پاسخ موسسه بروکینگز به یک پرسش
آیا مذاکره با ایران، روابط ریاض - واشنگتن را به بحران می کشاند؟
دیپلماسی ایرانی: بندر بن سلطان، رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی اخیرا مدعی شده است که ریاض در اعتراض به بهبود روابط واشینگتن- تهران و همچنین مواضع آمریکا در برابر سوریه و بحران اسرائیل – فلسطین، در روابط خود با ایالات متحده تغییری عمده ایجاد خواهد کرد. برخی تحلیلگران نیز در روزهای اخیر از عربستان به عنوان عاملی یاد می کنند که می تواند روند مصالحه هسته ای با ایران و از سرگیری روابط تهران – واشینگتن را به شکست برساند. اما موسسه بروکینگز در گزارشی تحلیلی خاطرنشان کرده است که اختلافات ایجاد شده در روابط عربستان و آمریکا به هیچ وجه به معنی بحرانی شدن روابط دو کشور نیست و در گذشته اختلافات به مراتب عمیق تری وجود داشته که بدون ایجاد مشکلات گسترده، حل شده است.
آنچه در زیر می خوانید متن این تحلیل است:
رو به بهبود نهادن روابط ایران – آمریکا، واکنش جالبی از جانب عربستان سعودی به همراه داشته است. برای نخستین بار،دولت سعودی از فرصت اظهار نظر سالیانه در مجمع عمومی سازمان ملل برای به تصویر کشیدن نگرش خود در مورد جهان استفاده کرد. سعودی ها اجازه دادند که جامعه بین المللی به این نتیجه برسد که آنها از سیاست خارجی آمریکا در منطقه – در مورد سوریه؛ ایران و فلسطین – رضایت ندارد. تحلیلگران سعودی و رسانه های این کشور می گویند که آمریکا ریاض را به معامله ژئوپولتیکی با تهران، فروخته است. به این ترتیب آیا به یک بحران دیگر در روابط آمریکا – عربستان، نزدیک می شویم؟
در یک کلام؛ نه. این موضوعات تازگی ندارند. آمریکا و عربستان در گذشته نیز اختلافات جدی تری داشته اند.تحریم نفتی 1973 تا 1974، اختلاف بر سر قرارداد کمپ دیوید ، انقلاب اسلامی، حوادث تروریستی 11 سپتامبر و جنگ عراق. اما هیچ کدام تاثیری بنیادین بر روابط واشینگتن – ریاض نداشته اند. در رابطه آمریکا و عربستان دو واقعیت وجود دارد. یکی اینکه در این رابطه ریاض ضعیف تر است و دیگری اینکه روابط بیشتر بر مبنای منافع آمریکا بنا نهاده شده تا عربستان.
در هر رابطه ای بین یک طرف ضعیف با یک طرف قوی تر، آنکه احساس ضعف می کند، همواره با نگرانی های زیادی مواجه است. زمانی که ایالات متحده و جماهیر شوروی سابق درگیر جنگ سرد بودند، متحدان اروپای غربی آمریکا نگران بودند که به طور ناخواسته وارد جنگ شوند. از سوی دیگر وقتی موضوع ازسرگیری روابط آمریکا و شوروی مطرح شد، اروپایی ها از این نکته هراسان بودند که منافع آنها لحاظ نشود. اما اروپایی ها ،گزینه دیگری نداشتند. یک قدرت سوم جهانی وجود نداشت که بتواند بر امنیت آنها نظارت داشته باشد. انگلیسی ها و فرانسوی ها به انرژی هسته ای دست یافتند. فرانسه یک حرکت سمبولیک از استقلال را به نمایش گذاشت و از فرمان نظامی ناتو خارج شد. اما هیچ کس باور نداشت که پاریس و لندن بتوانند به خودی خود مقابل شوروی بایستند. در نهایت، کشورهای اروپای غربی به آمریکا و ناتو وابسته بودند، زیرا جایگزین معقولی نداشتند.
عربستان سعودی و دیگر پادشاهی های کوچک حوزه خلیج فارس نیز در شرایط مشابهی در مورد ایران و آمریکا قرار دارند. زمانی که آمریکا ، ایران را با گزینه نظامی تهدید می کند، آنها نگران شکل روابط شان با ایران هستند و وقتی آمریکا به سوی دوستی با ایران می رود، هژمونی منطقه ای ایران آنها را نگران می کند. اگر یک ابر قدرت دیگر در جهان بود که عربستان می توانست به سوی آن برود، حتما این کار را می کرد. اما برای مثال چین، بسیار با آنچه که عربستان از یک قدرت انتظار دارد، فاصله دارد.مانند متحدان ناتو در جنگ سرد، سعودی ها نیز گزینه های استراتژیک بسیار محدودی دارند.
نگرانی در مورد اینکه عربستان نیز پس از ایران هسته ای شود، از وجه تشابه ریاض با پاریس و لندن در دوران جنگ سرد ناشی می شود. اما سعودی ها از اینکه هسته ای شوند می هراسند ، چرا که نمی خواهند خشم بزرگترین متحد خود یعنی آمریکا را برانگیخته کنند. ریاض بر این باور است که آمریکا با دراز کردن دست دوستی به سوی ایران، اشتباهی مانند جنگ عراق را تکرار می کند و به این ترتیب با تقویت بیشتر ایران، عربستان نیز بیشتر وابسته آمریکا می شود. به بیان دیگر، هرچه روابط واشینگتن با تهران، بهتر باشد، حفظ روابط امنیتی عربستان با آمریکا، اهمیت مضاعف می یابد.
ترس از رها شدن یک اصل در روابط عربستان – آمریکا به شمار می رود اما در مورد آن مبالغه شده است. سیاست آمریکا در خاورمیانه در طول دهه ها همواره این بوده است که دست دیگر قدرت ها از از ثروت نفتی خاورمیانه کوتاه کند. ایالات متحده پایگاه های نظامی متعددی در منطقه دارد. دولت اوباما نمی خواهد کنترل منطقه را به دست ایران بدهد که در سه دهه گذشته با آن هیچ رابطه دیپلماتیکی نداشته است. این شغل دیپلمات های آمریکایی است که به سعودی ها و دیگر کشورهای عرب منطقه این واقعیت را گوشزد کنند.
یکی دیگر از مبانی روابط عربستان – آمریکا که اغلب به بحرانی شدن اوضاع دامن می زدند، سوء تفاهم است. واشینگتن و ریاض هیچگاه در مورد اهداف استراتژیک در خاورمیانه به توافق کامل نرسیده اند. اختلافات آنها در مورد مساله اسرائیل – فلسطین بسیار روشن است. سعودی ها همواره در مورد روابط آمریکا با رژیم پهلوی نگران بودند. آنها علیه حمله آمریکا به عراق لابی کرند. واشینگتن نیز به سهم خود بارها در مورد دخالت عربستان در امور سایر کشورها هشدار داده است و اخیرا نیز از اینکه ریاض می خواهد الگوی اسلام خود را در منطقه اشاعه دهد، ابراز نگرانی کرده است.
اما آنچه عربستان و آمریکا را در کنار یکدیگر نگاهداشته، تعهد دوجانبه به امنیت صنعت نفت عربستان است. عربستان و آمریکا در دوران جنگ سرد در یک جبهه بودند و همین نکته به تعدیل اختلافات آنها در مواردی مانند افغانستان کمک می کند. خاتمه جنگ سرد، عناصر این همکاری را از میان برداشت اما هسته اصلی منافع مشترک همچنان باقی مانده است.
اما اغلب ناظران این واقعیت را در نظر نمی گیرند. برخی در مورد نفوذ سعودی ها در سیاستگذاری آمریکا مبالغه کرده و ادعا می کنند واشینگتن باید برای پیشبرد سیاست های اش به عربستان باج بدهد. حتی گروهی ادعا می کنند شاید کاخ سفید تحت فشار عربستان به نقش آفرینی جدی تر در سوریه تن دهد. اما باید گفت این آمریکا بود که با وجود تمامی فشارها از اقدام نظامی در سوریه صرفنظر کرد و سپس کمک های نظامی به دولت مصر ار متوقف کرد. در واقع ریاض سیاست های منطقه ای را دیکته نمی کند.
یک سوء تفاهم دیگر نیز وجود دارد و آن این است که وقتی آمریکایی ها و سعودی ها اختلاف نظر دارند، روابط آنها در بحران است. اما تاریخ روابط این دو کشور نشان می دهد که اینگونه نخواهد بود. تردیدی وجود ندارد که واشینگتن و ریاض این روزها درگیری های بیشتر دارند. از مساله سوریه و مصر گرفته تا گشایشی که به دنبال روی کار آمدن دولت روحانی در روابط تهران – واشینگتن ایجاد شده است. اما این اختلافات هر چه جدی باشند نیز نمی توانند روابط دوجانبه را در سطح بحران قرار دهند. در گذشته نیز اختلافاتی به مراتب عمیق تر وجود داشته اما در نهایت منافع مشترک ریاض و آمریکا دو کشور را در کنار یکدیگر قرار داده است. آنها دست کم در شش دهه اخیر، مقابل یکدیگر قرار نگرفته اند.
در حالی که ایالات متحده به سمت ایران پیش می رود، این نکته حائز اهمیت است که دولت اوباما، سعودی ها را نیز همواره مطلع نگاهدارد و به آنها در مورد اهداف استراتژیک کاخ سفید در خلیج فارس اطمینان بدهد. دیپلماسی آمریکا می تواند به مزایای ناشی از عادی سازی روابط با ایران اشاره کند. نه امیدواری های نابجا و نه ترس هایی که در آن مبالغه شده است، نباید آمریکایی ها را از رویکرد محتاطانه و دلگرم کننده ای که در مقابل ایران پیش گرفته اند، دور کند.
تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
نظر شما :