ایران - عربستان از ابهام زدایی تا اعتمادسازی
رابطه تهران - ریاض متاثر از تغییر دولت ها نباشد
دیپلماسی ایرانی: رابطه میان ایران و عربستان در تمام سالهای پس از انقلاب اسلامی یا وارد فاز تقابل صرف شده است و یا نوعی تعامل مقطعی را تجربه کرده است . در بیش از سه دهه ای که از عمر جمهوری اسلامی ایران می گذرد ، عربستان در سایه دولت های مختلف در ایران ، واکنش های سیاسی متفاوتی را از خود نشان داده است . آل سعود گاه با دستان خود پنجره رابطه حسنه با تهران را گشوده است و یا با بستن دروازه های دوستی خود را در مسیر تقابل با همسایه شیعه نشین خود قرار داده است . این کشور به دلیل پیوندهای استراتژیک با ایالات متحده و همچنین منابع انرژی که در اختیار دارد خود را رهبری می داند که نمی خواهد کرسی اش را با کشوری چون ایران به عنوان بازیگری غیرقابل انکار در منطقه تقسیم کند. در عین حال پس از پیروزی انقلاب سه نگرش بعضا متفاوت در مورد برخورد با مسائل مختلف منطقه ای و بین المللی حاکم بوده است. نگرش اول جنبه ایدئولوژیک، نگرش دوم معتقد بر جلب اعتماد متقابل برای رسیدن به اهداف مشترک در منطقه و نگرش سوم بر تثبیت نظام ایران با توجه به ظرفیت های معنوی و مادی در منطقه است. این نگرش ها در هر مقطعی که حاکم شده تاثیرات خاص خود را بر جای گذاشته است. تصور اعراب و به ویژه عربستان این است که در حال حاضر نگرش اول مجددا در سیاست خارجی ایران حاکم شده است. حسین صادقی سفیر پیشین ایران در عربستان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که تهران و ریاض باید با گام برداشتن در مسیر اعتمادسازی دوجانبه به نوعی در گام اول اختلاف های منافع و سیاست را به حاشیه رانده و در مسیر بازسازی رابطه گام بردارند. آنچه در زیر می خوانید متن گفتگوی دیپلماسی ایرانی با وی است :
امروز رابطه ایران و عربستان دستخوش تحولات بسیاری شده که البته چندان مثبت هم نبوده است. سابقه تعامل و تقابل سیاسی دو کشور در سه دهه اخیر به چه شکل بوده است ؟ چرا ما پس از توافقنامه ژنو 3 شاعد موضع گیری های منغعلانه ریاض در خصوص این توفیق سیاسی ایران بودیم؟
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز، شاهد 5 مرحله رابط با عربستان بوده ایم که هر کدام از این مراحل پیامدهای خاص خود را داشته است. مرحله اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا پذیرش قطعنامه 598 است که نمی خواهم در این جا وارد جزییات آن شوم. مرحله دوم آمدن دولت سازندگی آقای هاشمی رفسنجانی است که شاهد باز شدن درهای مناسبات سیاسی دو کشور بودیم. آقای رفسنجانی توانست در سایه گفت وگوهای چالشی و حیاتی، ضربات محکمی به دیوار بی اعتمادی دو کشور وارد کند. نمی خواهم بگویم که آقای هاشمی موجب فرو ریختن دیوار بی اعتمادی شد، نه اما ضربات محکمی به آن وارد کرد. پس از آن دولت اصلاحات آقای خاتمی بر سر کار آمد. در آن دوران نه تنها دیوار بی اعتمادی فرو ریخت بلکه، پایه ها و سنگ بنای اعتمادی گذاشته شد که شاهد روند رو به گسترش مناسبات سیاسی دو کشور بودیم. می توان گفت با یک دوران طلایی مواجه شدیم. اگر نگوییم که درب های دو کشور به طور کامل باز شد اما شاهد بودیم که در پرتو اعتماد متقابل دو کشور توانستند نقش حیاتی و تاریخی خود را در مناسبات دو جانبه منطقه ای و جهانی ایفا کنند. مرحله چهارم آمدن دولت مهروز آقای احمدی نژاد بود. در این دوره همه چیز به عقب برگشت و رفته رفته دیوار بی اعتمادی دوباره شکل گرفت. طی هشت سال گذشته شاهد رکودی در مناسبات سیاسی دو کشور بودیم. از این رو طبیعی است که با بسته شدن درب های گفت وگو ، بدبینی ها نیز افزایش یابد. مرحله پنجم دولت اعتدال آقای روحانی است. وضعیتی که آقای روحانی با آن رو به رو است، بازگرداندن مناسبات سیاسی به سال 84 بوده که کار آسانی نیست اما غیرممکن هم نیست. آقای روحانی پیش از تحویل دولت، در اولین گفت وگوی خود دیدگاهش را در مورد عربستان اعلام کرد. از طرفی ایشان نقش کلیدی در گسترش روابط ایران و عربستان در دوران اصلاحات داشتند. موافقتنامه میان تهران و ریاض توسط آقای روحانی به مرحله نهایی رسید. به همین دلیل می توان گفت وارد مرحله ای شده ایم که می توان دریچه های جدید را برای برقراری روابط باز کرد.
بر این اساس تصورم می کنم با توجه به قطع بودن مسیر گفت وگوی دو کشور طی سال های گذشته این مساله قابل فهم باشد که حساسیت های عربستان نسبت به دیگر کشورهای منطقه در قبال ایران بیشتر باشد. اگر شما واکنش خاصی را مشاهده می کنید به همین علت است. اگر مجددا گفت وگوهای حیاتی و چالشی با یکدیگر آغار شود، می توان امیدوار بود که وارد مرحله نوینی شویم. البته کار آسانی نیست و باید تلاش کرد.
پس از روی کار آمدن دولت یازدهم شاهد اقداماتی در راستای تنش زدایی از رابطه میان ایران و آمریکا بودیم و همزمان تحرکات منفی آل سعود از جمله انصراف از سخنرانی در سازمان ملل و رد کرسی شورای امنیت نیز صورت گرفت. چه ارتبطی میان این واکنش ها و اقدامت تنش زا میان ایران و آمریکا وجود دارد؟ آیا واکنش های عربستان نشات گرفته از نوعی بحران اعتماد میان این کشور و آمریکاست؟
چندان نسبت به این مساله نگاهم مثبت نیست؛ زیرا عربستان و آمریکا روابط استراتژیکی با همدیگر دارند. گرچه ممکن است در برخی مقاطع ابهاماتی به وجود بیاید اما بدان معنا نیست که رابطه استراتژیک دو کشور به سرعت تحت تاثیر قرار بگیرد. پیوندهای بسیار گسترده ای در ابعاد مختلف میان ریاض - واشنتگن وجود دارد. شاید بتوان بر این نکته انگشت گذاشت که عربستان با ابهاماتی مواجه است و به دلیل روشن نشدن این ابهامات، واکنش های منفی بروز پیدا کرده است. از سوی دیگر بر این باورم که مقامات پادشاهی عربستان سعودی از شخص پادشاه تا مقامات دیگر بسیار علاقه مند به برقرای روابط ایران و عربستان هستند. هرچند در هر دو طرف گروه های تندرو و افراط گرایانی وجود دارند که برای برقراری روابط دو کشور مانع ایجاد می کنند و نباید آن را نادیده گرفت اما عربستان اهمیت داشتن مناسبات خوب با ایران را درک کره و می خواهد در پرتو اعتمادسازی این کار را دنبال کند.
سیاست و اولویت دستگاه دیپلماسی، بهبود روابط با کشورهای منطقه است. شاهد بودیم در این راستا نیز تورهای منطقه ای نیز توسط وزیر خارجه برگزار شد. اما چرا عربستان غایب دیدارهای منطقه ای بود؟
می توان گفت عربستان غایب این دیدارها نبود. زیرا عربستان در برنامه سفرهای منطقه ای آقای ظریف بود اما بر اساس اعلام دولت عربستان گفته شد پادشاه در پایتخت نیست و ترجیح داده شد سفر زمانی صورت گیرد که ملک عبدالله در پایتخت باشد تا وزیر امورخارجه بتواند با وی گفت و گو کرده و صفحه ای جدیدی در روند روابط باز کند.
شما صحبت از وجود ابهاماتی از سوی عربستان کردید که دلیل بر تعلل در برقراری رابطه بوده است. عواملی که باعث شده این ابهامات به وجود بیاید چیست و این ابهامات چه چیزهایی است که باید رفع شود؟
بر این باورم که دو طرف اگر بر واقعیت های موجود در دو کشور تکیه کرده و همینطور اختلاف های خود را به رسمیت بشناسند، می توانند در راستای ابهام زدایی گام بردارند. با نگاهی به پیرامون می توان مشاهده کرد که بسیار از کشورها با یکدیگر اختلاف داشته و این اختلافات را به رسمیت شناخته اند و بر اساس منافع مشترک بلندمدت خود اختلافات را کنار گذاشته و روابط را در ابعاد دیگری که هم منافع دوجانبه و هم منطقه را تامین می کند، تعریف کرده و سعی در تحکیم مناسبات خود دارند. پس از آنکه روند اعتمادسازی میان این کشورها به مرور شکل گرفت، می توانند به اختلافات خود پرداخته و وارد گفت وگوهای جدی برای رفع این اختلاف ها هم شوند. از این رو فکر می کنم اگردو دولت بتوانند گفت و گوهای چالشی را بر اساس درک واقعیت های وجود دو کشور آغاز کرده و اختلافات را به رسمیت بشناسند، می توانیم روابط خود با عربستان را گسترش دهیم و در این راستا نیز شاهد تحولات ژرفی در منطقه خواهیم بود. زیرا امنیت منطقه برای کشورهای آن و حتی جهان حایز اهمیت است. به همین دلیل دو قدرت بزرگ منطقه ای می توانند در این راستا نقش آفرینی جدی داشته باشند.
چهار دیدگاه و نظر نسبت به واکنش هایی که عربستان نشان می دهد، مطرح شده است. اینکه برخی این واکنش ها را به اختلافات درونی عربستان مربوط به جانشینی پادشاه مربوط می دانند. همچنین اقدامات شکست خورده عربستان به ویژه در موضوع سوریه و انتظاراتی که این کشور از همپیمانانشان داشت نیز بی تاثیر نبوده است. در عین حال حسادت عربستان نسبت به نوع رابطه ایران و آمریکا دیدگاه دیگری است و در نهایت ترس از نفوذ از شیعه گری در منطقه و حمایت هایی که ایران از گروه های شیعه در منطقه عامل چهارمی است که مطرح می شود. تا چه حد این عوامل می تواند موثر باشد؟
نمی خواهم بگویم عواملی که برشمردید بی تاثیر است اما تعیین کننده نیست. دو کشور تجربه های خوبی در گذشته دارند. چنانچه از این تجربیات برای نگاه به آینده استفاده شود، می توان بر این مسایل از جمله بحران سوریه، بحرین و یمن غلبه کرد. به عبارتی تمامی این موارد را می تواند در پرتو گفت وگوهای سازنده و پایه ریزی یک سری از همکاری ها حل کرده و از آنها عبور کرد.
خیزش های شیعیان در بحرین موجب بروز چالش هایی میان ایران و عربستان شد. با این همه پس از توافقنامه ژنو بحرین نسبت به این توافقنامه نامه ابراز رضایت کرد. تا چه میزان عادی سازی روابط ایران با بحرین و سایر کشورهایی که عامل چالش میان تهران – ریاض شدند، موجب نزدیکی روابط می شود؟
من به این مسایل نگاه فرقه ای_ مذهبی ندارم و ترویج چنین نگاهی را هم توصیه نمی کنم. من به موضوع بحرین با یک نگاه صرفا شیعی نمی نگرم بلکه در این کشور اکثریتی هستند که به دنبال احقاق حقوق خود هستند. بر این پندارم که عده ای در صدد جلوه دادن نگاه فرقه ای_ مذهبی از ایران هستند. آنها می خواهند در بین کشورهای منطقه این نگرانی را به وجود آورند که ایران با حمایت از شیعیان خواهان پر رنگ کردن نقش آنان است. در صورتی که اینگونه نیست. نگاه ایران نگاه انسانی مبتنی بر حق تعیین سرنوشت هر دولت به دست مردم خویش است. درواقع ایران در هرکشوری به دنبال آن است که صندوق های رای تعیین کننده باشد. حال فرق نمی کند بحرین باشد یا کشور دیگری. اگر اینگونه به مسایل نگاه شود، در بهبود مناسبات با کشورهای منطقه کمک خواهد کرد. اما اگر نگاهی که اشاره شد وجود داشته باشد، ممکن است نگرانی هایی را برای کشورهای منطقه به همراه داشته باشد بدین منظور که اگر روابط خود با ایران را گسترش دهند، ایران نیز بر روی شیعیان آن کشور سرمایه گذاری خواهد کرد. این خیزش ها توسط اکثریت یا اقلیتی است که مذهب خاص خود را دارند و باید محترم شمرده شود. تجربه گذشته نشان می دهد که میان شیعیان و اهل تسنن هیچ مشکلی وجود نداشته است. آنها با یکدیگر مناسبات اقتصادی، فرهنگی و حتی خانوادگی داشتند. موضوعی که الان به آن دامن زده می شود در گذشته سابقه نداشته است. باید برای غلبه این مساله تلاش کرد. باید یاد بگیریم که تحت احترام متقابل همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم.
گفته شده روسیه خواهان نقش میانجی گری میان ایران و عربستان برای حضور در اجلاس ژنو 2 است. با توجه به اختلافات میان ایران و عربستان طی سال های اخیر تا چه میزان وجود یک میانجی امکان تعامل و برقرار یک رابطه را فراهم می کند؟
بر اساس تجربیاتم می گویم که ایران و پادشاهی عربستان نیاز به هیچ میانجی ندارند. چرا؟ برای اینکه هر دو کشورهای بزرگ و قدرتمند منطقه هستند. ایران و عربستان در مقاطع مختلف بهترین مناسابات را با هم داشته اند. از این رو در کنار یکدیگر و با همفکری می توانند مشکلات منطقه را حل کنند.
شاهد بودیم که پس از بر سر کار آمدن دولت جدید، دستگاه دیپلماسی اقداماتی برای اعتمادسازی با کشورهای غربی انجام داد، به صورت کلی گام های اعتمادسازی که دولت ایران می تواند برای بهبود رابطه با کشورهای منطقه بردارد چیست؟
همسایگاه در سیاست خارجی هرکشوری باید باید در اولویت قرار گیرند. در دولت جدید نیز منطقه و همسایگان در اولویت سیاست خارجی هستند. البته با توجه به تجربه سال های اخیر نیاز به زمان داریم تا بتوانیم در راستای گسترش روابط گام هایی برداریم. باید توجه داشت که امنیت خلیج فارس نه تنها برای منطقه بلکه برای دنیا اهمیت ویژه ای دارد. به عبارتی امنیت منطقه با امنیت جهانی گره خورده است.
امروز منطقه و جهان با سه چالش رو به روست. یکی مساله تروریسم است. پدیده ای که باید جامعه جهانی دست در دست هم دهد و با آن مقابله کند. زیرا کانون رشد و نمو تروریسم در منطقه است و دو کشور ایران و عربستان می توانند با یکدیگر در این زمینه گفت و گو کرده و تروریسم را مهار کنند.
چالش دوم افراط گرایی بوده که روز به روز در منطقه در حال گسترش است. اینگونه نیست که کشور از افراط گرایی مصون بماند. شاید در مقطع کوتاهی آرامش نسبی برقرار شود اما اگر مهار نشود آتشی است که دامن هر کشوری را می گیرد. متاسفانه برخی به جای مهار و خاموش کردن آن، برای شعله ور شدنش، بنزین بر روی ان می ریزند.
چالش سوم هم درگیری و نزاع های فرقه ای_ مذهبی است. این چالش نیز در حال گسترش است. این مسائل بحران هایی است که منطقه با آن دست به گریبان بوده و هیچ راهی جز اینکه کشورها برای یافتن راه حلی با هم گفت و گو کنند، ندارند. از سویی دیگر به دلیل اینکه غرب نیز با این چالش ها مواجه است، باید میان منطقه و غرب نیز همکاری های وجود داشته باشد. با این همه نکته قابل توجه این است که ایران در مناسبات سیاسی خود با منطقه به خصوص عربستان همه راه ها را تجربه کرده و مساله ای وجود ندارد که آن را تجربه نکرده باشند، بر پایه همین تجربیات می توان به جمع بندی هایی رسید. می توان از گذشته برای حرکت رو به جلو و نگاه به آینده بهره برد. من نسبت به آینده روابط خوش بین بوده و چشم انداز روابط با کل کشورهای منطقه به ویژه عربستان را مثبت می بینم. از طرفی باید به گونه ای مناسبات جدید را پایه ریزی کرد که با تغییرات دولت ها آسیب نبیند. روابط باید از پایداری کافی باشند.
بعضا شاهد برخی اقدامات تروریستی علیه ایران بودیم که از آن جمله می توان به حمله سفارت ایران در لبنان و درگیری هایی که در منطقه سراوان صورت گرفت، اشاره کرد. گفته شده عمدتا حمایت های صورت گرفته از جانب عربستان است. هرچند که ایران پرهیز داشته از بیان اینکه عربستان را مقصر اصلی اعلام کند. تا چه حد نزدیکی روابط ایران و عربستان منجر به کاهش و در نهایت حذف اقدامات تروریستی علیه ایران باشیم؟
بی تردید توسعه و گسترش مناسبات سیاسی بین ایران و عربستان بر روی کل منطقه تاثیر دارد. همکاری های دو کشور می تواند در مهار تروریسم و افراط گرایی موثر باشد. ولی پیش شرط همه این اقدامات این است که دو کشور ابتدا پایه های یک اعتماد را بنا و برای حرکت به سمت اعتمادسازی گام بردارند. گسترش مناسبات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی بین ایران و عربستان تاثیر بسیاری بر کشورهای منطقه و حتی دنیا دارد. کسی نباید از نزدیکی ایران و عربستان ناراضی یا از فضای عادی سازی روابط ایران با غرب ناخرسند باشد. این دو رابطه می تواند موازی هم پبش رفته و به نوعی نقش مکمل هم را نیز بازی کند.
انتشار اولیه: یکشنبه 24 آذر 1392 / باز انتشار: پنجشنبه 28 آذر 1392
نظر شما :