اسد رای بیاورد اوضاع بدتر نمی‌شود

۱۰ خرداد ۱۳۹۳ | ۱۹:۱۶ کد : ۱۹۳۳۶۱۸ سرخط اخبار
گفت‌وگوی «اعتماد» با حسین شیخ‌الاسلام سفیر اسبق ایران در سوریه

بیش از سه سال از بحران سوریه می گذرد، در این سه سال شرایطی سخت، طاقت فرسا و ناگوار در این کشور به وجود آمده است. بسیاری از شهرهای این کشور مخروبه و نزدیک به نیمی از مردم آواره شده اند و بیش از 150هزار نفر در این کشور جان شان را از دست داده اند. حالا با رسیدن به سال 2014 بشار اسد قصد دارد، انتخابات برگزار کند، اما برخی ها معتقدند که انتخابات به هر نحوی تنها راه برون رفت سوریه از بحران است. از همین رو با یکی از طرفداران این نظریه در سوریه یعنی حسین شیخ الاسلام، سفیر سابق ایران در سوریه گفت وگویی داشتیم و نظر وی را در خصوص انتخابات در سوریه و شرایط آینده این کشور جویا شدیم.


به نظر می رسد اسد به هر نحو ممکن می خواهد انتخابات را برگزار کند، نظر شما در این خصوص چیست؟

نخست باید بگویم، انتخابات ارمغان انقلاب اسلامی برای منطقه ما است و از پدیده های با برکت به ویژه در شرایط کنونی است، هیچ پادزهری فعلا برای مقابله با تروریست کوری (تکفیری ها) که منطقه دچار آن است به اندازه انتخابات نمی تواند موثر باشد. علت آن است که تکفیری ها به انتخابات اعتقاد ندارند، به حق تعیین سرنوشت و ایجاد پارلمان توسط مردم نه تنها اعتقاد ندارند بلکه تاکید می کنند که این کار ضد اسلامی و ضد دین است و شرعا فتوا داده اند و رای دادن را حرام اعلام کرده اند. در تبلیغات خود تاکید می کنند که نظام و ساختاری را می خواهند که یک امیر در راس آن باشد مثل امیرریاض یا امیر مکه تا پایین دستور دهد. از نظر آنها این حکومت، حکومت دین و اسلام می شود چون مردم انتخابات را حق خود می دانند، تکفیری ها را در مقابل خود می بینند لذا انتخابات درگیری بین مردم و این تروریست ها را تقویت می کند و در نتیجه برگزاری انتخابات تروریست ها را تضعیف می کند. خوشبختانه انتخابات افغانستان خوب و با ملاک و معیارهای افغانستان، بدون دردسر، با شور عظیم مردمی و مهم تر از همه امن برگزار شد. عراق هم همین طور بود. امیدوار هستیم انتخابات سوریه هم اینچنین برگزار شود.

در مقابل، چه کسانی انتخابات نمی خواهند. توضیح دادم که چرا تروریست ها انتخابات نمی خواهند و غیر از تروریست ها، شاهنشاهی ها و دیکتاتورها هم انتخابات نمی خواهند و گسترش انتخابات را در منطقه عربی باعث مرگ و نابودی خود می دانند. جدا از این دو امریکایی ها هم در منطقه ما انتخابات را نمی خواهند با وجود تبلیغی که می کنند چون انتخابات در این منطقه یعنی حکومت مردمسالار و تشکیل حکومت مردمسالار هم به دلیل اینکه مردم منطقه ضداسراییل هستند یعنی ایجاد حکومت ضداسراییلی و این مخالف راهبرد کلی امریکا در منطقه است.

چطور امریکا انتخابات در افغانستان و عراق را می خواهد اما در سوریه نمی خواهد؟

دروغ می گویند، در هیچ جای منطقه نمی خواهند. به طور ساده بگویم آیا مردم این منطقه ضداسراییلی هستند؟ آیا مردم مسلمان هستند؟ حکومت های مردمسالار در این منطقه ضداسراییلی می شوند. امریکا در هرجا نتواند ناچار است که تسلیم شود. امریکا بهترین روابط را در این منطقه بعد از اسراییل با شاهنشاهی دارد. نظریه کدخدا را ببین و ده را بچاپ است.

اما ضد امریکا هستند؟ غیر از این است که امریکایی ها منافع خود را در منطقه دنبال می کنند؟

نه ضداسراییلی هستند ولی راهبرد کلی امریکا تثبیت و تقویت اسراییل است. در کشور های عربی می بینید که شاهنشاه و امیر با اسراییل کار می کنند اما مردم را نمی بینید که با اسراییل کار کنند. اسراییل توانسته است وارد کاخ ها بشود و به امرا خوشامد گفته اند ولی نتوانسته است وارد خانه مردم مسلمان بشود همه جا او را طرد می کنند حالا که مردم اروپا هم از اسراییلی و هرآنچه اسراییلی است، پرهیز می کنند.

امریکا درهر جا شیوه خود را وارد نمی کند؟

امریکا به نظر من دروغ می گوید. اگر یادتان باشد امریکا انتخابات الجزایر که در آنها جبهه نجات پیروز شد را برنتافت و انتخابات داخل فلسطین که حماس در آن پیروز شد و انتخابات مصر که اخوان در آن پیروز شد را هم برنتافت. امریکایی ها در هر صورت انتخابات آقای مرسی را برنتافتند. قبول ندارید؟

نه، امریکا با اخوان تعامل داشت. گزارش های جدید نشان می دهد تعدادی از اخوانی ها در کاخ سفید فعالیت می کنند.

شکی در آن نیست که اخوان این اشتباه بزرگ را مرتکب شد و خیال کرد اگر با امریکا کنار بیاید امریکا اخوان را می پذیرد. خیال باطلی که بعضی از روشنفکران غربزده ما دارند یا بعضی از ملی مذهبی ها ولی مردمسالاری در مصر را برنتافتند به همین دلیل هم سیسی با پشتوانه عربستان و امریکا موفق شد.

به نظر می رسد بیشتر اخوانی ها خودشان باعث شدند که از قدرت کنار بروند.

من این را قبول دارم. ولی امریکا راهبرد عربستانی ها در مصر را پذیرفت و دنبال کرد (البته این موضوع خارج از بحث ما است و واردش نمی شویم) اما کلی می گویم امریکایی ها به دلیل اینکه مردم منطقه را ضداسراییلی می دانند، دموکراسی ها و مردمسالاری های واقعی را بر نمی تابند و ترجیح می دهند یک شاه باشد و با آن کنار بیایند اما در رابطه با سوریه این کشوردر حال انتقال از یک نظام

تک حزبی به سمت یک نظام چندحزبی البته با ویژگی ها و شرایط کنونی سوریه است. این روندی که پیمودند روند اولیه اصلاحات قانون اساسی بود. قانون اساسی گذشته سوریه می گفت فقط یک حزب بعث در کشور می تواند رییس جمهور را معرفی کند و مردم هم فقط بگویند آری یا نه. اما حالا تبدیل شده است به ساختاری که چند نفر می توانند معرفی شوند. این با تغییر بند 8 قانون اساسی گذشته که به همه پرسی هم گذاشته شد صورت پذیرفته است که در انتخاب کنونی سه نفر در این رقابت شرکت دارند.

البته دو نفری که خیلی بود و نبودشان فرقی نمی کند.

چرا ! می توانند کسانی که مخالف جدی بشار اسد هستند به کس دیگری رای دهند. به یکی از این دو نفر رای دهند علی الخصوص به حسن النوری که از مخالفان با سابقه حکومت سوریه است و معارضه داخل او را قبول دارد.

اما تعداد کسانی که می توانند به طور جدی در انتخابات با بشار اسد رقابت کنند، زیاد نیستند؟

در هر صورت ریشه و قدرت بشار اسد را نفر بعدی نخواهد داشت. بشار به ویژه در این بحران که مهم ترین قدرت های جهانی و منطقه در یک توطئه هماهنگ برای نابودی سوریه و تجزیه آن برنامه ریزی و سرمایه گذاری سنگینی کرده بودند با شجاعت و درایت این کشتی توفان زده را تا به حال حفظ کرده و میدان را خالی نکرده است. مردم سوریه این را درک می کنند البته اشتباهاتی هم داشته در ابتدای بحران بیشتر و حالا کمتر است.

نفراتی هم که وارد انتخابات شدند افرادی نیستند که بتوانند با بشار رقابت کنند.

در هر صورت قانون این است که کسی که نامزد می شود حداقل 10 سال در سوریه زندگی کرده باشد و مادر و پدر خارجی و همسر خارجی نداشته باشد. 35 نفر از اعضای مجلس نامزدی او را کتبا تایید کنند این گونه شرایط احراز در خیلی از کشورها وجود دارد.

مگر همسر بشار اسد انگلیسی نیست؟

نه خانم اسد از حمص و سنی مذهب است که با بشار اسد هر دو انگلیس بودند و در آنجا با هم آشنا شدند.

در قانون انتخابات ریاست جمهوری سوریه آنجایی که ممکن است مشکل ایجاد کند این است که 35 نفر از پارلمان باید نامزد رییس جمهوری را تایید کنند که از این 250 نفرعضو پارلمان، 162 نفر آنها کاملا عضو حزب بعث هستند که با تبلیغات و از طریق حزب بعث وارد مجلس شدند، قاعدتا هم نمی توانند کس دیگری را جز دبیر کل حزب بشارالاسد نامزد کنند و از این 250 نفر 88 نفر می ماند که آنها چه کسی را نامزد می کنند؟

این 88 نفر به طور مستقل هستند اما برخی هایشان نیز به طور غیر مستقیم با حزب بعث در ارتباط هستند.

البته، برخی از همین نمایندگان پارلمان هم نامزد شدند. یک فهرست 24 نفر ه از نامزدها را داشتیم.

من لیست این نامزدها را تهیه کردم حتی خیلی از این 24 نفر عکس شان هم پیدا نمی شود؟

در انتخابات کشور خودمان هم خیلی ها به این شکل نامزد می شوند. امیدی به انتخاب شدن ندارند فقط می خواهند مطرح شوند.

بالاخره اینها نفراتی هستند که شرایط نامزدی را داشته اند و تنها چهار یا پنج نفر عکس شان گیر آمد و هیچ اطلاعاتی از آنها وجود ندارد، بشار اسد با چه کسی می خواهد رقابت کند؟

هیچ شخصیتی در سوریه در مقابل بشار وجود ندارد، خارج نشین ها که جایگاهی ندارند و قابل مقایسه با بشار اسد نیستند، جربا شخصیت قابل مقایسه یی با اسد ندارد، سابقه اش کجاست؟باز آقای معاذ الخطیب یکی از نفرات پیش از جربا شناخته شده تر بود. یک وقتی در مسجد اموی پیشنماز بود. جربا مزدور سازمان اطلاعات قطر بود حالا هم مزدوری سازمان اطلاعات عربستان را می کند.

اصلا آقای خطیب، آیا می گذاشتند ایشان در انتخابات شرکت کند؟

اگر در داخل سوریه بود احتمالا می توانست. حکومت سوریه و شخص بشار تمایل دارند که انتخابات جدی باشد البته بدون دخالت خارجی.

آیا 35 رای پارلمان را می توانست بیاورد؟ شرایطش را داشت؟

این قانون در خیلی از کشورها که دموکراسی جاافتاده هم دارند وجود دارد و این گونه است. دموکراسی مردمسالاری یک روند است، این چیزی نیست که یک شبه بشود، زمانبر است. از الان باید برای پارلمان آینده کار کرد تا روند دموکراسی قوی تر شود. باید کاری کرد که پارلمان آینده بیشتر از پارلمان امروز نمایندگی مردم را داشته باشد.

آقای اسد چند سالش بود که رییس جمهور شد؟

36 سال.آن موقع با یک نشست و برخاست حزب بعث در مجلس قانون را عوض کردند و بشار 36 ساله را رییس جمهور کردند. من نمی گویم در سوریه مردمسالاری بوده است و همچنین نمی گویم بلافاصله مردمسالاری برقرارمی شود. بلکه عرض می کنم شرایط سوریه ویژه است. در این شرایط ویژه برگزاری انتخابات با تمام اشکالاتی که بر آن وارد است بهتر از عدم برگزاری آن است.

مردم به این قانون رای دادند مجلس موسسان انتخاب کردند و پس از اصلاحات قانون اساسی مردم در یک همه پرسی این قانون اساسی جدید را تایید کردند.

اکنون وضعیت مردم آواره در سوریه چگونه است وچه مناطقی د ر اختیار دولت نیست؟

آوارگان داخلی به مناطقی که تحت سیطره تروریست هاست نرفته اند. وضع امنیتی در آن مناطق بدتر از وضع امنیتی مناطق تحت سیطره دولت است به ویژه حالا که آنها با همدیگر جنگ و کشتار می کنند و قسمت هایی که دولت بر آنها تسلط ندارد جمعیت شان زیاد نیست. شهرهایی مثل رقه است که احتمالا تنها استانی است که کلا در آن انتخابات برگزار نمی شود.، دیر الزور، قامصلی، این ها شهرها و استان های پر جمعیتی نیستند.

پیش از این چطور شهر های پر جمعیتی مانند حلب یا حمص مگر امکان رای گیری وجود داشته است؟

اول تبریک می گویم برای آنچه در حمص اتفاق افتاد. حمص قدیم از نخستین سنگرهای مسلحان بود که بیش از سه سال است پایداری می کند اگرچه بحران سوریه از درعا شروع شد ولی مسلمین حمص را پایتخت خود اعلام کردند و ادعا هم داشتند به خاطر این پایداری رییس جمهور بعدی باید از حمص باشد. به هردو طرف درگیر تبریک می گویم به خاطر اینکه یکی از پیچیده ترین معضلات را با همکاری و تفاهم با میانجیگری ایران و سازمان ملل به خوبی حل و فصل کردند. حمص یک پایگاه مهم مسلحان بود که بیش از 1000نفر مسلح در آنجا سنگرگرفته بودند و با مذاکره قبول کردند که اسلحه سنگین را تحویل دهند و از این منطقه با اسلحه انفرادی خود خارج شوند و به نظر من این روش درست تعامل سوری سوری است. به جای کشتار و جنگ بیش از دو هزار نفری که از مسلح و خانواده هاشان در آنجا جمع بود بدون کشتار و خونریزی خارج شدند ولی خوشبختانه با درایت حکومت و با عقلی که خود این مسلحان به کار بردند به مانند بعضی دیگر مناطق، نشد که مجبور شوند تا آخرین نفر آنها را بکشند. خودشان قبول کردند و واسطه هایی شروع کردند به کار کردن و منجر شد به این خلع سلاح و خارج شدن آنها. این بسیار تعیین کننده است. حالا هم چنین کاری برای بعضی از نقاط حلب در حال شکل گیری است. امیدوارم موثر واقع شود. البته در قصیر و قلمون نیز به مسلحان فرصت خارج شدن داده شد و برای آنها معبرهایی تعیین شد و فرصت24 ساعته یی داده شد تا خارج شوند ولی قضیه حمص با توجه به اهمیت این شهر و ابعاد سیاسی آن مهم تر بود به ویژه پیش از انتخابات که این عقب نشینی فرصت برگزاری انتخابات در حمص را فراهم می کند.

چند روز دیگر انتخابات ریاست جمهوری سوریه را در پیش داریم، آیا امکان انتخابات در این مناطق وجود دارد و چند درصد مردم سوریه می توانند رای دهند؟

13 خرداد انتخابات در این شهرها برگزار می شود و از جمعیتی که در خاک سوریه هستند، 70 تا 75 درصد توانایی شرکت در انتخابات را خواهد داشت. بیش از 65 درصد از خاک سوریه قابل دسترسی برای انتخابات خواهد بود در این منطقه یی که من می گویم جمعیت فشرده تر است تا شرق سوریه که بیابان است نوار غربی و ساحل آن از لاذقیه حمص و دمشق محل سکونت جمعیت اصلی سوریه است.

در شهری مانند حلب یا حمص که پرجمعیت بوده است انتخابات برگزار می شود؟ و چند درصد مردم این منطقه؟

بله، برگزار می شود. در استان حلب بیش از 60 درصد امکان رای دادن خواهند داشت. در حمص بیش از 80 درصد و در دمشق بیش از 90 تا 95 درصد امکان رای دادن خواهند داشت.

راجع به این موضوع صحبت می کنیم. اینهایی که بیرون ایستاده اند و می گویند انتخابات برگزار نشود، همین غربی ها و آنهایی که اساس شان دموکراسی و انتخابات بوده است، سازمان ملل، غربی ها و در راس همه امریکایی ها که نماینده فرستادند، گفتند انتخابات مسائل آینده را پیچیده تر می کند. آنها پیام فرستادند هم از طریق ما و هم مستقیم نماینده فرستادند به سوریه و درخواست کردند که بشار حکومت سوریه را با استفاده از یک بند قانون اساسی که اجازه تمدید را برای دو سال در حالت اضطرار را می دهد تمدید کند، ولی انتخابات برگزار نکند چون انتخابات مسائل آینده را پیچیده تر می کند ولی بشار اصرار دارد که در موعد قانونی که دوره ریاستش پایان می پذیرد رای گیری کند و با تمدید مخالف است. شاید اصرار غربی ها به تمدید یا عدم نامزدی بشار او را علاقه مند و مصمم به انتخابات کرده است. اینقدر اصرار به عدم برگزاری انتخابات شک برانگیز نیست؟ آنها حاضرند بشار و قانون اساسی را که تا حالا قبول نداشتند به رسمیت بشناسند ولی انتخابات برگزار نشود.

انتخابات به چه قیمتی باید برگزار شود؟

برای بازگشت صلح و آرامش به سوریه. منتها مردم آزادانه انتخاب می کنند. دیگر جنگ در این مناطقی که در آن رای گیری می شود کاملا غیرقانونی و غیر شرعی است. جنگ علیه رای مردم است.

چند درصد مردم مگر در انتخابات شرکت می کنند؟

هرچقدر هم که باشند، مهم این است که این مردم در این سرزمینی که در حال حاضر در سیطره حکومت است به نظام مشروعیت بدهند. در یک قسمت خاک سوریه رای گیری می شود آن قسمت شما می گویید اسد رای می آورد؟

با این سیستم در هر شرایطی آقای اسد رای خواهد آورد. غیر این است؟

مردم می توانند به کس دیگری رای بدهند یا رای ندهند.مردم سوریه می توانند از لج اسد به کس دیگری رای دهند مگر غربی ها نمی گویند مردم از بشار بدشان می آید و او را نمی خواهند پس چرا اصرار داشتند بشار نامزد نشود، چون می دانستند رای می آورد. برآورد غربی ها این است که از این جمعیتی که می تواند رای دهد و رای می دهد بیش از 70درصد به اسد رای می دهند.

بله به نوعی اسد را قبول دارند.

پس جنگیدن داخل خاکی که اسد را قبول دارند غیرقانونی است. جنگ در منطقه یی که اسد را قبول دارند غیر شرعی است. اگر معارضان جنگ را بکشانند به این منطقه یی که اسد را قبول دارند غیرقانونی است، نه؟

این شائبه پیش نمی آید که در هر شرایطی آقای اسد پیروز انتخابات است.

می توانند رای ندهند. الان صحبت این است این انتخابات سالم باشد، هرچه در صندوق می ریزند آن شود. پس الان باید به خارجی ها بگوییم با انتخابات مخالفت نکنند، بیایید اصرار کنید برای نظارت بر انتخابات. حالا حکومت قبول می کند یا نه معلوم نیست. ولی باید بگوییم این راهبرد خارجی ها که مخالفت می کنند با برگزاری انتخابات راهبرد غلطی است باید بر نظارت اصرار کنند تا هرچه در صندوق می ریزند آن خوانده شود.

وقتی کل کشور در بحران و شرایط جنگی به سر می برد و آقای بشار با آن سیستم که خود می خواهد انتخابات برگزار کند؟ نتیجه آن چه خواهد بود؟

در 70 تا 75 درصد جمعیت موجود می تواند انتخابات برگزار شود. در بیش از 60 تا 65 درصد خاک انتخابات برگزار می شود.

آیا از این 70 و 75 درصد موجود که شما می گویید آمار دقیق وجود دارد که چه تعدادی هستند؟

از کل جمعیت سوریه یک میلیون نفر در لبنان، 600 هزار نفر در اردن، 800 هزار نفر در ترکیه و جمعیت کمی درحدود 200هزار نفر در عراق هستند و یک مقدار هم در اختیار داعش و النصره در قسمت های اشغال شده هستند و این آمار که می گویم 70 تا 75 درصد موجود در سوریه است در کل سوریه 23 میلیون جمعیت دارد 13 الی 14 میلیون می توانند رای دهند در حال حاضر 7 تا 8 الی 9 میلیون می توانند رای بدهند. حالا چرا سوری ها علاقه مند هستند که رای دهند، زیرا می خواهند با هر وسیله یی که شده از این بحران خلاص شوند و شرکت در انتخابات را راه فرار برای متوقف کردن خشونت ها از طرف مقابل و حکومت می بینند.

فرض بر اینکه انتخابات انجام شد و بشار اسد رییس جمهور شد بعد از آن چه اتفاقی می افتد؟

قبل از آن یک سری اتفاقات می افتد و بعد از آن یک سری دیگر، قبلش تروریست ها مشکل پیدا می کنند با آنها که می خواهند بروند و رای دهند. تروریست ها و تکفیری ها در کل با انتخابات مخالفند. رای دادن را حرام می دانند نه در سوریه بلکه در همه جا. فتوا دادند ضد انتخابات، ضد پارلمان و الی آخر. نخستین چیزی که اتفاق می افتد مشکل بین مردم و تکفیری هاست. در مورد برگزاری انتخابات در خارج سوریه مثل لبنان که سفارت دارد طبق قانون مردم می توانند در سفارت رای دهند و در مورد کشورهایی که سفارت سوریه را بسته اند تعدادی صندوق لب مرز در نزدیک ترین محل ممکن به اردوگاه آوارگان مستقر می کنید. می برند و آواره ها با کارت هویت می توانند رای دهند. یک جاهایی هم امکانش وجود ندارد. چرا آنها غربی ها و کشورهای همسایه اجازه نمی دهند در داخل اردوگاه ها رای گیری انجام شود؟

با این سیستم تکلیف انتخابات مشخص است، در ضمن چرا شرایطی ایجاد نمی شد که این آوارگان مجدد به کشور بازگردند؟ آیا شرایط برای بازگشت آنها مهیاست؟

برگردند کسی جلوی آنها را نگرفته است. اگر برگردند می شوند آوارگان داخل سوریه و حکومت اسد که نمی آید 700 یا 800 هزار نفر که در اردوگاه ترکیه هستند را بکشد. آنها رفتند تا در شرایط امن باشند ولی با هزار جور مشکل مواجه شدند. حالا برگردند.

آیا اکنون برگردند امنیت برقرار است؟

می توانند به مناطق امن برگردند. مانند دمشق. حالا حمص، لاذقیه.

یعنی 5/2 میلیون نفر آواره بیایند دمشق؟

مشکل است. الان شما می گویید که 9 میلیون آواره این گونه در داخل وجود دارد. مثلا آن آوارگانی که در ترکیه هستند بیایند دمشق و آن امکانات را در دمشق بدهیم. که بهتر است 9 میلیون می شود 11 الی 12 میلیون ولی در وطن خود هستند می توانند در وطن خود زندگی کنند. حتما وضع شان از نظر معیشتی بهتر از آوارگی در کشور همسایه خواهد بود.

آیا همین حداقل امکاناتی که در ترکیه وجود دارد را سوریه می تواند بدهد؟ یا اصلا چه ضمانتی است که به عنوان مخالف برگردند و جان شان سالم بماند؟

چون سوری هستند کاری شان ندارند و آنها رفته اند چون در محله شان توپ و تانک و جنگ بوده به ترکیه فرار کرده اند تا امن باشد و حالا با هزار مشکل مواجه شده اند. بهتر است برگردند و در کشور خودشان آواره باشند. هموطنان به آنها کمک می کنند. دولت وظیفه دارد کمک کند. سازمان های بین الملل هم امکانات را بفرستند به خود سوریه بهتر است تا پراکنده در کشورهای همسایه. در واقع برای دولت های بعضی از همسایگان قضیه آوارگان سوری دکان است.

150
هزار نفر تا به حال کشته شده اند؟

150 هزار نفر برای همین کشته شدند که خارجی ها اسلحه فرستادند. یک درگیری مدنی که متاسفانه حکومت سوریه با آن شایسته برخورد نکرد و از این زاویه حتما مقصر است و سازمان های اطلاعاتی غربی طرفدار صهیونیست ها و برخی شاهنشاهی های عربی با ارسال اسلحه و مواد منفجره و در نهایت با اعزام تروریست و مزدوران مسلح یک درگیری مدنی را تبدیل کردند به یک جنگ داخلی خانمانسوز.

چه کسی تضمین می کند آن 700 هزار نفر در امنیت به دمشق بازگردند؟

سازمان ملل باید خودش تضمین کند. دولت سوریه تضمین می کند. اول باید جلوی تروریست ها را گرفت که به آوارگان در حال برگشت حمله نکنند. قبل از هر چیز سازمان باید جلوی ارسال اسلحه، مواد منفجره و اعزام تروریست از مرزهای سوریه به داخل سوریه را بگیرد.

آیا اگر سازمان ملل جلوی ورود اسلحه را بگیرد، می توان تضمین کرد که جلوی آقای اسد هم گرفته شود؟

حکومت سوریه و آقای اسد تا کسی با او جنگ نکند که جنگ را ادامه نمی دهند. آن مقداری که آقای اسد اشتباه کرد را کاری ندارم قبلا هم گفته ام که اشتباه اول را اسد کرد، نیاز نبود اولش خشونت به کار گرفته شود بعد چه کسی تظاهرات مدنی را تبدیل به جنگ داخلی کرد و چرا این کار را کرد. با حماقت امریکا و غربی ها در سوریه تروریزم تبدیل شده به یک فرهنگ، به یک دین و مذهب فراتر از یک ابزار سیاسی برای رسیدن به مقصود خاص. طرف می آید با کمربند انفجاری خودش را در مسجد بین جمعیت نمازگزاری که نمی شناسد یا محل پر رفت و آمد بدون اینکه بداند همراه خودش چه کسی را می کشد بچه، بزرگ، پیر، جوان، زن و مرد منفجر می کند که برود بهشت. یک عده بی گناه بی ارتباط به مساله را می کشد که برود بهشت این فتوای فلان امیر یا شیخ جاهل است.

باعثش آقای اسد بود. اگر اسد با تظاهرات مدنی مردم بد برخورد نمی کرد کار به اینجا کشیده می شد؟

اگر از بیرون اسلحه می فرستند تقصیر اسد است؟ اشتباه اول را اسد کرد قبول ولی قصد عربستان، ترکیه، قطر، اسراییل و امریکا و اروپا چه؟دموکراسی؟به آنها چه ربطی دارد که در سوریه چه می گذرد و اینها هستند که می خواستند دموکراسی برای سوریه بیاورند آنها مثل امریکا و ترکیه و عربستان که اسلحه فرستادند. مقصر نیستند؟ فقط اسد مقصر است؟از همه جا تروریست به سوریه فرستادند. الان چه کسی با نیروهای اسد می جنگد؟ همه سوری هستند؟ دیرالزور و رقه دست کیست؟ دست داعش است. آیا دموکراسی از لوله تفنگ یا اتومبیل انفجاری حاصل می شود. نه. قصد امریکایی ها و صهیونیست ها تضعیف پشتوانه مقاومت بود. تجزیه سوریه بود. شاهنشاهی ها از گسترش بیداری اسلامی هراس داشتند. تلاش کردند خواست مردم را برای مردمسالاری و تعیین سرنوشت شان به درگیری شیعه و سنی در بحرین و درگیری علوی و سنی در سوریه تبدیل کنند و غربی های به اصطلاح طرفدار دموکراسی نیز این طرح را پشتیبانی کردند. یک اشتباه بزرگ کردند و آن ارزیابی غلط از ایستادگی مردم و ارتش در پشت سر اسد بود. وهم و خیال داشتند که شش ماهه حکومت سوریه ساقط می شود. در عالی ترین سطح مثل روسای کشورهای دشمن و وزرای خارجه این را بر زبان آوردند. موضع گرفتند در کنفرانس ها رسما تقویت مسلحین را مطرح کردند. نه تنها اصول حسن همجواری و قوانین بین المللی و منشور سازمان ملل را رسما نقض کردند بلکه تروریسم این غول عظیم و وحشتناک را از شیشه بیرون آوردند، حالا هیچ کدام نمی توانند دوباره به شیشه برگردانند. انتخابات تنها راه است. کسانی که مخالفند بگویند چه کنیم.

آیا مردمی باقی مانده است؟ آیا جامعه یی وجود دارد؟

دمشق، حمص، لاذقیه، سویدا و بیش از 50درصد حلب دست مردم است، اکنون تنها یک استان دست مردم نیست.

سه سال از جنگ داخلی سوریه می گذرد و حالا وارد سال چهارم جنگ شده ایم.

چرا ترس دارند از انتخابات؟چرا امریکایی ها حاضرند دو سال دیگر حکومت را تمدید کنند ولی انتخابات برگزار نشود؟چرا از نامزد شدن بشار می ترسند. چرا اگر مردم به بشار رای می دهند باید برود؟چرا اصرار دارند که با ادامه کشتار و تخریب در سوریه آنچه را در میدان جنگ نظامی نتوانستند به دست بیاورند می خواهند در میز مذاکره تحمیل کنند؟طرف مقابل را احمق فرض کرده اند یا خودشان احمق هستند.

آیا شرایط انتخابات وجود دارد یا خیر؟

چرا انتخابات در افغانستان، اوکراین و مصر قابل اجراست ولی در سوریه غیرقابل اجرا.

بله وجود دارد، در قسمتی از کشور که آقای اسد حاکم است امکان برگزاری انتخابات وجود دارد، مگر در افغانستان در کل کشور برگزار شد؟ مگر در عراق در کل کشور برگزار شد؟ مگر در اوکراین در کل کشور برگزار می شود؟ چطور است که آن انتخابات قانونی است ولی در سوریه غیرقانونی. چرا اینقدر بعضی از دولت منطقه می ترسند و هرکاری می کنند که در حلب انتخابات انجام نشود. دست به هر جنایتی می زنند که حالا که حمص امن شده در حلب انتخابات برگزار نشود. قسم می خورند که نمی گذارند در حلب انتخابات انجام شود. اعلام می کنند که حلب آزاد می شود.

مگر آقای اسد رییس جمهور بخش هایی از سوریه است که طرفدار او هستند؟

خلاصه ما باید تکلیف خود را روشن کنیم. راه حل چیست؟ ادامه بحران؟ ادامه کشتار و درگیری یا باید از یک جایی شروع کرد و قسمت هایی از خاک سوریه را از معادله جنگ درگیر خارج کرد. ببینید وقتی تکفیری ها در حمص ناچار شدند که خارج شوند، فتوا دادند که دیگر حمص سرزمین جهاد نیست. باید مجبور شوند در مقابل مردم قرار بگیرند. 70 تا 75 درصد مردم می توانند در رای گیری شرکت کنند این جمعیت کمی نیست.

آیا شرایط انتخابات وجود دارد؟ در سیستم انتخابات سوریه کسانی که نامزد می شوند در دادگاه قانون اساسی اعلام نامزدی و سپس نزد رییس مجلس اعلام نامزدی می کنند. رییس دادگاه قانون اساسی را چه کسی تعیین می کند؟

حکومت تعیین می کند.

حکومت چه کسی است؟

رییس جمهور اسد، دولت، مجلس و قوه قضاییه سوریه.

بعد آقای اسد با این سیستم می خواهد انتخابات برگزار کند؟

همه جای دنیا همین است. این قانون اساسی است که مردم در همه پرسی به آن رای داده اند نباید طبق قانون عمل کرد؟ یا هر جور که غربی ها می خواهند باید عمل کرد؟ غربی ها می خواهند درگیری ادامه داشته باشد تا سوریه تجزیه شود. حزب الله و مقاومت فلسطینی بدون پشتوانه شوند و اسراییل قدرتمند شود تا فلسطینی ها و حقوق شان را پایمال کند این خواست امریکا و شاهان عرب است. هیچ کس جز اسد الان نمی تواند سوریه را حفظ کند. این تکفیری ها در یک استان رقه یا دیرالزور با همدیگر چه می کنند. بیش از اینکه از حکومت، از بین خود می کشند. اینها فردا حاکم کل سوریه بشوند چه می شود؟

آیا قانون اساسی تصویب شده عملیاتی است؟

به هر حال مردم به آن رای داده اند. همه پرسی شده است. قانون اساسی سوریه است. یک قدم مثبت به سمت چندحزبی است. باید هرچه امریکا و اروپا می گوید تقلید کنیم یا بر اساس شرایط سیاسی اجتماعی، مدنی و فرهنگ خود عمل کنیم. اصلا آیا این شاهنشاهی ها که برای دموکراسی در سوریه اشک تمساح می ریزند حاضرند همین قدر که اسد در سوریه تن به رای گیری و انتخابات داده است تن بدهند. قبول دارند قانون اساسی مشابهی را به همه پرسی مردم خود بگذارند. آیا این شاهنشاهی های عربی حاضرند همین که بشار خودش را در معرض انتخاب مردم قرار داده است قرار دهند؟ همین قدر رسمیت بگیرند. فقط مردم بگویند این شاه آری یا نه. چطور این حکومت ها مشروعند. بحرین با 18 درصد مشارکت در انتخابات مجلس، هم مجلسش و هم شاه مشروع است سوریه نامشروع؟

دو سال پیش که قانون اساسی به رفراندوم گذاشته شد سوریه در چه شرایطی بود؟

هر شرایطی که بود. همان قسمت هایی که به این قانون اساسی رای دادند. اختلاف من و شما این است که آیا رای بگیریم یا نه؟ آیا راه بهتری سراغ دارید بفرمایید آن طور عمل کنیم. قبول داریم که راه حل نظامی شکست خورده و راه حل سیاسی مورد قبول همه است. راه حل سیاسی اگر از انتخابات نمی گذرد از چه می گذرد. پیشنهاد امریکا و شاهنشاهی ها غیر از کنار رفتن آقای بشار که نتوانستند در میدان محقق کنند چیست؟

انتخابات یکی از عوامل دموکراسی است.

آیا می توان گفت دموکراسی یک شکل دارد و همه باید به آن شکل عمل کنند و اگر این طور نشد دموکراسی نیست یا دموکراسی یک روند است. آیا دموکراسی ایران و سوییس یکی است؟ آیا دموکراسی هند و فرانسه یکی است. این دموکراسی است که در امریکا همه مردم مجبورند که به نامزد این حزب یا آن حزب رای دهند. دموکراسی حتما باید دو حزبی باشد.

دموکراسی معیار مشخصی دارد، آیا می توان گفت در تمامی کشورهایی که انتخابات برگزار می کنند بگوییم دموکراسی برقرار است؟

در اروپا چند درصد کشورها بالای 50 درصد مردم رای می دهند. غربی های که با انتخابات سوریه مشکل دارند در اوکراین چرا یاناکوویچ را قبول نکردند؟ مجلس بحرین با 18درصد مشارکت مردم دموکراسی است و غربی ها چرا در قضیه بحرین که هرروز جنایتی در آن رخ می دهد خفه شده اند. آنجا دموکراسی است و در سوریه نیست؟

آیا اکنون شرایط برای همه فراهم است؟

این را مردم آن کشور تعیین می کنند، معیارهای دموکراسی را چه کسی مشخص می کند؟ دموکراسی مردم امریکا برای خود آنهاست آیا می شود آن را برای سوریه بیاییم تعریف کنیم؟ اگر ما نتوانیم برای همه مردم سوریه آب تامین کنیم برای بقیه مردم هم تامین نمی کنیم؟ اگر نشود در شرایط اضطراری برای کمک به روند و راه حل سیاسی در سوریه طبق قانون اساسی خودشان انتخابات برگزار کرد در یک قسمت آن هم نباید کرد.

پس سوری هایی که در ترکیه هستند چه می شوند؟

آنها می توانند با کارت هویت سوری خود بیایند در نزدیک ترین نقاط مرزی و در نزدیک ترین صندوق ها در انتخابات شرکت کنند.

به نظر شما واقعا سیستم انتخاباتی که می خواهد در سوریه بر گزار شود بحث برانگیز نیست؟

شما می گویید انتخابات در سوریه بی نقص نیست، من هم می گویم بی نقص نیست فرق نظر من و شما در این است که من می گویم انتخابات برگزار شود ولی شما می گویید چون انتخابات دچار نواقصی است برگزار نشود. اما به سوال مهم که پس چه کنیم پاسخ نمی دهیم.

شما در گفت وگو های پیشین خود بحث نظارت را پیش کشیدید، این نظارت کجای انتخابات سوریه است؟

من قبول دارم. غربی ها می گویند که ما اصلا انتخابات سوریه را قبول نداریم که بخواهیم نظارت کنیم، آنها می گویند بشار اسد طبق قانون اساسی حکومتش را دوسال تمدید کند. در حالی که چه کسی می تواند بگوید دوسال دیگر اوضاع بهتر شود؟آقای لحام نامه یی برای آقای لاریجانی و تعداد دیگری از روسای مجالس مثل کشورهای BRICS و ALBA نامه نوشتند و از آنها خواسته با اعزام نمایندگان مجلس و متخصصان امر انتخاباتی در این انتخابات حضور یافته و ملت سوریه را همراهی می کنند.

چه کسی می تواند تضمین کند با انتخابات اوضاع بهتر می شود؟

من می گویم چون عقلانی است. شما می گویید 10 درصد به اسد رای می دهند و به هر حال جنگ با این 10 درصد هم غیرقانونی است.

در منطقه ما این همه حکومت های شاهنشاهی هست که هیچ کس رای نمی دهد و اینها مشکل نیست تنها در سوریه مشکل است؟ در سوریه تلاش می شود یک نظام یک حزبی را به شبه دموکراسی تبدیل کنند این مشکل دارند. دموکراسی یک روند است و یک شبه محقق نمی شود. نخستین قدم روند دموکراسی در سوریه این است که در قانون اساسی تغییر اتفاق افتاد و قدم دوم این موضوع است که در سوریه پذیرفته شد که افراد مختلف می توانند در انتخابات شرکت کنند. شما می گویید این ناقص انجام شده ولی این اتفاق افتاده است و برای نخستین بار در تاریخ سوریه مردم می خواهند رییس جمهور را انتخاب کنند شما می فرمایید قبول ندارید چون مطابق موازین غربی ها نیست. غربی ها مردمسالاری ایران را هم قبول ندارند آنها فقط مصالح و منافع خود را قبول دارند و هیچ. حالا بعد از مدت ها جناب اخضر ابراهیمی پس از استعفا به ناچار اشاره به حسن نیت ایران و طرح چهار ماده وزیر امور خارجه و نیاز توجه به آن و مشارکت ایران در روند ژنو و غیر می کند. اگر حسن نیتی برای حل مشکل سوریه در طرف غربی، عربی بود باید حداقل نصایح او را قبلا گوش می کردند.

این حرف شما یعنی اینکه انتخابات به هر قیمتی؟

شما می گویید در یک جا ممکن ولی ضعیف است و من می گویم در یک مقداری ممکن ولی کامل نیست.

ما کشوری مانند افغانستان را داریم که در بخشی از آن انتخابات برگزار نمی شود و شرایط این کشور را هم می دانیم. اما مکانیسمی برای انتخابات دارد. سوریه مکانیسمی که برای انتخاباتش تعیین کرده، غلط است، تمامی عوامل برگزاری انتخابات در سوریه از نزدیکان اسد هستند؟

این کار را اگر در سوییس انجام دهند شما مشکل ندارید اما در سوریه انجام دهند، مشکل دارید. سوریه از یک دیکتاتوری حزبی به طرف یک حکومت دموکراتیک حرکت می کند که این یک شبه امکان پذیر نیست. یک قانون اساسی نوشته شد و مردم به آن در همه پرسی رای داده اند اگر به همان مقداری هم که به قانون اساسی رای داده اند نیز در رای گیری ریاست جمهوری شرکت کنند به نظر من مثبت است. بعد باید جدی به انتخابات پارلمان پرداخت تا پارلمانی مردمسالار را داشت.

ژنو 1 را بدون حکومت سوریه تشکیل دادند و قصد داشتند بندهایی را که خود می خواستند مثل دولت انتقالی به مردم سوریه تحمیل کنند تا مزدوران آنها سرکار بیایند و سوریه کشوری شود در اختیار غرب و مزدوری اسراییل را کند. ژنو 2 را تشکیل دادند که به نتیجه نرسید و موفق نشدند. چون سرشان به سنگ خورد این بار حکومت سوریه را دعوت کردند ولی حتی مشکل حمص را نتوانستند در ژنو حل کنند چه رسد به کل بحران؛ پس چه کنیم. آقای اسد هم می خواهد در مناطقی که حکومت می کند رای گیری انجام دهد. پروسه صلح که یک شبه انجام نمی شود. وقتی که شرایط تثبیت شد، یا باید دنبال کار نظامی یا کار سیاسی بروند، کار سیاسی که نتوانستند توافق کنند، کار نظامی هم که نشد منجر به خونریزی بیشتر می شود و نتیجه هم نداد. حکومت هم که هر روز در میدان قوی تر می شود. پس باید دنبال یک کار عملی باشیم که به نظر می رسد حکومت می تواند به مردمی که ساکن در همین مقدار از خاک سوریه هستند بگوید قانون اساسی را توسط شما به رای گذاشتیم، رای را هم از دستان شما گرفتیم و می خواهیم بر اساس آن قانون اساسی انتخابات انجام دهیم.، آیا این کار موثر است یا خیر؟ به نظر من موثر است. برای اینکه در همین قسمت صلح و آرامش می آورد. زمینه فعالیت تروریست ها را در این قسمت از خاک سوریه تضعیف می کند.

چه تضمینی برای ایجاد صلح و ثبات در همین مناطق در اختیار دولت وجود دارد؟چه مقدار از مردم می خواهند شرکت کنند؟

تا همین حد هم خوب است و تا زمانی که رای ندهند، نمی توانیم بگوییم میزان استقبال چقدر است. تنها چیزی که می توان گفت این است یک ساختار نظارتی خوب بر این سازمان و سامانه انتخاباتی باید نظارت کند. این گونه حرف ها سازنده است ولی بگوییم نه نباید انتخابات صورت بگیرد چون کامل نیست و راه دیگری پیشنهاد ندهیم این سازنده نیست.

مجلس موسسان را چه کسی انتخاب کرد؟ از کجا انتخاب شده است؟

قاعدتا از حزب بعث بودند ولی هر کسی می توانست نامزد شود. من هم قبول دارم هیچ سازمانی نداشتند به جز حزب بعث.

زمانی که رفراندوم قانون اساسی در سوریه انجام شد چه شرایطی در کشور حاکم بود؟ حتی شرایط الان هم حکمفرما نبود و شرایط بسیار بدتر بود، غیر از این است؟

من هم قبول دارم، اما راه حل چیست؟ می خواهید برویم از آنهایی که خارج نشین هستند بیاوریم رییس جمهور کنیم شما بگویید؟

اگر آقای اسد کنار می رفتند در سوریه شرایط بد تر از این می شد؟

قطعا بدتر می شد و سنگ روی سنگ بند نمی شد. هیچ کس جلودار این تروریست ها نیست، ببینید بین خودشان چقدر خشونت به کار می برند. چقدر از یکدیگر می کشند.

وضعیت شهر های سوریه چگونه است وخرابی ها تا چه حدی است؟

آن گونه یی هم که می گویند نیست. باقی مانده است، می توانیم برویم ببینیم. اصولا فیلمبرداری و خبر از مناطق درگیری است که طبیعی است تخریب شده ولی در مناطق غیر درگیری خرابی کمتر است. همه جای سوریه خراب نشده است. ولی قبول دارم خرابی ها بسیار زیاد است مگر در جنگ صدام علیه ملت ما جنوب و غرب کشور ویران نشد؟ اما بعد ما ساختیم سوریه هم باید با همت مردمش و لطف خداوند خرابی ها را بسازد.

آیا 50 درصد سوریه مخروبه شده است یا نه؟

نه، برویم ببینیم. دمشق می شود 20 درصد ولی سوریه گسترده است و سوریه با همت سوری ها ان شاءالله بازسازی می شود.

شما چه تضمینی می کنید آقای اسد در انتخابات رای بیاورد اوضاع بهتر می شود؟

منطقا قسمتی که اسد در آن رای می آورد کسی نباید در آنجا عملیات انجام دهد و بقیه سوریه برای هر کدام از قسمت ها باید راهکار ارائه داد. مطمئنا تروریست ها نمی پذیرند وارد مذاکره شوند ولی خیرخواهانی از قسمتی که حکومت مشروعیت دارد باید با قسمت های دیگر وارد مذاکره شوند ولی قسمت هایی که مردم هستند (مثل قسمت هایی از حلب) مثل کاری که در حمص انجام شد و هزار نفر اسلحه هایشان را گذاشتند و رفتند. به نظر این بهترین روش است. باید کمیته های مصالحه مردمی را گسترش داد و فعال کرد.

اگر اسد رای بیاورد و جنگ و بحران ادامه یابد آن موقع چه می شود؟

باز هم همین روال ادامه می یابد، اما مطمئنم بدتر از الان نمی شود. اگر اسد رای بیاورد وضع بدتر از اینکه هست نمی شود و در قسمتی که مشروعیت دارد بر آن قسمت حکومت می کند. به همین دلیل از انتخابات دفاع می کنم.

فرض محال که محال نیست اگر بدتر شد چی...

اعتقاد دارم که در همین مناطقی که انتخابات برگزار می شود پایه های حکومت محکم تر می شود و وضع با انتخابات بهتر می شود و مردم نمی گذارند تروریست ها عملیات انجام دهند. تروریست ها می گویند اسد نباید در دمشق باشد وقتی رای آورد در دمشق باید باشد و معلوم می شود که آیا در دیرالزور و رقه هم باید باشد یا نباشد؟ در این شرایط دو حالت دارد که جمعیت مردم در این منطقه وجود دارند یا نه؟ اگر مردم وجود دارند با ساختار واسطه گری حکومت تعامل می کنند یا اگر تروریست ها حضور دارند باید به جنگیدن ادامه داد. غربی ها معتقدند جنگ سوریه نظام جدید بین الملل را شکل خواهد داد آنها می گویند پیروز سوریه، قدرت آینده منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا منطقه ما خواهد بود. تصمیم همه غربی ها و همپیمانان منطقه ایشان تغییر نظام سوریه بوده است که محقق نشده و این برای قدرت آینده غرب خطرناک است. می گویند آنها می خواستند اسد و حکومت سوریه را ساقط کنند که نشد می خواستند سوریه را تجزیه کنند که نشد. همه قوانین بین الملل و منشور سازمان ملل را زیر پا گذاشتند. تروریسم را تقویت کردند ژنو 1 و 2 نشد حالا ناچارند به انتخابات تن در دهند و نتیجه آن را بپذیرند.

کلید واژه ها: دموکراسی حمص


نظر شما :