آیا نقش اتحادیه اروپا در پرونده هسته ای کمرنگ می شود؟
نیاز مشترک ایران و امریکا به مذاکره
دیپلماسی ایرانی: از زمان شروع مذاکرات هسته ای، آنچه که مورد توجه قرار می گرفت، سیاست های به اصطلاح مستقلانه کشورهای اروپایی عضو گروه 1+5 در قبال ایران بود. از همان ابتدا شاید فرانسه ساز ناکوکی را با دیگران در قبال ایران داشت اما آمریکا سعی کرد این ساز ناکوک را نیز کوک کند. نکته قابل توجه این است که طی روند مذاکرات صورت گرفته با وجود لفاظی های طرف مقابل، اما آمریکا سعی دارد مذاکرات را به هر نحوی به نتیجه برساند. در این میان هرچند فرانسه، آلمان یا انگلستان به بیان اظهارنظرهایی در مورد آینده مذاکرات می پرداختند اما از نگاه کارشناسان و حتی رسانه ها چندان مورد توجه و اهمیت واقع نمی شد. به این دلیل که هم طرف ایرانی و هم گروه 1+5 به خوبی می دانند که مساله هسته ای، مساله میان ایران و آمریکا است. از این رو همگان نسبت به نقش راهبری آمریکا در مذاکرات هسته ای اذعان دارند و بر همین اساس معتقدند حضور دیگر کشورها تنها به عنوان همراه و دنبال کننده سیاست های آمریکا است و هر آنچه میان ایران و آمریکا به نتیجه برسد، خواست دیگر کشورهای گروه 1+5 نیز هست. در خصوص میزان اهمیت نقش امریکا در مذاکرات با علیرضا داوری استاد دانشگاه و کارشناس مسایل بین الملل گفت و گویی داشتیم که در زیر می خوانید:
گزارش هایی منتشر شده مبنی بر اینکه آمریکا به دنبال کم رنگ کردن نقش دیگر اعضای گروه 1+5 به خصوص اروپایی ها در مذاکرات هسته ای است. آیا با چنین تحلیلی موافق هستید؟
ساماندهی و هدایت مذاکرات هسته ای در گروه 1+5 با جمهوری اسلامی ایران، جدای از نگاهی که روسیه دارد، معمولا بر محور ایالات متحده آمریکا می چرخد. مدیریت دستگاه دیپلماسی 1+5 بر عهده آمریکا است که در این فرایند، اروپایی ها فقط به عنوان مهره های ایالات متحده آمریکا کار می کنند. مسیر راهبردی آمریکا این است که بتواند در قبال اتحادیه اروپا سیاست های خود را دیکته کند. حتی روسیه هم با این مساله مخالفتی ندارد. این نوعی مدیریت دیپلماسی خاص است که آمریکایی ها انجام می دهند. باورم این است که اگر آمریکا را از این گروه خارج کنیم، هر گونه توافقی میان ایران و 1+5 بدون آمریکا، یعنی هیچ. در این مذاکرات وزنه اصلی آمریکا است. هرگز نمی توان تصور کرد که آمریکا مانند سه کشور اروپایی در مذاکرات حضور دارد. بیشترین مولفه های پرونده هسته ای به سمت ایالات متحده آمریکا بر می گردد. امیدواریم که در این مذاکرات نظر آمریکایی ها جلب شود. گرچه یک تیم مذاکره به اسم 1+5 وجود دارد، اما ایالات متحده آمریکا به عنوان یک کشور مستقل است.
من پیش از این نیز در یادداشتی با این عنوان که کشورهای اروپایی حیات امنیتی و خلوت آمریکا هستند و باید در اینجا هم تکرار کنم که این مساله در خصوص پرونده هسته ای ایران هم همین هم مصداق دارد. اگر خارج از این فکر کنیم، احساس می کنم به بیراهه رفته ایم. اگر دقت کرده باشید، بیشترین خروجی ها و گفتاری که در خصوص مذاکرات هسته ای مطرح می شود، از سوی ایالات متحده آمریکاست نه فرانسه، آلمان و انگلستان. این موضوع را باید مد نظر داشت. متعقدم که مذاکرات روند خوبی دارد. مذاکرات رو در رویی که نماینده ایران با نماینده آمریکا دارد، می تواند در آینده برای ما مثبت باشد.
به نظر می رسد که اوباما سیاست به نتیجه رسیدن صددرصدی مذاکرات هسته ای با ایران را در پیش گرفته است. نقش لابی صهیونیستی در این میان چیست؟ آیا کاخ سفید می تواند از عهده مهار این تندروی ها برآید؟
پس از انتخاب آقای روحانی و اعلام سیاست تدبیر و امید در دستگاه دیپلماسی ایران ، تعامل به جای تقابل و برخوردهای لفظی در سیاست خارجی نهادینه شد. سیاست خارجی ما طی هشت سال گذشته از مسیر طبیعی خود خارج شده بود. نکته مهمی در شعارهای تبلیغاتی آقای روحانی وجود داشت: تعامل با جامعه جهانی. بر این اساس قرار است که دستگاه دیپلماسی ایران تعامل را بر هر محور دیگر ترجیح دهد. اتفاق خاصی که روی داد، این بود که دولت اوباما این نکته را به صورت حساس پیگیری کرد. در ایالات متحده آمریکا لابی صهیونیست وجود دارد. سه درصدی که وجود دارد، بالغ بر 70 درصد سیاست خارجی آمریکا را دیکته می کند. به هر حال آمریکایی ها هم در سیاست خارجی دست بسته در خدمت اهداف اسرائیل نیستند. منافع محوری آنها چه در حزب دموکرات و چه در حزب جمهوری خواه، ایجاد حیات های امنیتی منافع محور است. اعتقادم بر این است که بگذاریم اسرائیل فقط به جنگ لفظی خود در سیاست خارجی ادامه دهد، نه چیز دیگری. آمریکا برای به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای مصر است و می خواهد خروجی از این مذاکرات داشته باشد. تمام هم و غم ایران هم دست یابی به یک خروجی است. شرایط مهیا است و لایه اعتمادسازی باز شده و باید منتظر باشیم. شاید برخی وقت ها در الفاظ حرف هایی زده شود، اما آمریکایی ها تمام دامنه منافع ملی خودشان را به سمت اسرائیل سوق نمی دهند و دغدغه های دیگری هم دارند. باراک اوباما تاکنون چندین بار تاکید کرده است که آمریکا به پیش برد مذاکرات با ایران خوش بین است و آن را به صورت یک سیاست محوری برای خود مدنظر قرار می دهد.
انتخابات پارلمان اروپا برگزار شده و حضور نیروهای راست افراطی قابل توجه است. از این رو متعقدند که اگر خانم اشتون از سمت خودش برکنار شود وشخص دیگری از اتحادیه اروپا جای او را بگیرد، بعید نیست که با توجه به تغییر مواضع رویکرد اتحادیه اروپا در جدیدترین چینش نمایندگان، مذاکرات هسته ای نیز تحت شعاع قرار بگیرد. با در نظر گرفتن این مساله آمریکا چه سیاستی را به منظور همراه کردن اتحادیه در نظر خواهد گرفت؟
اروپا در خصوص سیاست خارجی متکی به ایالات متحده آمریکا است. قبول دارم که پیروزی شگفت انگیز و غیرمنتظره راست ها و چپ های تندرو مخالف اتحادیه اروپا در انتخابات پارلمانی زنگ خطری برای این کشورها و ساختار این اتحادیه است اما فکر نکنیم که دامنه سیطره نتیجه این انتخابات تنها به سمت ایران بازمی گردد. در این اتحادیه هم یک سری سیاست ها تدوین شده است و سیاست امروز، گفت وگوی رو در رو با ایران است. پیش از کاترین اشتون هم ، خاویر سولانا عهده دار این پست بود. او نسبت به مذاکرات بسیار خوش بین بود و چند بار هم به ایران سفر کرد.
اعتقادم بر این است که ورود احزاب فمینیستی و دموکرات های تند یا راست های خاص، زنگ خطری برای حیات اتحادیه اروپا است. اکثر کسانی که در این انتخابات برنده شدند، کسانی بودند که در بسیاری موارد مخالف با اتحادیه اروپا هستند. در قضیه حزب ابتکار فمینیستی و بیگانه ستیز سوئد، این منتخبان جدید بسیاری از سیاست هایی که در پارلمان تصویب می شود را قبول ندارند. در انگلستان راست هایی پیروز شدند که مخالف حضور آینده انگلستان در اتحادیه اروپا هستند. مولفه ها در هر کشوری متفاوت است. باورم این است اختلافی که ایجاد شد و رهبران اتحادیه اروپا را به واکنش نشان داد، این است که آینده اتحادیه اروپا، یک اتحادیه خاص به معنای کلی است. این مساله هیچ تاثیری بر روند مذاکرات ایران و 1+5 نخواهد داشت زیرا امروز روند مذاکرات یک امر طبیعی است و به سمت خروجی نتیجه می رود. نکته ای که وجود دارد این است که خارج از نگاه کوتاه فکرانه و بدبینانه که نسبت به مسایل 1+5 وجود دارد، امروز بیش از هر زمان دیگری رسیدن به تفاهم هسته ای مورد تایید تمام گروه ها، اعضا و تفکرات متفاوت هم در آمریکا و اروپا و هم در ایران است. نباید فراموش کنیم که تعامل در مذاکرات 1+5 یک رکن شده و باید مورد تاکید قرار بگیرد. گفتار و گفت وگو با ایران مورد تایید همه گروه ها، اعضا و تفکرات متفاوت در اتحادیه اروپا است. پیروزی راست ها، رواج افکار فمینیستی در برخی از کشورهای اروپایی و ظهور دموکرات های بهینه نگر، فشاری که مخرب مذاکرات باشد را ایجاد نمی کند. شاید این اتفاقات در برخی موارد شاخص های توانمندی و پایداری در گفت وگوها را تقویت کند. نکته اساسی که هم اتحادیه اروپا و هم 1+5 و ایران، مصر هستند و تاکید دارند، این است که مذاکرات هسته ای به خروجی برسد. خروجی مثبت برای دو کشور مشروعیت است و اگر صورت نگیرد، قطعا برای اتحادیه اروپا یک نوع عدم مشروعیت سیاست خارجی است.
با این اوصاف به نظر شما سیاست ایران در دیدارهای دوجانبه در حاشیه مذاکرات 1+5 در حقیقت مسیری برای مذاکرات بیشتر با امریکایی ها است ؟ آیا با وجود سه دهه تخاصم میان دو کشور ما شاهد نوعی ناگزیری این دو در تفاهم با هم هستیم؟
تمام طرف ما در مذاکرات، ایالات متحده آمریکا است. اگر نتوانیم با آمریکا به توافق برسیم، هیچ اتفاقی در مذاکرات هسته ای روی نخواهد داد. اگر متوجه شده باشید، هرگاه ایران مذاکرات 1+5 را در کشور اتریش، سوییس و ترکیه ادامه می دهد، همواره دیدارهای خصوصی هم با مقام های آمریکایی دارد. این مساله نشان می دهد که ایران هم به اندازه ایالات متحده آمریکا به اهمیت مذاکرات دوجانبه واقف است. اخیرا مطلبی از آقای لورنز گروپ از موسسه پیشرفت آمریکایی خواندم مبنی بر اینکه ایران یک کشور منطقه ای دارای موقعیت ژئوپولتیکی و استراتژیک خاص است که نفوذ خوبی هم بر کشورهای منطقه دارد. پاشنه ایالات متحده آمریکا در طی چند سال گذشته منطقه خاورمیانه یعنی عراق و افغانستان بوده است و مشکلاتی که در آینده از جنبش های تکفیری گریبانگیرش می شود هم کم نیست. بنابراین آمریکا ناچار است در سیاست خارجی خود جایی هم برای ایران باز کند همانگونه که ما در تدوین سیاست خارجی و دکترین خود در منطقه ناچاریم نگاهی به سمت آمریکا داشته باشیم.
به صراحت می گویم که بازیگران اصلی تحولات اخیر در منطقه با تمام دیدگاه متفاوتی که با هم دارند، ایران و ایالات متحده هستند. چالش سیاست خارجی آمریکا متعادل کردن منابع استراتژیک خود و همگام کردن آن با بزرگترین کشور منطقه است. ایران هم همین شرایط را دارد. ایران هم باید تلاش بیشتری را صرف مذاکرات با آمریکا کند. بحث منافع ملی است و نگاه های لفاظانه، گفته های احساساتی و هیجانی را در این میان جایی نیست. هم ایران و هم آمریکا وارد یک دامنه ای شده اند که می خواهند با هم گفت وگو کرده و به یک خروجی برسند. هیچ گاه فکر نکنید که روسیه و چین کشورهایی هستند که می خواهند به صورت مستقل در مقابل آمریکا موضع بگیرند. این دو کشور به قطعنامه ای که علیه ایران در خصوص مسایل هسته ای در شورای امنیت سازمان ملل صادر شد، رای مثبت دادند.
تحقق منافع ملی ایران و امریکا در رسیدن به نگاه مثبت تری به هم و حل گره های پیچیده در مذاکرات دوجانبه است. با این تغییر است که مسیر صحیح در تحولات هسته ای ایجاد خواهد شد.می توان پیش بینی کرد که عادی سازی روابط ایران و آمریکا، در نگاه و برآورد واقع بینانه سخت است. اما به یاد داشته باشید که این یک اولویت هم برای ایران و هم برای ایالات متحده آمریکا است.
البته اروپا هم نمی خواهد در افکار عمومی بین الملل بیانگر دست نشانده یا دنبال رو سیاست آمریکا معرفی شود..
سیاست همین است. واقعیت را نگاه کنید. اتحادیه اروپا سازمان مستقلی است اما همه آنها در چارچوب یک پیمان نظامی _پیمان ناتو_ بر سر یک میز می نشینند. به صراحت می گویم که اتحادیه اروپا خود را خارج از آمریکا فرض نمی کند. شاید در نگاه های اقتصادی با یکدیگر تضاد داشته باشند اما در مسایل اوکراین نگاه کنید. وقتی آمریکا موضع گرفت کدام کشور اروپایی مخالفت کرد؟
اما در ادامه ممکن است اتحادیه اروپا سیاست های جدیدی را در نظر بگیرد
در تیم جدید محوریت کار تغییر نخواهد کرد. یکی از کشورهایی که معمولا با آمریکا در مسایل هسته ای عراق نگاهی متفاوت داشت، فرانسه و آقای ژاک شیراک بود اما اکنون فرانسه با آمریکا همگام شده است. به صراحت می گویم که به لحاظ امنیتی، اروپا حیات خلوت آمریکا است.
انتشار اولیه: شنبه 10 خرداد 1393/ باز انتشار: پنجشنبه 15 خرداد 1393
نظر شما :