چرا ایران به چین کالا صادر می کند؟

۰۶ آبان ۱۳۹۲ | ۱۷:۳۴ کد : ۱۹۲۳۵۷۸ سرخط اخبار
یادداشتی از مصطفی مالکی تهرانی، عضو هیات مدیره اتاق بازرگانی و صنایع ایران و چین برای اقتصاد ایرانی.

کشور چین و حوزه چین بزرگ با دارا بودن جمعیتی بالغ بر یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر یکی از مهمترین و بزرگترین بازارهای هدف صادارت کالا می باشد . در سالهای اخیر و با توجه به رشد فزاینده اقتصادی این حوزه طبقه متوسط شهری و سرمایه دار ، میل به خرید وافری را از خود نشان می دهند از آنجا که این طبقه نو سرمایه جهت ارضای حس خرید  و همچنین نشان دادن برتری خود نسبت به دیگران به سمت خرید برند و کالای لوکس گام بر می دارند ، بازاری بسیار مهم برای ارائه و عرضه اینگونه کالا ها به وجود آمده است . برای نشان دادن اهمیت این بازار بهتر است اشاره به جمعیت این طبقه کنیم ، در حوزه چین بزرگ اگر برای هر خانواده چهار نفر را در نظر بگیریم به تعداد سیصد و پنجاه میلیون  خانواده خواهیم رسید که اگر تنها بیست درصد آنها در این سبد قرار گیرند ، تعداد  خانواده بازار هدف ما به رقم هفتاد میلیون می رسد .

دولت چین از 30 سال قبل که اصلاحات اقتصادی را شروع کرد دارای  صادراتی  حدود 60 میلیارد بود، در حالیکه در سال قبل  صادرات این کشور به مرز 3750 میلیارد دلار رسید. همچنین تراز صادراتی چین  نسبت به وارداتش بالا است و این به معنی درآمد بیشتر کشور است .

چین زمانی که  که این حرکت رو به رشد را  را شروع کرد حدود یک میلیارد نفر روستانشین داشت  و مابقی جمعیت در شهرها بودند اما امروز بیش از 800 میلیون نفر شهرنشین هستند و مابقی در روستاها ساکنند  و پیش بینی می کنند تا پنج سال دیگر شمار شهرنشینان به بیش از یک میلیارد برسد. از 800 میلیون نفر بیش از250 میلیون نفر قدرت خرید بالایی دارند و می توان گفت که تا پنج سال آینده به 300 میلیون نفر خواهد رسید. و این به معنی تبدیل شدن روستاها به شهر می باشد . درست چیزی بر عکس بسیاری از کشورها که با افزایش درآمدهای دولت مناطق کمتر توسعه یافته به فراموش سپرده می شوند و مردم با بالا رفتن نرخ درآمد های ناشی از کارکردهای دولت ، میل به کار های سخت را از دست داده و به سودای زندگی بهتر ، عازم شهرها و مناطق بیشتر توسعه  یافته می کنند  . در حالیکه در کشور چین ، دولت مرکزی با تکیه بر درآمدهای ناشی از صادرات ، استانهای معین را مسئول ارتقاء سطع کیفی  مناطق کمتر توسعه یافته نموده  است .

بازار هدف  هفتاد میلیون خانواری دارای قدرت خرید بالا در کشور چین باعث شده تا بسیاری از صاحبان فکر و اندیشه در سودای صادرات به چین برآیند . موضوعی که در کشور ما کمترین میزان توجه به آن شده است . اما با کمی دقت درمی یابیم که فرصتی بسیار عجیب و نادر در طول تاریخ اقتصاد برای صادرات محصولات لوکس و گرانقیمت ایران فراهم آمده است .

به یک مثال دقت کنیم . اگر تنها ده درصد این بازار هدف میل به خرید یک متر فرش نفیس ایرانی در سال داشته باشند ، باید سالانه هفت میلیون متر مربع فرش نفیس به چین صادر کنیم ، این در حالی است که کل تولید فرش ایران در سال قبل کمتر از دو میلیون متر مربع بوده !

همین مساله راجع به زعفران ، خرما ، صنایع دستی ، جواهر آلات ،سنگهای تزئینی و بسیاری دیگر از کالاهای بومی ایران نیز صادق است .

اما در این رهگذار بد نیست نیم نگاهی به آمار های صادراتی محصولات غیر نفتی و پتروشیمی ایران به چین داشته باشیم .

page_274_3.png

از نمودار بالا چند نکته دریافت می گردد :

اول آنکه تغییر دولتها و سیاستهای اقتصادی آنها ، تاثیر مستقیم بر روند صادرات غیر نفتی کشور دارد .

دوم آنکه افزایش و تنش در نرخ برابری ارز نه تنها موجبات رونق صادراتی نشده ، بلکه بر خلاف نظر بسیاری از فعالان اقتصادی که بر این باور غلط تکیه دارند ، موجبات کاهش شدید صادرات غیر نفتی شده است .

سوم آنکه موضوع تحریم های بین المللی بر علیه ایران باعث شده تا به سمت صادرات نفت و محصولات پائین دستی آن به چین حرکت کنیم و این به معنی از دست دادن قدرت رقابت در بازار به ضرر ما شده است .

مطابق آمار گمرک چین طی سالهای 2009 تا نه ماه اول سال 2013 روند صادرات و واردات چین از رشد منطقی و علمی همانند سالهای قبل برخوردار بوده است . در نمودار زیر این رشد را از سال 2009 تا نه ماهه اول سال 2003 می بینیم .  

page_275_4.png

با یک دقت در نمودار صادرات و واردات چین و ایران به بسیاری از تفاوتها می توانیم دست یابیم .

به عنوان مثال شیب رشد صادرات و واردات از آهنگ منظمی برخوردار است .

صادرات از واردات رشد بالاتری داشته و فاصله منطقی با هم دارند .

موضوعات ، تصمیمات  و تغییرات دولتها ، تغییری در نوع سیاستهای کلی نظام اقتصادی ندارند .

بحران مالی 2010 آمریکا تاثیری در روند صادرات چین نداشته و  این یعنی عدم وابستگی صادرات این کشور به یک کشور یا جریان یا محصول خاص .

نکته مهم دیگر این که چین تنها نسبت به واردات مواد اولیه اقدام نمی کند زیرا اگر این چنین بود ارزش کالاهای صادارتی آن باید تفاوت فاحشی با کالاهای صادراتی آن داشته باشد . از اینجا در می یابیم واردات کالای ساخته شده به چین طی سالهای قبل از روند افزایشی خوبی برخوردار بوده و مطابق بالا رفتن سطح درآمدهای عمومی کشور و مردم ، میزان واردات کالاهای مصرفی از دیگر کشورها نیز بالاتر رفته است . افزایش میل به خرید در چینی ها و تعداد جمعیت منحصر به فرد آن کشور باعث شده تا تمام تولید کنندگان کالا در دنیا به فکر ورود به این بازار عظیم و تشنه باشند .

اما متاسفانه با نگاهی به بیست کالای اول وارداتی چین از مجموع پنج تامین کننده نخست آن ، در می یابیم که ایران تنها در صادرات سنگ آهن و استایرن  به چین جزو پنج تامین کننده اول است .

page_276_5.png

page_277_6.png

اما در این لیست بیست کالا ، اقلامی مانند چرم وجود دارد که کشور ما با داشتن منابع غنی ، متاسفانه توان صادرات مستقیم به چین را ندارد .

البته نگاهی دیگر به نوع فرهنگ مردمان چین و همچنین تنوع اقلیم در این سرزمین فرصتی دیگر را برای ما رقم می زند .

براساس یک پروژه تحقیقاتی ونظرسنجی که درسال 2005 توسط دوتن از اساتیددانشگاه تربیت معلم شانگهای به نام های تونگ شی جون و لیو جونگ یو صورت گرفته و درمجله چینی زبان (Oriental Outlook) منتشرشده است ، تعداد پیروان ادیان مختلف درچین ( بودایی، دائویی، اسلام ومسیحیت) که تاکنون به صورت رسمی یکصد میلیون نفر ذکر می شد، سه برابر بیش از آمارقبلی و بالغ بر سیصد میلیون نفر برآورد شده است. طبق این پژوهش 4/31 درصد از افراد بالای 16 سال چینی، ازیکی از ادیان ومذاهب موجود دراین کشور پیروی می کنند. از این تعداد؛ حدود دویست میلیون نفر ( 1/66 درصد) پیرو آیین بودا و دائو و یا آیین های سنتی چینی همچون اعتقاد به شخصیتهای افسانه ای، پادشاه اژدها، خدای سرنوشت و... بوده ، چهل میلیون نفر( 12 درصد) را پیروان کاتولیک وپروتستان چینی مسیحیت تشکیل داده و شصت میلیون نفر ( 9/21 درصد) پیرو آیین اسلام هستند. باتوجه به وجود بیش از 34 هزار مسجد در سراسر خاک چین و نیز با عنایت به این که اقلیت های قومی وازجمله مسلمانان که اغلب در مناطق غربی چین زندگی می کنند ازاجرای برنامه اجباری سیاست تک فرزندی دولت چین استثناء شده وخود آنان نیز اصرار بر ازدیاد جمعیت داشته و بیش از دو سه فرزند دارند، احتمال این که جمعیت مسلمانان حتی بیش از آمار تقریبی اعلام شده دراین پژوهش نیز باشد ، بعید نیست.

ازنکات قابل توجه این پژوهش و نظر سنجی این است که؛

- درحالی که دردهه های گذشته ، اغلب افراد بالای چهل سال ومسن به دین ومذهب علاقه نشان می دادند، درسالهای اخیر به ویژه درقرن بیست ویکم، این نسل جوان است که ازخود رویکرد مثبت به دین نشان می دهد.

- 62 درصد ازپیروان دین درچین درسنین بین 16 تا 39 سال هستند وتنها 6/9 درصد بالای پنجاه وپنج سال سن دارند.

- افرادی که در دهه های 1950 به بعد هیچگونه گرایش دینی نداشته وبی دین بوده اند، پس از دهه 1990 وباپشت سرگذاشتن دوران میانسالی، به صورت چشمگیری رویکرد دینی ازخودنشان می دهند.

- تعداد مسیحیان کاتولیک که دردهه 1990 کمتر از ده میلیون نفر بوده، هم اکنون بالغ بر شانزده میلیون نفر شده است.

- 72 درصد از افرادی که خودرا متدین به یکی از ادیان اعلام کرده اند، اذعان نموده اند که درحال حاضر ازنظر روحی و روانی خوشحال تر از دوران بی دینی هستند.

- دولت چین نیز به این واقعیت پی برده است که پیروی از دین درساختن جامعه سالم ومتعادل موء ثر است، واعتقادات دینی درکاهش میزان جرم وجنایت نقش اساسی دارد.

دراین نظرسنجی بیان شده است که ، فقر عامل گرایش به دین نیست واغلب کسانی که درسالهای اخیر رویکرد دینی داشته اند، ازساکنین مناطق توسعه یافته شرق بوده وازنظر مالی دروضعیت خوبی قرار دارند. بیشتر آنان گفته اندکه" دین راه درست زندگی کردن را نشان می دهد" ،" دین از وقوع حوادث ناگوار جلوگیری کرده و سلامت زندگی را تأمین می کند" همچنین این گزارش اضافه می نماید که ، علل گرایش فوق العاده به دین درچین ، اجرای سیاست آزادی ادیان ازسوی دولت وظهور بحرانهای اجتماعی که پس از اصلاحات وتغییرات سریع دراین کشور رخ می دهد ، می باشد.

درعین حال تحلیلگران مستقل معتقدند، پایان دوران ایدئولوژی کمونیستی و توسعه سریع اقتصاد وبهبود زندگی و معیشت مردم چین از یکسو، و ناتوانی آداب ورسوم سنتی و باورهای خرافی چین درپاسخ گویی به مسایل و نیازهای روحی ومعنوی مردم ونسل جوان ازسوی دیگر ، موجب نوعی بی هویتی فرهنگی - اعتقادی وخلاء ایدئولوژیکی درجامعه بزرگ این کشورشده است که رویکرد فراگیر کنونی نسل جوان وروشن فکر جامعه به معنویت ، دین ، مذهب واندیشه های نوین اعتقادی ، درراستای پرکردن این خلاء ویافتن پناهگاهی برای اقناع نیازهای معنوی و هویت اعتقادی صورت می گیرد. به نظرمی رسد دراین گیرودار تقابل سنت ونوگرایی، بی اعتقادی وگرایش به معنویت، ادیان ابراهیمی و آیین های طبیعت گرای سنتی چین ، دین وآیینی میتواند توجه نسل نوگرا ومعنویت طلب چینی دوران پس از اصلاحات را بیشتربه خود جلب نماید که متکی به اندیشه های نوین بوده و بتواند نیازهای روحی وروانی آنان رابهتر تأمین کند.

در کشور چین با جمعیت حدود هفتاد میلیون نفری مسلمان مواجه هستیم که برای تهیه غذای حلال و محصولات اسلامی علاقه خاصی از خود نشان می دهند . با این ویژگی که اکثر جمعیت مسلمانان در قسمت های غربی چین واقع شده اند و از کشورهای اسلامی دیگر مانند مالزی و اندونزی در شرق و ترکیه در غرب فاصله زیادی داشته که این بعد مسافت برگ برنده ما در ورود به بازار صنعت غذای حلال چین است  .

موضوع محصولات غذایی متاسفانه در سالهای قبل برای کشور ما از یک فرصت به یک تاسف عمیق تبدیل شده ، از دست دادن بازار کشورهای حوزه بالتیک و اروپا تا کشورهای آسیای میانه و خاور دور به دلیل حضور رقبای جدی مانند ترکیه ، مالزی و اندونزی و همچنین اتخاذ تدابیر غیر کارشناسانه و عدم جدیت بخش خصوصی در رقابت با دیگر رقبا و همچنین موضوع حمل کالا از تولید کننده تا بازار هدف ، و عواملی از این دست باعث شد تا ایران نتواند سهم قابل توجهی از این بازار را در اختیار بگیرد . اما موقعیت خاص کشور ما و افغانستان و پاکستان به عنوان تنها کشور مابین ایران و بازار مسلمانان چین فرصتی بی بدیل را در اختیار صنعتگران این حوزه قرار داده که اگر به آن نیم نگاهی داشته باشیم در می یابیم باید کل تولید این حوزه به دو برابر سطح فعلی برسد و به عبارتی دیگر می توان گفت یک شبه بازاری معادل دوبرابر بازار فعلی نصیبمان می شود .

در زمینه محصولات لوکس از قبیل انواع فرش و تابلو فرش مجددا این بازار علاوه بر جمعیت مسلمانان که آشنا با فرش هستند ، مشتریان دیگری دارد که از نو سرمایه داران چینی تشکیل شده . 

سنگ های قیمتی و جواهر اگر چه در کشور افغانستان به وفور وجود دارد اما تکنیک فرآوری ، تراش و ترکیب ماهرانه آن تنها در دست صنعتگرانی ایرانی است و اگر این صنف حرکتی منسجم را از خود نشان دهند بازاری وسیع و تشنه در برابرشان رخ می نمایاند .

صنایع دستی ایران نیز که چون گوهری درخشان می ماند در بازار تاریک چین از فروغی بی بدیل می تواند برخوردار شود .

می توان نتیجه گرفت بازار چین برای صادرات کالاهای لوکس با ارزش افزوده بالا ، مواد غذائی با برند حلال و محصولات معدنی از قبیل سنگ آهن ، فرصتی بی نظیر را برای ما بوجود آورده است .

به راستی برای تحقق این آرمانها و رسیدن به قطع صادرات نفت خام ایران ، افزایش ثروت ایرانی ، کار آفرینی چقدر سهم داریم و چقدر گام برداشته ایم ؟

کلید واژه ها: چین واردات فرش


( ۱ )

نظر شما :