نگرانی تلاویو از انزوای بین المللی
این شیون برای چیست؟
دیپلماسی ایرانی: اسرائیل به نزدیکی ایران و امریکا و ایجاد نقشه سیاسی جدید منطقه ای معترض است، چرا که این معادله می تواند به نقش روزافزون ایران در منطقه مشروعیت دهد. شاید نگاه تصمیم گیران سیاسی در تلاویو به این مساله معطوف باشد که جمهوری اسلامی ایران محاصره شده و مورد تهدید نمی تواند نفوذ خود را در منطقه توسعه دهد، برای همین چرا نباید به محاصره و تهدید آن ادامه داد؟ پاسخی که به این افراد داده می شود این است که به هر حال این وضعیت باید پایان یابد، آنها در ادامه پاسخ خود به اسرائیلی ها می گویند که باید تحریم های غرب علیه تهران برچیده شوند و این کشور از خانه دشمنی با غرب خارج شود تا راه برای آن در جهت تکمیل طرحش و تثبیت موقعیتش به عنوان یک ابرقدرت منطقه ای تثبیت شود.
رژیم صهیونیستی این بار در شیون و فغان خود نسبت به سست شدن مواضع دو طرف امریکایی و اروپایی نسبت به ایران اغراق نمی کند. اساسا هم غیر ممکن است که نزدیکی ایران و غرب باعث ناامیدی تلاویو نشود و متعاقبا هزینه هایی متحمل آن نسازد. بلکه ترجیحا اسرائیل خود را در خط انزوای بین المللی در برابر گشایش جهانی نسبت به تهران بعد از این که مذاکرات هسته ای با ایران به جهت ایجابی مورد انتظار رسید، خواهد دید. و شاید بازنده اصلی در این محسابات تلاویوی باشد که خود را در خانه دشمنان تهران که در گذشته امریکا و غرب نیز با آن همراه بودند، می بیند. حقیقت این است که اسرائیل به خوبی درک می کند که راه ایران و غرب ممکن است در اسرائیل نیز به هم برسند، اما تا رسیدن به آن جا تهران قصد ندارد راه خود را منحرف کند و یا یک راه حل میانه را بپذیرد بدون این که دستاوردی به دست آورد.
عموما می توان مواضع اسرائیل را به نگرانی از نزدیکی ایران و غرب در دو نگاه متضاد یکدیگر دید:
نگاه اول می تواند مبتنی بر این باشد که تلاویو تصور کند نزدیکی ایران و غرب بر سر پرونده هسته ای اش در نهایت تحقق نیابد. اگر چنین چیزی حاصل شود، اسرائیل شاید بتواند نفس راحتی بکشد، برای این که عدم موفقیت مذاکرات ایران و غرب تضمینی برای اسرائیل خواهد بود مبنی بر این که ایران قدرت هسته ای نظامی نخواهد شد. اسرائیلی ها همچنین از این مساله نیز نگرانند که تفاهم تهران و غرب بتواند فرصت های تازه ای برای پیشروی منطقه ای ایران فراهم آورد و این به معنای عقب نشینی جایگاه اسرائیل در منطقه خواهد بود. علاوه بر آن این نزدیکی می تواند به معنای تقویت هم پیمانان اصلی ایران در منطقه یعنی سوریه و حزب الله نیز باشد.
نگاه دوم می تواند از این زاویه باشد که نزدیکی تهران و غرب صرفا در پرونده هسته ای خلاصه شود. اسرائیل از این مساله در وضعیت فعلی نگرانی ندارد، نگرانی اصلی اسرائیل این است که ایران از توانایی لازم برای رسیدن به دستاوردهای جدید هسته ای برخوردار شود. برای همین می گوید هر گونه اعتراف جامعه جهانی به حق غنی سازی اورانیوم ایران برای اهداف صلح آمیز به معنای گشایش راهی جدید برای رسیدن به دستاوردهای تازه هسته ای ایران و همچنین هموار شدن راه رسیدن به ساخت بمب هسته ای در صورتی که ایران اراده ساخت آن را بگیرد، است. از نگاه اسرائیلی ها تهران در دو صورت می تواند فورا تبدیل به یک قدرت هسته ای نظامی شود، اولا سیاست خود را تغییر دهد و تصمیم به این کار را بگیرد، دوم به تکنولوژی و دانش لازم در این زمینه برسد و به تدریج بخواهد سطح غنی سازی خود را بالا ببرد. در حالی که اسرائیل می خواهد تنها خودش قدرت نظامی هسته ای برخوردار از تسلحیات هسته ای در منطقه باشد. در حقیقت اسرائیل که خود تبدیل به رژیمی شده که ارتش دولت را در اختیار دارد نه دولت ارتش را، از این می ترسد که ایران هسته ای به قدرتی بی بدیل در برابر قدرت آن تبدیل شود، آن هم بعد از آن که حزب الله قدرت سنتی آن را به سخره کشید و موازنه منطقه ای را به سود خود به هم زد.
نگرانی اسرائیل در حال حاضر تا آن جا رسیده است که می گوید اگر امریکا بخواهد راهی مغایر با خواسته های اسرائیل در تعامل با ایران بپیماید به تنهایی وارد عمل خواهد شد و تهدید خود را عملی خواهد کرد. به عبارت دیگر هر گونه رسیدن به توافق میان ایران و جامعه جهانی، اسرائیل را برای حمله نظامی به ایران یا یکی از هم پیمانان آن بیش از پیش تحریک خواهد کرد.
منبع: السفیر/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
انتشار اولیه: جمعه 1 آذر 1392 / بازانتشار: سه شنبه 5 آذر 1392
نظر شما :