کلید حسن روحانی قفل چالش های بین المللی را باز می کند؟
لزوم کمک گرفتن از خاتمی و هاشمی در سیاست خارجی
دییپلماسی ایرانی: نگاهی کوتاه به گوشه گوشه خاورمیانه، تصویری در هم ریخته نشان می دهد. اتفاقات چند روز گذشته مصر یکی از بارزترین نمونه های این آشفتگی است. آشفتگی که کمتر با پیشینه مصر قابل جمع است. چندی پیش سلفی ها با حمله به خانه یکی از رهبران شیعیان مصر "شیخ حسن شحاته" او و سه نفر از همراهانش را به طرز فجیعی کشته و عکسها و فیلمهای فراوانی هم از این واقعه بر روی اینترنت منتشر کرده اند، پلیس تنها توانسته 20 نفر دیگر از این همراهان از خانه وی نجات دهد.
پیش از اتفاقات اخیر به وضوح مصر یکی از ارکان گفتگو و زندگی مسالمت آمیز بین مذاهب و دینها بود. ارمغان پیشینه سیاسی مصر از سده های گذشته آمادگی فرهنگی و اجتماعی جامعه برای تعاملات سالم و قوی بود.
در لبنان درگیری بین طرفداران شیخ اثیری، عالم سلفی با طرفداران حزب الله، امل و ارتش لبنان وارد فاز درگیری گسترده نظامی در شهر صیدا شده است.
اگر مدتی را در عراق زندگی کرده باشید، بوضوح نگرانی و عدم امنیت را می توانید از پس ذهن مردمان خسته از درد و رنج سالها دیکتاتوری ببینید، اگر شمال عراق و منطقه خودمختار کردنشین مدتی هست اسب خود را چهار نعل به سوی توسعه می تازد، در جنوب حس عدم امنیت رسوخ عجیبی در ذهن مردم پیدا کرده، حسی که هرازگاهی جامعه عمل می پوشد و تعدادی را به کام نیستی می کشاند.
وقتی با شیعیان کشورهای دیگر صحبت می کنید، ایران را نقطه اتکا و پشتیبان بلارقیب خود در منطقه فرض می کنند، و امید دارند ایران با سیاستهای قوی منطقه ای خود وضع را برای یک زندگی همراه با امنیت برای ایشان فراهم کند، این خواسته گزافی نیست، زیرا که ایران نیز خود داعیه پدری بر ایشان دارد.
اما نکته مغفول در این زمینه مسئله درایت و تدبیری است که مدتی در صحنه سیاست خارجی و داخلی مغفول مانده است، ایران که خود از این صحنه ناموزون و زشت شیعه گری در مقابل سنی گری در فضای عمومی جامعه بدور بوده است، و تعامل اجتماعی قوی بین فرق مذاهب مختلف در آن رواج داشته، مدتی است در پناه نظر عده ای عامدانه به سمت مخالفت و ایجاد تهییج مذهبی پیش می رود، تا انجا که مانده هایی از انجمن حجتیه که سالها هدف خود را مبارزه با بهاییت می دانستند، صورت مسئله را تعویض کرده و به مقابله با اهل تسنن روی اورده اند.
چاپ گسترده کتابهای سبک و بی پایه ای که تنها به تهییج بدون تعمق افراد را سوق می دهد از پایه های دیگر این حرکت زیر پوستی در جامعه ایران است.
اندک زمانی قبل، غرب با طرح مسئله اسلام فوبیا، به دنبال طرح مسئله تقابل با اسلام بود، برای داشتن دشمنی که حساسیت های اجتماعی را بر روی ان متمرکز کند، اما اکنون و پس از واقعه 11 سپتامبر و هزینه های گزافی که برروی ان پرداخت شد، صورت مسئله با تغییر اسلام و غرب، به سوی اختلاف و دشمنی فرق اسلامی؛ تشیع، تسنن پیش می رود، از مهمترین منافع این تغییر در میان افتادن منطقه استراتژیک خاورمیانه در دام برادرکشی و کینه های فرقه ای و قومی خواهد بود.
شاید یکی از ضروری ترین حرکاتی که کلید دکتر روحانی بتواند انجام دهد، بازگرداندن ایران به نقطه تعامل مثبت با جامعه عربی – اسلامی است. ایران باید نشان دهد در مدار مخالف وجود ندارد و هدفش بالارفتن تعاملات و جلوگیری از شدت گرفتن و حتی خاموش کردن جنگ های فرقه ای و قومی است.
جنگهایی که نتیجه ادامه هر ساعت آنها قوت گرفتن رادیکالیسم افسار گسیخته ای است که سالها برای زنجیر کردن آن باید هزینه و نیرو داد.
از مهمترین افرادی که در این حرکت می توانند رئیس جمهور منتخب را همراهی کرده و فضای بین المللی برای ایشان فراهم نمایند، آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی هستند.
ایت الله رفسنجانی با استفاده از توان خود در تعامل نزدیک و دوستانه با عربستان و سید محمد خاتمی با احیای دوباره مرکز گفتگوی تمدنها وارتباطات دوستانه و نزدیکی که با روشنفکران و متفکرین تاثیر گذار در جهان اسلام دارند، می توانند از همراهان خوب این تعامل مثبت در همراهی رئیس جمهور منتخب باشند.
به نظر نگارنده بازخوانی و احیا دوباره کنفرانسهایی چون نگاه ایرانی – نگاه مصری از ضروریات احیاء تعاملی اساسی و مورد نیاز با دنیای اسلامی عربی است. ایران امروز نیاز دارد شناخت کافی از تفکرات و تمایلات و اندیشه های متفکرین عربی – اسلامی پیدا کند، این شناخت اگر چه دیر اما می تواند نقطه آغازی باشد بر گفتگویی که هدفش مهار لجام گسیخته رادیکالیزم مذهبی است.
نظر شما :