معادلات جدید منطقه‌ای رقم می‌زنند

فشار مثلث ایرانی – عراقی – ترکی بر دیپلماسی عربستان

۰۲ اسفند ۱۳۹۲ | ۱۲:۳۰ کد : ۱۹۲۸۸۲۹ اخبار اصلی خاورمیانه
مثلث ایرانی – عراقی – ترکی باعث ایجاد فشار مضاعفی بر سیاست خارجی عربستان به ویژه در سایه سیاست خارجی دو گانه امریکا در خاورمیانه و ناتوانایی‌های آن، یا تمایلش به ابراز چنین سیاستی از خود محسوب می‌شود.
فشار مثلث ایرانی – عراقی – ترکی بر دیپلماسی عربستان

دیپلماسی ایرانی: روشن است که رقابت شدیدی برای نفوذ در خاورمیانه وجود دارد و این مساله تازه ای نیست، بلکه بر اساس تغییرات و تحولات سیاسی منطقه ای و دینامیکی حوادث منطقه ای این رقابت حتی سرعت بیشتری نیز به خود گرفته است. در کنار این عوامل باید مسیر حرکت های سیاسی خارجی قدرت های اصلی در منطقه را نیز در نظر گرفت. این مساله بیش از همه برای ترکیه و ایران و عربستان روشن است که در سایه تحولات بهار عربی، به ویژه بحران سوریه و حوادث پیرامونی آن به قطب بندی منطقه ای و بین المللی تبدیل شده اند.  

ترکیه به شکل بسیار روشنی قبل از آغاز بهار عربی به ایران نزدیک شد، در آن موقع آن چه باعث رقابت آنها می شد نفوذ در آسیای میانه بود، آن نزدیکی روابط بر اساس ثمره های سیاسی به صفر رساندن مشکلات سیاسی با همسایگاه که دولت ترکیه چند سال قبل در دستور کار خود قرار داده بود، حاصل شد. در آن موقع ترکیه موفق شد توافق تبادل اورانیوم غنی شده ویژه ایران در خاک خود در سال 2010 را به دست آورد. اما تحولات سوریه با مواضع ترکیه ای که طرفدار مخالفان بشار اسد از ابتدای تحولات سوریه بود در برابر ایرانی که حمایت قاطعی از حکومت سوریه می کرد، تعارض داشت. مساله ای که حالتی از رکود سیاسی را در روابط دو کشور به وجود آورد. تا این که در نوامبر گذشته تهران توانست با شش قدرت جهانی به توافق هسته ای برسد و هم زمان از حماسه ترکیه در حمایت از مخالفان سوری نیز کاسته شد و آنکارا در وهله نخست تامین امنیت و استقلال ترکیه را در دستور کار خود قرار داد. این مساله فرصتی ایجاد کرد تا گرمی به روابط دو طرف باز گردد، به ویژه بعد از سقوط حکومت اخوان المسلمین در مصر که دولت ترکیه بر روی آن برای تشکیل محور منطقه ای که آنکارا را به دولت های اسلام سیاسی در منطقه عربی متصل کند، به علاوه قطر، حساب کرده بود. در این محور ایران به دلایل مذهبی جایی نداشت اما از آن هم دور نبود و روابطش با آن نیز خوب بود.

علاوه بر آن خسارت بزرگی که به اقتصاد ترکیه وارد آمد و باعث شد تا تجارتش با سوریه به چالش کشیده شود، سبب شد تا بازار ایران اهمیت ویژه ای برای ترکیه بیابد، به گونه ای که حجم مبادلات تجاری دو کشور در سال 2013 به نزدیک به 20 میلیارد دلار رسید و ایران به سومین کشور صادارت محصولات ترکیه تبدیل شد.

در همین چارچوب رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه در پایان ماه ژانویه گذشته به ایران سفر کرد، سفری که در آن بر همکاری های اقتصادی و سیاسی دو جانبه تاکید کرد و تلاش کرد تا دیوار رکودی که طی دو سال گذشته بر روابط دو کشور حاکم شده بود را بشکند، به ویژه در سایه سیاست خارجی پراگماتیکی که دولت روحانی در پیش گرفته بود. در این سفر دو طرف اعلام کردند که قصد دارند مبادلات تجاری خود را ظرف دو سال آینده به بیش از 30 میلیارد دلار برسانند.

نزدیکی روابط ترکیه و ایران تاثیر ایجابی بر تقویت روابط عراق و ترکیه می گذارد، روابطی که در سال های گذشته به دلیل وجود اختلافاتی درباره مسائل مختلف امنیتی و نفتی و غیره تیره شده بود. همچنین می تواند در رسیدن به راه حلی در آینده بحران سوریه و تبعات سلبی آن که می تواند بر کشورهای همسایه تاثیر بگذارد، سهیم باشد. به ویژه در موضوعات مرتبط به مسائل پناهندگان و تروریسم و آینده سوریه و منطقه. لازم به ذکر است که این کشورها تلاش کردند تا مثلث همکاری ای میان یکدیگر امضا کنند اما این طرح به موفقیت نرسید.

نزدیکی روابط ترکیه و ایران تاثیر ایجابی بر تقویت روابط عراق و ترکیه می گذارد، روابطی که در سال های گذشته به دلیل وجود اختلافاتی درباره مسائل مختلف امنیتی و نفتی و غیره تیره شده بود.

ایران، دیگر کشوری است که تلاش دارد تا آن جا که ممکن است به خواسته های بزرگش برسد و تا آن جا که می تواند دستاوردهای بزرگ به دست آورد، تهران به دو عامل اساسی تکیه کرده است: استفاده از برگه های فشاری که در منطقه های عربی سوریه، لبنان، یمن و عراق در اختیار دارد. و همچنین بهره برداری از نزدیکی به جامعه جهانی به ویژه ایالات متحده برای ایجاد این تصویر که خود قدرتی است قابل توجه که باید در هر گونه ترتیب بین المللی و منطقه ای مورد توجه قرار بگیرد. اگر عربستان هدف و مقصود اصلی نزدیکی ایران و ترکیه باشد، مساله ای که تا این لحظه این گونه از آن برداشت می شود، بر اساس قواعد بازی به صفر رساندن مشکلات در روابط بین المللی، فعلا رقیب این محور بازنده محسوب می شود. مثلث ایرانی – عراقی – ترکی باعث ایجاد فشار مضاعفی بر سیاست خارجی عربستان به ویژه در سایه سیاست خارجی دو گانه امریکا در خاورمیانه و ناتوانایی های آن، یا تمایلش به ابراز چنین سیاستی از خود محسوب می شود. مساله ای که می توان از آن کاهش التزام امریکا به حمایت از مصالح هم پیمانان سنتی اش در منطقه عربی را نیز برداشت کرد.

در چنین وضعیتی سیاست خارجی عربستان نیازمند تلاش های مضاعفی برای رویارویی با تحولات منطقه است. عربستان نیاز به قدرت بالای مانور دارد. ریاض اگر چه تلاش کرد محور عربستانی – مصری را احیا کند اما قاهره در وضعیت فعلی در وضعیتی نیست که بتواند به عنوان موازنه ای در روابط قدرت های منطقه ای ایفای نقش کند، آن هم با توجه به بازسازی روابط سیاسی و اقتصادی اش که برای رسیدن به وضعیتی مناسب سال ها زمان می برد. کما این که محدودیت های حقیقی مصر نیز بیشتر به عمق نفوذ آن در آفریقا و آینده آب های نیل باز می گردد. با این حال وجود این انتخاب بهتر از فقدان مصر است، شاید در سایه آن بتوان روابط عربی را که از نبود یک نظام رسمی عربی رنج می برد، تقویت کرد.

محور خلیج ]فارس[ دیگر محوری است که به دلایل استراتژیک روشن می تواند توازنی در روابط قدرت های منطقه ای ایجاد کند. کما این که نقطه نظرات سیاسی روشنی وجود دارد که شاید مطابق با شبکه روابط منطقه ای کشورهای عضو، از جمله در مورد نقش ایران در منطقه، نباشد.

با این حال تمسک به محور خلیج فارس امری ضوروری است، و شاید به همین دلیل باشد که برخی از کشورهای عضو خواستار ایجاد اتحادیه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس شدند، مساله ای که در تحقق آن شک و تردید بسیاری وجود دارد. کما این که نزدیکی کشورهای عضو شورای همکاری با مغرب و اردن که با همین هدف تصمیم آن گرفته شده بود تا کنون محقق نشده است و تعمیق روابط میان پاکستان با عربستان از سوی برخی از کشورهای این شورا مردود است و نمی تواند توازن منطقه ای مطلوب را ایجاد کند. برخی نیز صحبت از ترتیبات منطقه ای با پوشش بین المللی می کنند که همکاری های قدرت های منطقه ای از جمله ایران و ترکیه با اشراف بین المللی از سوی ایالات متحده و قدرت های اروپایی از جمله آن است. البته رسیدن به این هدف نیازمند تسویه حساب در پرونده های معلق به ویژه در پرونده های مرتبط با بحران های مذهبی است. علاوه بر آن توازن نسبی قدرت در میان این کشورها برای این که بتوانند به یک قاعده برد – برد برسند، به دلایل مختلف وجود ندارد که دلایل آن پیچیده و مفصل است و نتایجش چندان روشن نیست.   

در نهایت باید گفت که تحقق توازن استراتژیک از طریق پیمان های خارجی امری شایع در سیاست بین المللی است کما این که حساب کردن بر روی ضعف یا تضعیف مخالفان به هر طریقی امری عادی است که امکان دارد همیشه مهیا نباشد. این مساله می تواند توانایی های ذاتی و داخلی کشورها را در ابعاد سیاسی و نظامی تقویت کند که این مساله شاید بیش از همه برای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس حائز اهمیت باشد.

منبع: الحیات

کلید واژه ها: ايران و تركيه ايران و عربستان تركيه و عربستان عراق و عربستان ايران و عراق عراق و تركيه خاورميانه خاورميانه جديد


نظر شما :