در سایه اجساد انباشته شده و رویای بر بادرفته یک انقلاب
مبارک هنوز حاکم مصر است
استیون کوک
دیپلماسی ایرانی: حق با دوست فقیدم حسن الصواف بود. وقتی بعد از ظهر روز 11 فوریه 2011 با وی صحبت کردم هیجان زده بود. بعد از سالها که به تنهایی و شخصا به مبارزه با حکومت حسنی مبارک پرداخته بود، دیکتاتور ناگهان سرنگون شد. دوره جدید آغاز شد. چشم انداز دموکراسی هرگز به این روشنی به نظر نرسیده بود.
آزادی نور امید تازه ای برای حسن بود: دوست معمولا جدی و گاهی اوقات لجوج من که از سنگینی اوضاع کشورش از روی دوشش برداشته شده بود به خودش اجازه داد که بخندد. اما ظرف مدت 36 ساعت از فرار مبارک به شرم الشیخ، خلق و خوی حسن با یک کابوس ناگهانی به هم ریخت. وی یکی از مقالاتش را با لیست بلندی از دوستان و تعقیب کنندگانش در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشت، در قسمتی از آن نوشته شده بود: " مطمئنم که توطئه بزرگی علیه مصر در حال ارتکاب است...[مصری ها] متقاعد شده اند که دولت موقت واقعا بر سر وعده هایش می ماند و آنها را به صورت مسالمت آمیز به سوی آن دموکراسی که همه شجاعانه برایش جنگیدند هدایت می کند. مصر به طور نامحدود یک دیکتاتوری نظامی باقی خواهد ماند. چقدر دوست دارم که اشتباه کرده باشم."
به آن روزهای پرآشوب بازگردیم، آسان است که نامه حسن را مانند اثر باقی مانده از انقلاب بدانیم. این ترس به کسی که احساس بدبینانه ای از روی بی اعتمادی به سیاست های مصری ها داشت القا شده بود. با این حال اگر سوالی درباره پیشگویی حسن وجود داشت، حمله به طرفداران متحصن مرسی در مسجد رابعه العدویه پایانی بر آن سوالات بود. مصر این روزها از وعده های انقلابی که در میدان تحریر سر داده می شد فاصله زیادی گرفته است. مانند روزهای نوامبر 2010 که مبارک متقلبانه ترین انتخابات پارلمانی را از زمانی که بر سر کار آمد برگزار کرد.
امروز "انقلابی" که در واقع هرگز انقلاب نبود تمام شده است. مصری ها امشب تحت مقررات منع رفت و آمد به خواب می روند و فردا تحت وجود قانون منفور شرایط اضطراری از خواب برمی خیزند که کشور را تحت حاکمیت ارتش قرار می دهد. دولت ادعا می کند این اقدامات موقتی است- فقط برای چند ماه- اما با توجه به شرایط جاری مصر بسیار بعید است که درست باشد. هواداران محمد مرسی، رئیس جمهور سرنگون شده مصر کمپین بدون تفکر خود علیه قبطی ها را گسترش داده اند و سرکوب خشونت آمیز مخالفان متحصن احتمالا به افراط گرایی بیشتر منجر خواهد شد. اخوان السلمین از چه مدت قبل به فکر جبران اتفاقات به زور اسلحه افتاده اند؟ سخنگوی دولت اتقالی می گوید که آنها برای دوران انتقال دست یاری به سوی اخوان دراز کرده اند اما آنها نپذیرفته اند.
نه تنها ماندن در خیابان و بی اعتبار کردن یک فرایند سیاسی مولود کودتا استراتژی سیاسی خوبی نیست بلکه اگر اخوان درکی از اوضاع داشت می فهمید که درخواست های پس از 3 جولای برای پذیرفته شدن در یک دولت موقت جدی نبود. آنها خودشان با درخواست های مخالفان برای گفتگو و همکاری در زمانی که قدرت نظام سیاسی جدید را در اختیار داشتند برخورد نامناسبی داشتند. به همین دلیل است که آنها دسامبر گذشته می خواستند از طریق پیش نویس قانون اساسی در شورایی که اکثریتش در اختیارشان بود قانون انتخاباتی که اهدافشان را براورده سازد تصویب کنند.
از انجایی که سیستم سیاسی مصر پیش از انقلاب 25 ژانویه به نفع مبارک و هم قطارانش بود اخوان المسلمین هم به دنبال این بود که نظام جدید را به نفع خود ایجاد کند و برندگان امروز هم نظام سیاسی ای خواهند ساخت که منعکس کننده منافع خودشان باشد. این نه شگفت آور است و نه منحصر به فرد. در ایالات متحده هم، قوانین و مقررات تابع قدرت هستند. با این حال ظرفیت تغییر در ایالات متحده وجود دارد؛ در حالی که در مصر، این موسسات وجود ندارد. اگرچه تقریبا همه بازیگران سیاسی از اهرم زبانی اصلاحات سیاسی و به کارگیری ایده های لیبرالی استفاده کرده اند اما با این حال به دنبال کسب قدرت از طریق حذف دیگران نیستند. این محیطی را به وجود آورده است که در آن بازندگان نارضایتی خود را از طریق انتخابات، بحث و گفت و گوی پارلمانی، اجماع سازی، و مصالحه پیگیری می کنند نه از طریق مداخله نظامی و یا تظاهرات خیابانی. در مصر این بازی در دست گروه های قدرتمندی در دولت قرار دارد که برای بازیابی نظام قبلی، تقریبا از زمانی که مبارک سقوط کرد کار می کنند.
ریشه این وضعیت مغشوش را تنها در میدان تحریر در ژانویه و فوریه 2011 می توان یافت. عوامل مصیبت های مصر حتی با وجود صدها هزار نفر تظاهر کننده که یک صدا فریاد " کرامت انسانی و آزادی، مطالبات مردم مصر است." سر می دادند، همه وجود داشتند: آشوبگران بدون رهبر که زیر بار هیچ گونه نقد و سوالی نرفتند، اراذل و اوباشی که نقش یگان ضربت را در انقلاب به عهده داشتند، ارتشی که به دنبال حفظ جایگاه خود پس از حسنی مبارک بود، گروه هایی که افکار آزادی خواهانه را در خدمت برنامه های غیردموکراتیک پیش می برند و همچنین تجاوزات جنسی بی شرمانه و سنگدلانه.
آسیب هایی که در این جریان به وجود آمد از همان اول صدماتی به وعده های انقلابی مصر زد. التهاب آن روزها باقی مانده، اما حس هدف مشترک در تظاهرات به ظاهر بی پایان روزهای جمعه، شورش های کارگری، اعتصاب پزشکان و وکلا، مطالبات عدالت خواهانه انقلابی و خشونت های فرقه ای، تمام این ها همه را از موضوع مهم ساخت سازمان سیاسی موثر با پیام هایی جذاب و فراگیر منحرف کرد. با این حال، آن سوی طیف های سیاسی، رهبران به جای مقابله با پیچیدگی های مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مصر به مصدر سنتی خود بازگشتند. منافع محدودی در قبال هزینه هایی بزرگ برای مصر بود به دست آمد.
اخوان المسلمین ادعا کرده که این حالت کاملا برای وضعیت پس از کنار رفتن مبارک مناسب است. سخنگویان و هواداران نیز ادعا کرده اند که این یک نیروی پیشرونده برای تغییرات دموکراتیک بود، اما به سرعت روش ها و جهان بینی حزب دموکراتیک مبارک را سرمشق خود قرار دادند. اخوان مسئول بود، اما مصر، مصر مبارک بود: هرکس که حکومت می کرد می توانست بدون ملاحظه کسانی که مخالف بودند چنین کند.
اخوان " یک بار، یک مرد و یک رای"-آن طور که اسلام ترس ها علاقه دارند هشدار دهند- نبود، بلکه تحمیل یک سیستم انتخاباتی که دنبال " یک مرد و یک رای و یک بار برای همیشه" بود. در همین حال، مخالفان اخوان المسلمین- هم نیروهای داخلی سکولار و بازماندگان رژیم- در پی یک استراتژی محتاطانه برای آن چه نمی توانستند از صندوق های رای در اواخر سال 2011 و سال 2012 به دست آورند، بودند. حداقل "کمپین تمرد"، که بهار امسال تشکیل شد، به دنبال قرار دادن تلاش های خود در قانون اساسی بود. تلاش هایی که حداقل ( در تئوری ) رفراندوم برای ریاست جمهوری را ارائه می داد. اما زمانی که مشخص شد مرسی هیج قصدی برای به آزمایش گذاشتن عملکرد خود ندارد، کودتا تنها گزینه عملی بود. چنین چیزی ضدانقلابیون را که دنبال مداخله نظامی برای بازگرداندن نظم راستین مصر و پایان دادن به آن چه آن ها به روشنی گمراهی در 30 ماه اخیر تلقی می کنند، متحد کرد.
این واقعیت که اخوان و مخالفانش تنظیم یک تظاهرات گیج کننده در خیایان ها و یا درصد آرا را پیشنهاد می کنند و یا اینکه توجیه اقدماتشان را " خواست مردم مصر" می خوانند نباید کسی را سردرگم کند. آرمان های دموکراتیک و مطالبات مردم برای سقوط رژیم -که نمادی از میدان تحریر است- به اندازه جاه طلبی های حوادث اخیر از واقعیت دور مانده است.
به تازگی بسیاری از مصری ها و ناظران، با کنار رفتن مرسی، اعلام کرده اند که " بازگشتی وجود ندارد." این اعتماد به نفس ظاهری مصری ها که زمانی به نظر امیدوار کننده بود، اکنون فاجعه آمیز به نظر می رسد. همان طور که حسن به صراحت اعلام کرده بود که به نظر یک عمر از آن گذشته- در حالی که مردم سقوط مبارک را در میدان تحریر جشن می گرفتند- تغییر چندانی حاصل نشده است.
منبع: فارن پالیسی/ ترجمه : محمدرضا عسگری
نظر شما :