آیا پاکستان و افغانستان میزبان استراتژی های آل سعود خواهند شد؟

ایران ستیزی با ابزار مذهب و چاشنی دلارهای نفتی

۲۹ مرداد ۱۳۹۲ | ۱۶:۴۶ کد : ۱۹۱۹۸۴۷ آسیا و آفریقا گفتگو
دکترنوذر شفیعی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی روابط افغانستان - پاکستان در سایه خروج امریکا از افغانستان و تحلیل حضور بازیگران جدید در معامله با طالبان پرداخته است.
ایران ستیزی با ابزار مذهب و چاشنی دلارهای نفتی

دیپلماسی ایرانی: امریکایی ها برای خروج از افغانستان مهیا می شوند. کمتر از یک سال تا بازه زمانی که امریکایی ها برای وداع با جنگی با قدمت بیش از یک دهه تعیین کرده بودند ، زمان باقی است. جنگی که به بهانه حمله القاعده به مرکز تجارت جهانی در سال 2001 اتفاق افتاد از جورج بوش جمهوری خواه به باراک اوبامای دموکرات به ارث رسید و اوباما از همان نخستین روزهای حضور در معادله های قدرت در سال 2009 میلادی به صراحت اعلام  کرد که زمان واگذاری مسئولیت به افغان ها فرا رسیده است. بر همین اساس جان کری وزیر امور خارجه دولت دوم اوباما راهی پاکستان می شود تا این کشور همسایه افغانستان را برای روهای نبود جدی و محسوس امریکا در افغانستان مهیا کند. رابطه برخی سرویس های اطلاعاتی پاکستان با طالبان اصلی ترین دغدغه و البته سرمایه ای است که امریکایی ها برای روزهای نبود خود در منطقه بر روی آن حساب باز کرده اند. جان کری وعده پایان پرواز پهبادهای بدون سرنشین را داده و حامد کرزی هم پس از یک سال و نیم حذر از سفر به پاکستان راهی این کشور خواهد  شد. در این میان بحث بازگشایی دفتر طالبان در کشورهایی چون امارات ، ترکیه و عربستان همچنان بر سر زبان ها است. چرا حامد کرزی سرانجام اختلاف ها را به خاشیه رانده و راهی پاکستان خواهد شد ؟ دلایل نزدیک شدن امریکا به دولت جدید در پاکستان و احتمال امتیاز دادن به آن ، چرایی تعطیلی دفتر طالبان در قطر و پیشنهاد بازگشایی آن در ترکیه و عربستان ، دلایل تشدید فعالیت های عربستان در افغانستان و پاکستان و تاثیر آن بر حضور ایران در این مناطق را با دکترنوذر شفیعی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در میان گذاشتیم:

 حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان روز چهارم شهوریور ماه پس از یک سال و نیم به پاکستان سفر می کند. رابطه اسلام آباد و کابل هیچ گاه از  تنش های ریشه ای تهی نبوده است. دلایل اهمیت این سفر را در چه مواردی می دانید ؟

در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که سیاست خارجی پویاست، بدین معنا که کشورها دائما در تعامل و ارتباط هستند و برای تنظیم این ارتباطات و تعامل به پایتخت های یکدیگر سفر می کنند و این روند می تواند  هم در توسعه مناسبات و در هم عین حال به کاهش تنش ها در روابط میان کشورها کمک کند .

همانطور که می دانید پاکستان و افغانستان نیز دو کشوری هستند که مسائل چالش زای متعددی دارند و این مسائل گاهی به منافع حیاتی دو کشور برمی گردد. به معنای روشن تر به نظام سیاسی آنها، استقلال و تمامیت ارضی آنها وابسته است. برای جلوگیری از آسیب رساندن این چالش ها به منافع یکدیگر ناچارند دیدارهایی داشته باشند. به عنوان مثال بحث طالبان و حمایت پاکستان از آنها برای دولت افغانستان یک دغدغه است. دولت افغانستان بر این عقیده است که بدون حمایت پاکستان تداوم حیات طالبان غیرممکن است. همچنین میان این دو کشور مرزی به نام دیوراند وجود دارد البته این مرز فرضی است و دولت افغانستان آن را قبول ندارد و نبود کنترل های مرزی در این حوزه ورود طالبان به افغانستان را تسهیل می کند. به نظر می رسد با توجه به اینکه دولت جدید در پاکستان تشکیل شده کرزای امیدوار است تا بتواند با زبان دیگری با دولت جدید این کشور گفتگو کند. حقیقت این است که مساله طالبان پدیده ای فراتر از اختیار و کنترل دولت پاکستان است، با این حال حامد کرزای امیدوار است که دولت پاکستان بتواند در محدودسازی طالبان موثر واقع شود.  

جان کری وزیر امور خارجه امریکا هفته گذشته چند روزی را در پاکستان گذرانده و از احتمال پایان یافتن حملات پهبادهای امریکایی  سخن گفت. به نظر می رسد که امریکایی ها به دلایلی در برابر پاکستان کوتاه امده اند. دلایل این تغییر استراتژی را در چه می دانید؟

باید صبر کرد و منتظر بود که آیا این حملات متوقف خواهد شد یا خیر. بحث هواپیماهای بدون سرنشین و عملیاتی که انجام می دهند در محافل سیاسی، حقوقی و استراتژیک امریکا جای بحث جدی دارد.بنابراین تا زمانی که این مساله عملی نشود نمی توان اظهارنظرهای جان کری را پذیرفت.با این همه ذکر چند نکته در خصوص پهبادها ضروری است:

1.     پرواز این هواپیماها از یک سو به نقض حریم هوایی پاکستان منجر می شود و این مساله مخالفت هایی را در درون پاکستان به وجود آورده است.

2.     پرواز این هواپیماها و هدف گیری آنها به قتل بسیاری از غیرنظامیان منجر می شود که آن نیز فشارهای مضاعفی بر دولت پاکستان وارد می کند.

3.     طالبان پاکستان بر این عقیده اند که هواپیماهای بدون سرنشین بدون مجوز دولت پاکستان پرواز نمی کنند. بدین معنا که پرواز این هواپیماها و ورود آنها به حریم هوایی پاکستان با موافقت ضمنی این دولت صورت می گیرد.

تمامی این موارد فشارهایی است که جای کری را وادار کرده تا درباره پرواز این هواپیماها اظهارنظر کرده و از احتمال تجدیدنظر سخن بگوید. با این حال باید صبر کرد و به ویژه آنکه بحث خروج نیروهای امریکایی از افغانستان مطرح است و البته این مساله که دولت جدید در پاکستان چه رویکردی خواهد داشت نیز موضوع مهمی است. علاوه بر این همانطور که اشاره شد نقطه نظرها و دیدگاه ها در محافل سیاسی و استراتژیک امریکا نیز  حائز اهمیت است.  

آیا افغانستان نیز به نوعی به تبع سیاست های امریکا ناگزیر به بهبود رابطه با اسلام آباد شده است؟

بله، به دلیل آنکه مسائلی که در منطقه می گذرد موضوعات به هم پیوسته ای است. به عنوان مثال یکی از نقاط مشترک بحث مذاکره با طالبان است. چراکه امریکایی ها در خفا با طالبان مذاکره می کنند و دولت پاکستان نیز با طالبان در ارتباط است و در نتیجه ممکن است که دولت افغانستان را نیز وادار کند که در ازای واگذاری سهمی از قدرت به طالبان آنها را از یک نیروی تهاجمی به نیروی انطباقی تبدیل کند. بنابراین چنین احتمالی وجود دارد و سرنوشت پاکستان، افغانستان و امریکا در رابطه با بحث طالبان و رادیکالیسم سرنوشت مشترکی است. باید تاکید کرد که نه تنها این موضوع بلکه مسائل متعدد دیگری نیز وجود دارد که می تواند در دستور کار قرار گیرد و در خصوص آن بحث و تبادل نظر شود.

 در خبرها آمده است که سخنگوی وزارت امور خارجه افغانستان پیشنهاد تشکیل دفتر طالبان در ترکیه و عربستان را داده است . چرا ترکیه و چرا عربستان ؟

قاعدتا افغانستان باید تشکیل چنین دفاتری را محکوم کند چرا که تشکیل چنین دفاتری نوعی شناسایی دوفاکتوی طالبان است و این مساله برای دولت افغانستان از نظر سیاسی زیانبار است. اما اینکه چرا عربستان و ترکیه پیشنهاد شده اند، به این دلیل است که عربستان یکی از حامیان طالبان است و از آنها هم حمایت مالی، سیاسی و تسلیحاتی می کند، اگرچه ممکن است در ظاهر این امر را نشان ندهد و بیشتر سعی دارد تا در حوزه اعمالی تا سیاست اعلانی این مساله را پیگیری کند. در خصوص ترکیه نیز باید گفت که قاعدتا چنین امری بعید است چرا که این کشور بر اساس دکترین داوود اوغلو که سیاست نئوعثمانی گرایی است و یکی از جنبه های مختلف این سیاست ارتقای جایگاه منطقه ای ترکیه است از چنین دخالت هایی حذر می کند.  از سویی  این تصور نیز می تواند وجود داشته باشد که در چارچوب این سیاست ترکیه پذیرفته است که طالبان در آنکارا و یا هر شهر دیگری دفتری داشته باشند تا در نهایت این مساله زمینه ای  برای ورود ترکیه به بخش سیاسی بحران افغانستان باشد چراکه در حوزه نظامی ترکیه در چارچوب ناتو حضور دارد.  

 پیش از این شاهد استقرار دفتر طالبان در قطر بودیم اما امروز از استقرار این دو در دو کشور متفاوت حمایت می شود. چرا داستان تشکیل دفتر در قطر به محاق رفت؟

این دفتر تشکیل شده و اگر اعلام شده باشد که بسته شده و یا تشکیل شده و سپس تعطیل شده به هر حال قطر از گذرگاه ها و یا یکی از توقف گاه های طالبان است. همچنین  اخیرا محوری تحت عنوان عربستان، قطر ، ترکیه و تا پیش از تحولات جاری در مصر این کشور را نیز شامل می شد که از گرو ه های تروریستی در سوریه حمایت کرده و در پی ساقط کردن دولت بشار اسد بودند. در این مکانیزم گفته می شود طالبان پاکستانی و افغانی نیز در سوریه حضور داشته و علیه اسد فعالیت می کنند.بنابراین تشکیل این دفاتر می تواند پاداشی به این گروه باشد تا در این محور و به ویژه در حوزه نظامی در سوریه وارد عمل شوند. همانطور که می دانید طالبان بخشی از شبکه وسیع القاعده است و درنتیجه این امکان برای آنها وجود دارد که به راحتی از یک منطقه به منطقه دیگر نقل مکان کرده و در آنجا عملیات انجام دهند. بسیاری از این نیروها صرف نظر از اینکه طالبان افغانی و یا پاکستانی باشند سیال هستند و از کشوری به کشور دیگر به آسانی نقل مکان کرده و در عملیات های مختلف شرکت می کنند. بنابراین شاید بحث بحران سوریه نیز انگیزه ای باشد که بتواند ترکیه، قطر، عربستان سعودی و طالبان را به یکدیگر پیوند زند.

ایران در جریان این سال ها بیشترین آسیب را از جنگ مداوم در افغانستان دیده است اما در حال حاضر هیچ گروه یا چهره ای در افغانستان از میانجیگری ایران سخن نمی گوید و سخن به میان آوردن از ترکیه و غربستان به نوعی بی توجهی به ایران است چرا نقش ایران در منطقه آسیای میانه تا این اندازه تصعیف شده است؟

در تشریح این موضوع باید چند نکته را در نظر داشت:

1.     ایران طرفدار دولت افغانستان و حفظ وضع موجود بوده و طالبان در پی برهم زدن وضع موجود است، بنابراین طبیعی است که ایران نمی تواند سیاست و رفتار طالبان را بپذیرد.

2.     ایران میان طالبان افغانی و خارجی تفاوت قائل است بنابراین بر این باور است آنچه که در افغانستان اتفاق می افتد بیشتر تحت تاثیر عملکرد طالبان خارجی است و نه طالبان داخلی.

3.     ایران خاطره بدی از روزهای  حکومت طالبان داشته است. فراموش نکنیم دیپلمات ها و خبرنگاران ایرانی توسط طالبان به شهادت رسیدند.

4.      همچنین تضادی که طالبان در حوزه فرقه ای با اهل تشیع و یا حتی اهل تسنن دارند نیز مورد تایید ایران نیست.  رفتار خشونت آمیز انها با قومیت ها و مذاهب مختلف نیز از دید جمهوری اسلامی ایران منفی است.

مجموعه این مسائل سبب شده که جمهوری اسلامی ایران نتواند با طالبان در کنار یکدیگر قرار گیرد، بنابراین حضور ایران موضوعیت ندارد. روابط رسمی ایران با دولت افغانستان است و طالبان را به عنوان یک گروه به رسمیت نمی شناسد و آنها را به عنوان یک گروه تروریستی تلقی می کند.

با توجه به اینکه روابط ایران با عربستان در بحث سوریه به تنش رسیده و ایران نیز مخالف باز شدن پای عربستان به همسایگان شرقی ایران است، چنین حضوری  چه تبعاتی برای ایران دربرخواهد داشت؟

عربستان از عنصر مذهب در آسیای مرکزی استفاده می کند و این عنصر نیز بر روی دلارهای نفتی خوابیده که زمینه ساز ورود ایدئولوژیک عربستان در آسیای میانه است. در این میان ایران از مولفه فرهنگ و تمدن خود برای نفوذ در این منطقه استفاده می کند بدین معنا که بخش فرهنگی  و تمدنی و فارسی زبان بودن ایران می تواند زمینه ای برای نفوذ در آسیای میانه باشد. اگر دقت کنید هر منطقه ای که ایران است عربستان نیز حضور دارد به دلیل آنکه این دو کشور به عنوان دو رقیب ایدئولوژیک قلمداد می شوند، درعین حال این رقابت برای هر دو کشور زیانبار است و آسیب هایی که این رقابت ناسالم که به ویژه از سوی عربستان دنبال می شود به نفع امنیت ملی کشورها و دنیای اسلام نیست. بنابراین باید این رقابت ها کنار گذاشته شود و به سمت نقاط مشترک حرکت شود و ازظرفیت های مختلف برای ارتقای دو  کشور و جهان اسلام بهره برداری شود.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14


انتشار اولیه: جمعه 25 مرداد 1392/ باز انتشار: سه شنبه 29 مرداد 1392

کلید واژه ها: افغانستان پاکستان عربستان دكتر نوذر شفيعي


نظر شما :