بر خلاف ادعاهای پان عربیستها
مشکل ایران و عربستان سیاسی است نه مذهبی
دیپلماسی ایرانی: روابط ایران و اعراب مدت ها است با بحث ایران هراسی پیوند خورده است. اگر بگوییم ترس از ایران (واهی یا غیرواهی) از قدیم بوده است، از روزی که عربستان نفوذ ایران را در عراق و لبنان دید و به طور مشخص در سوریه درک کرد که توانایی رویارویی با ایران را ندارد، بیش از پیش از ایران ترسید. این ترس به جایی رسیده که سران آل سعود به هذیان گویی افتاده اند و به غول سازی می پردازند غافل از این که جمهوری اسلامی ایران حتی یک تیر به سوی همسایگانش حتی برای یک بار هم شلیک نکرده است.
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران عقب گردی های سیاسی اخیر عربستان در منطقه و در مقابل تثبیت جایگاه و پیشرفت های منطقه ای تهران و اعتراف رسمی جامعه جهانی به قدرت موثر ایران در منطقه عربستانی ها را بر آن داشته که برای جبران این ترس به ترفندهای ناموجهی دست بزنند. از جمله ترویج طایفه گرایی و غلو در شیعه هراسی که برخی از کشورهای منطقه و حتی جهان را به صحنه رویارویی شیعه و سنی تبدیل کرده است.
اسعد البصری، شاعر و روزنامه نگار عراقی مقیم کانادا در یادداشتی که در روزنامه العرب، چاپ لندن نوشته به این موضوع پرداخته است و می نویسد: مرزهای معنوی ایران امروزه از شرق افغانستان آغاز می شود و با گذر از عراق و سوریه و لبنان به کرانه های دریای مدیترانه می رسد. این برای سومین بار است که دامنه نفوذ ایران در لبنان و تا سواحل دریای مدیترانه می رسد. اکنون به روشنی می توانیم بگوییم در حوزه های نفوذی ایران شیعیان دست برتر را دارند و سنی ها کاملا در صحنه سیاسی در انزوا هستند. وضعیتی که هم در سوریه هم در لبنان و هم در عراق شاهدیم. انتخابات عراق که در سایه نفرت پراکنی داعش برگزار شد موید همین اتفاق است و انتخابات سوریه نیز پیش بینی می شود همین تجربه را تکرار کند. اکنون کار به جایی رسیده که سنی ها به خودشان دشنام می دهند و تاریخ و دینشان را به سخره می گیرند و مبهوت عظمت و نفوذ ایران هستند.
وی در ادامه می نویسد: روشنفکران سنی به دو بخش تقسیم می شوند. یک دسته اسلام گرایان روشنفکر هستند، مثل اخوان المسلمین، آنها می گویند که ما از ترکیه آن طور که شیعیان از ایران تبعیت می کنند، تبعیت نمی کنیم و نمونه اردوغان به مثابه سلطان پیروز را ترویج می کنند. این مطلب به دو دلیل حیرت آور و مردود است، اول این که فرهنگ سنی های عربی به طور طبیعی قومی است و قلبشان با عرب است. دوم این که طرح های ترکیه ماجراجویی به سمت عراق و سوریه مثل مواضع ماجراجویانه ایران ندارد. گروه دیگر گروهی هستند که پان عربیسم را به مثابه دریچه خلاص می بینند، برای همین مثلا آنها امیدوارند که عبدالفتاح السیسی تجربه موفقی داشته باشد. آنها می خواهند از اسلام سیاسی فاصله بگیرند و اعتماد اقلیت ها را به دست آورند و با ابزاری دیگر به غیر از ابزار دین اسلام سنی به رویارویی با ایران بروند.
البصری در ادامه می نویسد: آشتی سری ای در منطقه حاکم شده که باعث شده است تا فضا کمی آرام شود و این فرصت خوبی است برای نوشتن برای این که به ما فرصتی برای تامل می دهد. حقیقت این است که نه شیعیان از سنی ها متنفرند نه سنی ها از شیعیان تنفر دارند، اختلاف آنها نظری است و به ماهیت اعتقاداتشان باز می گردد. این مساله ای است که فقط در جارچوب آزادی بیان می توان آن را حل کرد. اختلاف مذهبی مشکل اعراب با ایران نیست بلکه توسعه و تغییری که ایران در جاهای مختلف در پیش گرفته مایه اختلاف شده است. مساله ای که باید اعتراف کرد که عربستان از بابت آن نزد خود احساس حقارت می کند. عربستانی ها از خود می پرسند چرا سیاست های شان در مصر و بحرین جواب داد اما نه در عراق نه در سوریه نه در لبنان نه در یمن در هیچ کدام از آنها جواب نمی دهد؟
نویسنده این یادداشت در ادامه می نویسد: در تاریخ 30 می 2014 صفاء الاحمد، روزنامه نگار شیعی عربستانی فیلمی را در بی بی سی پخش کرد که در آن به شکل مستند حوادث مردمی در شمال قطیف را نشان می داد و می گفت که استان قطیف از سال 2011 تا امروز در غلیان است. عربستانی ها از خود می پرسند که چگونه ایرانی ها توانستند جبهه درگیری ها را به خاک عربستان منتقل کنند در حالی که آنها در همان کشورهای عربی ای که آنها را تحت نفوذ خود می دانستند شکست خوردند؟ وزارت امور خارجه عربستان قدیمی ترین وزارت امور خارجه در منطقه است و بیش از همه تجربه و خبرگی دارد اما تا کنون هیچ کاری از پیش نبرده است. آنها در مانده می پرسند مشکل کارشان کجاست؟
وی در پایان اظهار نظر می کند: حقیقت مشکل عربستان این است که برای تحلیل اوضاع منطقه دست به دامن مشاوران عراقی ای شده است که مدعی اند متخصص امور ایران و عراق هستند، آنها با تحلیل هایشان نه تنها رهبران عربستان بلکه همه افکار عمومی حوزه خلیج فارس را گمراه کرده اند. اگر این مشاوران کنار گذاشته شوند، پرده ای فرو می افتد که بسیاری از حقایقی که مسئولان عربستانی ندیده بودند، دیده می شوند. مسئولان عربستانی حقایق را نمی بینند. چشمان آنها در برابر حقایق بسته است. این مشکل عربستانی ها است.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :