عبادالله مولایی در نشست توافقنامه ژنو، آثار سیاسی منطقهای و فرامنطقهای
توافقنامه ژنو از دیپلماسی ایران الگو ساخت
دیپلماسی ایرانی: کارشناس ارشد وزارت خارجه و پژوهشگر موقت حوزه اروپا در بیست و چهارمین نشست از سلسله نشست های تخصصی که توسط سایت دیپلماسی ایرانی برگزار شد امضای توافقنامه ژنو را متاثر از دوران گذار در نظام بین املل و چرخشی که در جابجایی قدرت های بزرگ صورت گرفته، دانست . متن سخنان این کارشناس سیاست خارجی در این نشست به شرح زیر است :
موضوع اول این است که توافق ژنو در بستر و چارچوب بین المللی متفاوتی صورت گرفته است. شاید بتوان تعبیر دوران انتقالی در نظام بین الملل را مناسب دانست که این توافق در چنین بستری شکل گرفته است. این دوران گذار بعد از پایان جنگ سرد مطرح شد ولی منظور من این نیست که به آن دوران برگردم؛ اتفاقا دوران گذار واقعی از چند سال گذشته به ویژه بعد از رواج این تعبیر که چرخش قدرت در نظام بین الملل در حال روی دادن بوده، شروع شده است. جابجایی قدرت ها که در حال شکل گیری است و بحران اقتصادی که در سال 2008 شاهد ان بودیم. فضای نظام بین الملل بعد از این دو رخداد عمده سیاسی، ژئوپولتیک و بین المللی بسیار متفاوت شده است. اتفاقا آمریکا در چنین فضایی اعتماد به نفسی را که در دوران نو محافظه کاران از آن برخوردار بود، ندارد و با چالش های متعدد هویتی حتی در درون جهان غرب رو به روست؛ هویت اروپایی در برابر هویت آمریکا برتر می شود و همچنین هویت آمریکایی در برابر قدرت های نوظهور.
نکته دیگر آنکه آسیا محوری و گرایش ژئوپولتیک و استراتژیک آمریکا به آسیا هم در همین بستر تعریف می شود و نشان می دهد که روندها، روندهای روزمره نبود و کلان و بلند مدت است. مساله مهم برای ما این است که جمهوری اسلامی ایران در شرایطی به یک دستاورد دیپلماتیک در سطح جهانی دست یافته که قدرت دیپلماتیک به یکی از مولفه های قدرت کشور ما تبدیل شده است. یعنی عناصر و مولفه های قدرتی که هر کشور در اختیار دارد، شاید بتوان قدرت دیپلماتیک را به عنوان یک مولفه نوظهور به مجموعه مولفه های کشور اضافه کرد. شاید هم تعبیری که تحت عنوان دیپلماسی ایرانی در ادبیات سیاست خارجی کشور رواج داده شده به نظر می رسد که ترجمان عینی و عملی اش بعد از ژنو در حال روی دادن است، اینکه دیپلماسی ایرانی تبدیل به یک الگو و مدل در ادبیات دیپلماتیک بین المللی می شود. احساسم بر این است که باید این مولفه را مدنظر قرار دهیم به ویژه اینکه حوزه ژئوپولتیک ما تثبیت شد و از آسیای غربی تا مدیترانه شرقی به نحوی حوزه نقش آفرینی و بازیگری ایران محسوب می شود.
تصویر و برداشت بسیار مهم است. یعنی برداشت ذهنی و تصویری که از ایران در سطح منطقه و بین الملل ترسیم شده را به چه نحوی می خواهیم با آنچه در عرصه بین الملل است، مقایسه کنیم. ولی خود این " برداشت"، برداشت حایز اهمیت است و تصویر ایران را در منطقه و نظام بین الملل رواج بخشید و نشان داد که ایران تبدیل به بازگیر دیپلماتیک شده و با اعتماد به نفس در برابر بزرگترین قدرت های نظام بین الملل امروز در مورد یک موضوع به گفت وگو نشسته است. ایران صرفا موضوع نظام بین الملل نیست که دیگران در باره سرنوشت سیاست خارجی اش تصمیم بگیرند. به نظرم این نکات حایز اهمیت است.
نکته آخر اینکه این دوران، دوران حایز اهمیت برای ادبیات سازی و مفهوم پردازی است. اینکه کشور ما به لحاظ هنجاری چه تاثیری می تواند بر این دوران گذار هم در منطقه و هم نظام بین الملل به جا بگذارد؟ من فکر می کنم شاید یک مناظره عمومی در مورد دیپلماسی ایرانی، سیاست خارجی ایرانی با شرکت نخبگان حائز اهمیت است که می تواند کمک موثری به شکل دهی اجماع راجع به سیاست خارجی آینده کشور کند. به ویژه مدیریت روند از این به بعد حائز اهمیت خواهد بود.
نظر شما :