتی دین داریم و هم در احکام تخصصی دولت. اینکه داعش تهدید است در آن تردیدی نیست. عراق برای خود دولت، مجلس، قانون، رئیس جمهور و نخست وزیر دارد و آنها هستند که باید تصمیم بگیرند. اگر تصمیم گرفتند و از ایران درخواست کردند درصورتی که این درخواست در تعارض با منافع ملی ایران نباشد، مسئولان می توانند نظری بدهند. من خودم معتقدم که ما باید دولت مرکزی عراق را قوی کنیم و از آن حمایت کنیم تا دولت مرکزی خودش برخورد کند.
 
  دولت مرکزی عراق به دلایلی در جریان انتخابات قبل از قضیه داعش خیلی ضعیف شده بود. حتی شیعیان عراق هم ضرباتی اعم از دادن بیانیه عدم شرکت در انتخابات و . . . وارد می کردند. در باب این گروه های سیاسی چه نظری دارید؟
مجلس اعلا، صدری ها دچار یک اشتباه استراتژیک درباره نوری مالکی شدند و مشکل خود با نوری مالکی را به کل عراق و مصالح ملی تعمیم دادند، در حالی که در بعضی از جاها مصالح حکم می کند که احزاب و شخصیت های حقوقی و ماهوی عراق باید منافع ملی را درنظر می گرفتند و منافع شخصی را قربانی منافع ملی می کردند. متاسفانه آنها در انتخابات این کار را نکردند. آقای نوری مالکی با تمام فشارهایی که بر او وارد بود، موفق شد که رای اکثریت کرسی های عراق را به دست بیاورد. البته باید گفت عملکرد خوب نوری مالکی موفقیت خوبی را برخلاف آنچه تمامی تحلیلگران منطقه دنبال می کردند به دست آورد.

حالا آقای مالکی، نخست وزیر هستند، شخصیت بسیار مستحکمی دارند و اکنون عراق نیازمند یک انسان قدرتمند است. در عراق نه به ایاد علاوی می شود اعتماد کرد و نه به دیگران، مثلاً نجیفی خیانت کرد. امروز تنها کسی که در رابطه با منافع ملی عراق می توان به او اعتماد کرد همین دولت عراق است که ما باید از آنها حمایت کنیم که محکم بایستند و وضعیت عراق را در چنین اوضاع خطرناکی نجات دهند.
 
  آیا سیاست خارجی ایران در خاورمیانه در چند سال گذشته خوب عمل کرده است؟ 
آنچه امروز می بینید با گفته شما متفاوت است.
 
  آنچه من در هشت سال گذشته دیدم متفاوت از دید شماست؟ 
ما یک سیاست خارجی آشکار و یک سیاست خارجی پنهان داریم. اتفاقاً سیاست خارجی ایران در خاورمیانه حرف اول را زده است. یک دستگاه دیپلماسی رسمی داریم و یک دستگاه دیپلماسی غیررسمی. ما در دیپلماسی غیررسمی خیلی موفق تر از دیپلماسی رسمی بوده ایم. اگرچه وزارت خارجه در تمام محیط پیرامونی خود تقریبا غیبت داشته است.
 
  چرا؟
به دلیل اینکه می بینید امروز می خواستند سوریه را بردارند اما نتوانستند، تمام قطب های قدرت جهان جمع شدند که در های سوریه بسته شود اما موفق نشدند. تمام قطب های قدرت جهان 5-4 سال پیش جمع شدند که نوری مالکی، نخست وزیر بشود یا نشود که شد. در یمن انقلاب صورت گرفت، رهبری در یمن وجود نداشت اگر در یمن یا مصر رهبری قاطع داشتند، وضعیت خیلی تفاوت می کرد. در بحرین آنقدر محدودیت وجود دارد که یک دیکتاتور و خشونت در اوج خودش هست. ما در افغانستان، پاکستان، شبه قاره، در منطقه وضعیت خیلی بهتری نسبت به گذشته داریم. اینها الزاما مربوط به سیاست خارجی نیست و به وزارت خارجه مربوط نیست.

اینکه بگوییم وزارت خارجه این کارها را انجام می دهد؛ این طور نیست، دستگاه های مختلف در جمهوری اسلامی ایران این کار را انجام داده، موفقیتی که ما در دیپلماسی پنهان، جنبش های جهادی و نهضت های آزادی بخش داشته ایم اتفاقاً بهترین بستر را برای میدان مانور دستگاه دیپلماسی ایران پدید آورد. دولت و صداوسیما نتوانست از فرصت های به وجود آمده توسط آنها استفاده بکند. در تمام دنیا پنتاگون،CIA  و  اینتلیجنت سرویس، وزارت دفاع و همه در راستای یک سیاست عمل می کنند و کار خودشان را انجام می دهند اما سیاست خارجه آنها گل چینی می کند، ما نتوانستیم گل چینی بکنیم. اینکه عربستان سعودی امروز در تعارض با ماست و تهدید می کند و از موفقیت های ما ناراحت است به این دلیل است که ما از آن سمت دنیای اسلام تا این سمت دنیای اسلام موفق هستیم.

 اگر در مصر موفقیتی انجام می شود، انقلابی انجام می شود، خود انقلاب و ششم آوریل به معنای واقعی تحولی بزرگ در عرصه تحولات اجتماعی است که در مصر انجام شده و می شود و اگر اینها نمی توانند آن را جمع کنند رهبران در آن کشور دچار تشتت آرا هستند یا اخوان گرفتار برداشت های انتزاعی خودش از دموکراسی و آزادی است، این دیگر به ایران مربوط نمی شود.  ببینید در این بهار عربی و بیداری اسلامی چه اتفاقات عظیمی در کل خاورمیانه رخ داده که نقش معنوی داشته است. اگر ما می توانستیم از همین موقعیت بین المللی و منطقه ای مان به خوبی استفاده کنیم در مساله هسته ای هم جلوتر می رفتیم. ما یک سیاست خارجی ناکارآمد در دولت های نهم ودهم داشتیم و این سیاست خارجی نتوانست از ظرفیت هایی که پدید آمده و ظرفیت هایی که در پتانسیل استراتژیک ایران و جمهوری اسلامی وجود دارد، به طور کامل استفاده کند.

 قبلی ها در دوره سیاست خارجی شان نتوانستند اهداف بلندمدت ایران را تأمین کنند و اینها واقعیت هایی است که ما در منطقه و در سیاست خارجی مان طی 8 سال گذشته داشتیم.  روزی که این سیاست خارجی تحویل دولت قبلی داده شد، نه ایران در شورای امنیت پرونده داشت، نه مساله ای از مسائل بین المللی را به همراه داشت و نه با منطقه مشکل داشت. ایران در اوج دیپلماسی بوده درحالی که الان ما پرونده و چند قطعنامه داریم. با اتحادیه های منطقه ای، با کشورهای همسایه مشکل ایجاد کرده اند، با کشورهای شمالی و کشورهای حوزه خلیج فارس و ...، هرطور نگاه کنیم، می بینیم که سیاست خارجی چابک عمل نکرده است. اگر ما موفقیتی هم داشتیم که بنده معتقدم این موفقیت مربوط به نظام و حاکمیت است و ربطی به دولت ندارد، بازنده اصلی ما در حوزه سیاست خارجی دولت گذشته بوده البته می شود گفت درکل ما موفقیت نسبی داشتیم.
 
  رفتار عربستان تغییر کرده یا عملکردش در مقابل ایران را می خواهد تغییر دهد؟ 
عربستان منافقانه عمل می کند. عربستان نه رفتارش را تغییر داده و نه اتفاق جدیدی پدید آمده است.
 
  مرتب دارد دعوت می کند؟

 مرتب از ایران دعوت نکرده، آقای ظریف توضیح داد. اگر عربستان درنهایت از جانب ایران اقتدار ببیند، البته اگر بداند که این ایران همان ایران انقلابی است که می تواند تحول آفرینی کند به سراغ ایران خواهد آمد  اما ما باید قدر خودمان را بیشتر بدانیم.

کلید واژه ها: نوری مالکی


نظر شما :