افراط گرایی و تقابل شیعه- سنی چالش پیش روی جهان اسلام
دوری از گفتمان تقریب مذاهب اشتباه بود
دیپلماسی ایرانی: مروری اجمالی بر منازعات مذهبی و سیاسی در منطقه خاورمیانه عربی نشان می دهد که یک دهه اخیر خونبارترین دوره برخوردهای سیاسی و مذهبی در دوره معاصر بوده است. فقط در ماه آوریل امسال طبق آمار سازمان ملل ۷۰۰ نفر در عراق قربانی درگیری های طائفی شدند و در کنار آن نیز حوادث سوریه و بحرین و سایر کشورهای منطقه قربانی گرفته است. چه عواملی سبب شده تا این دهه خونبارترین دهه منازعات در تاریخ خاورمیانه باشد ؟ اگر بخواهیم در یک جمله پاسخ این سوال را خلاصه کنیم باید گفت افول و صعود همزمان دو گرایش خصم میان گرایش های اسلام گرایانه سبب ساز این رخدادهای فاجعه بار بوده است.
افول گرایش سلفی تندرو ۳۰۰ ساله و صعود گرایش شیعه ی همیشه محروم از حقوق شهروندی در یک دهه گذشته همزمان اتفاق افتاده است. زمانی که گفته می شود افول گرایش سلفی بدان معنا نیست که این گرایش در حال اضمحلال است، بلکه به نظر می رسد که در دهه های آینده همچنان به عنوان یک بازیگر فعال اما با تاثیر گذاری کمتر باقی خواهد بود.
سه اتفاق در دهه گذشته به وقوع پیوسته که این نتیجه گیری را بدنبال دارد:
1. یازده سپتامبر ۲۰۰۱ که نقطه افول دراماتیک و گسست گرایش سلفی با غرب است.
2. اتفاقی که در سال ۲۰۰۳ در عراق به وقوع پیوست و حکومت سنی در این کشور سرنگون شد و ساختار جدیدی شکل گرفت که در آن ساختار سنی ها بر اساس سهم اقلیت خود مشارکت داشتند موجب گسست در هم پیمانی منطقه ای سلفی کری سعودی با غرب شد
3.خیزش های عربی ۲۰۱۱ و برامدن گرایش سیاسی اخوان که نسبت به سلفی گری گرایش معتدل تری است و آغاز عضو گیری اخوان از صفوف سلفی های سابق
بازهم باید تاکید کرد که این تحلیل بدان معنا نیست که گرایش سلفی در حال حذف است بلکه همچنان به عنوان یک گرایش اسلام گرایانه قوی مطرح است. اما بنظر می رسد دیگر شانسی برای باقی ماندن بعنوان گرایش غالب ندارد. در دوره معاصر اولین گرایش اسلام گرایانه ای که موفق به تشکیل حکومت شد سلفی ها بودند، آنها در سال ۱902 تسخیر سرزمین هایی در عربستان را آغاز کردند و سال ۱۹۳۲ پادشاهی عربستان سعودی را تاسیس کردند، بنابراین در طول صد سال گذشته اگر قصد داشته باشیم جدای از خلافت عثمانی بررسی کنیم میان گرایشهای سیاسی ، سلفی ها اولین گروهی هستند که موفق به تشکیل حکومت شدند. این دوره ای است که هنوز اخوان المسلیمن متولد نشده است. اما جالب است که اگر اخوان را گرایش سیاسی برخاسته از بستر جامعه مصر بدانیم، همیشه میان این بستر با سلفی گری که برخاسته از عربستان سعودی است نزاع بوده است. پیش از آنکه سلفی ها در سال ۱۹۳۲ پادشاهی عربستان سعودی را تشکیل دهند در طی ۲۰۰ سال قبل نیز دو دولت تشکیل دادند دولت اول سعودی در نیمه قرن ۱۸ تشکیل شد و اتفاقا کسانی که آن دولت را سرنگون کردند مصریها بودند. سعودی ها در دولت سوم که تا زمان حاضر نیز ادامه پیدا کرده به جغرافیای استثنایی دست پیدا کردند که این جغرافیا عبارت است از سرزمینی که در دل خود حرمین شرفین یعنی ام القری مسلمین و حدود ۳۰۰ میلیارد بشکه نفت دارد. دولت عربستان با توجه به این جغرافیا و ثروت استثنایی که در اختیار دارد در طول صد سال گذشته برای نهادینه کردن تفکر سلفی گری و توسعه و گسترش آن تلاش کرده است. دانشگاه هایی که در این دوره در عربستان سعودی تاسیس شد الازهر را به سخره می گرفتند. دانشگاه اسلامی مدینه، ام القری مکه و محمد سعود ریاض بیشترین دانشجو را از جهان اسلام پذیرفته و تربیت می کردند و سپس به سرزمین های خود می فرستادند که تعداد زیادی از مصری ها نیز به این دانشگاه برای تحصیل رفته و سپس به عنوان نماینده تفکر سلفی به مصر بازگشتند.
در طول یک صد سال گذشته علیرغم تمامی تندروی هایی که در بطن و ذات گرایش سلفی است میان غرب و سلفی ها برخوردی نیست به دو دلیل:
۱. غربیها پس از درگیری هایی که در ابتدای روی کار آمدن محمد بن عبدالوهاب با سلفی ها داشتند ترجیح دادند که پشت پرده باشند. زمانی که عبدالعزیز ابن سعود حرکت خود را آغاز کرد مشاوران انگلیسی همراه وی بودند و او راهنمایی می کردند و برخی اوقات اخوان الوهابیون مشاوران انگلیسی حاکم سعودی را زیر چادر خود او می کشتند چراکه بر این باور بودند آنها کافر هستند و نباید با آنها تعامل داشته باشند. پس از این دوره اولیه حضور غرب در عربستان در مقابل دیدگان سلفی ها و انظارعمومی نیست.
۲. بر مبنای فقه سلفی خروج بر حاکم مسلمان بسیار سخت و تقریبا محال است. در دوره ای که در دهه ۹۰ حاکمان سعودی با سلفی ها دچار مشکل شدند عبدالعزیز بن باز مفتی معروف سابق عربستان جزوه ای منتشر کرد تحت عنوان شرایط خروج از حاکم که هنوز هم معتبر است و بر همین مبنا با خیزش ۲۰۱۱ مقابله می کنند. بن باز اعلام کرد که بر حاکم مسلمان نمی توان خروج کرد مگر این حاکم مسلمان به طور علنی حرامی را حلال اعلام کند و برعکس. فسق و فجور و ظلم حاکم مسلمان دلیلی برای خروج نیست حتی در آنجایی که بن باز اجازه خروج داده می گوید کسانی که خروج می کنند باید مطمئن باشند که پیروز خواهند شد و گر نه نه این حرکت سبب هدر رفتن خون مسلمانان است و مجاز نیست. برمبنای این تفسیر فقهی غربی ها با ارتباطاتی که با بخش سیاسی حاکمیت سعودی ایجاد کردند خود را از برخورد مستقیم با سلفی ها مصون کردند. و ضمنا بر مبنای اینگونه فتاوی مذهبی ارتباطات سیاسی دولتمردان با غرب نمی توانست مشکلی تولید کند .
در دهه های ۸۰ و ۹۰ حوادثی در منطقه اتفاق فتاد همانند جنگ در افغانستان، اشغال کویت و سپس آزادسازی آن که غربی ها مجبور شدند حضور گسترده ای در شبه جزیره عربی پیدا کنند و با گرایش ها و علمای سعودی و وهابی رو در رو قرار گیرند. حرکتی که در عربستان سعودی در دهه ۹۰ علیه امریکایی ها شکل گرفت شعارش خروج کفار از سرزمین وحی بود زیرا به بهانه اشغال کویت و آزاد سازی آن برای اولین بار امریکایی ها در عربستان سعودی پایگاه علنی تاسیس کردند، اما شعار سلفی ها این بود که کفار باید از شبه جزیره و مهبط وحی خارج شوند. شکل گیری این حرکت در نهایت سبب شد تا امریکایی ها مجبور شوند پایگاه خود را به قطر منتقل کنند. بنابراین آغاز اختلاف در سال ۲۰۰۱ بود پس از آنکه سلفی ها با غرب در عراق و افغانستان رویارویی پیدا کردند و در داخل خاک امریکا عملیات ۱۱ سپتامبر را انجام دادند که سبب شد تا غرب برای اولین بار به دولت عربستان فشار آورده که سلفی ها را کنترل کنند.
در طول صد سالی که دولت سعودی در عربستان حاکم بوده تلاش کرده تا گرایش فکری خود را به تمامی جهان اسلام گسترش دهد. پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بسیاری از مساجددر شرق و غرب عالم در داخل و خارج از کشورهای اسلامی توسط سعودی ها تاسیس و اداره می شد، اما ۱۱ سپتامبر سبب شد تا ظرف مدت کوتاهی تمامی این مساجد جمع شود و دیگر فرد تحصیلکرده در دانشگاه عربستان نمی توانست به راحتی مثلا مسجد اسلامی مانیل یا کاراکاس را بچرخاند.
ضربه دوم به روابط سلفیون و غرب و سقوط بغداد ، دروازه شرقی جهان سنت و اعراب و مشارکت شیعیان در حاکمیت بود. سلفی ها ساختار جدید عراق را نپذیرفته و همچنان نیز بر این مساله تاکید دارند که عراق باید یکی از پایتخت های اسلام سنی باشد و به هیچ وجه قائل به این نیستند که در عراق حکومتی شکل گیرد که اکثریت شیعه و کردها نقش اصلی در حاکمیت داشته باشند. و اما اتفاقی که در سال ۲۰۱۱ در کشورهای عربی افتاد پیامش این بود که گرایش رقیبی از داخل جهان اهل سنت در مقابل سلفی ها شکل گرفته خطر این گرایش زمانی بیشتر احساس شد که در داخل عربستان افرادی که در دهه ۹۰ فعالیت علیه امریکایی ها را آغاز کردند و به نوسلفی ها معروف شدند اکنون به شکل بارز و چشم گیری از اخوانیها حمایت کرده و به نظرمی رسد که علمای میانسال و جوان سلفی جذب گرایش اخوانی شده اند. اگر در حال حاضر قصد داشته باشیم ۵ تن از علمای محبوب اخوانی را نام ببریم به طور قطع اولین و یا دومین فرد یک عالم سعودی است،
در سمت مقابل تحولات جهان اسلام سنی شاهد هستیم که پس از تثبیت موقعیت شیعیان در لبنان و پیش از آن انقلاب اسلامی در ایران و جایگزین شدن حکومت لائیک شیعه با حکومت اسلام گرای شیعه، شاهد صعود جریانی هستیم که در یک دهه گذشته از ان با عناوینی همچون صعود تشیع، هلال شیعی و احیای شیعی در ادبیات منطقه یاد می شود. این امر نشان دهنده هراسی است که از اوج گیری جریان رقیب وجود دارد. طبیعی است جریانی که رو به افول است برای بقای خود دست به خشونت خواهد زد، درست است که جریانات تکفیری و جهادی در یک دهه گذشته اوج گرفت، اما این به معنای قدرت جریان سلفی نیست بلکه نشان دهنده آن است که این جریان در حال افول است و برای حفظ پایگاهها و نفوذ خود متوسل به خشونت می شود. من قائل به تفکیک سیاست های دولت عربستان و مدرسه رسمی سلفی با جریانات تکفیری نیستم، همچنان ابزار امنیتی دولت سعودی جریانات تکفیری هستند و اگر این جریانات نباشند عربستان سعودی هیچ ابزاری برای دخالت در سوریه، عراق و کشورهای دیگر ندارد.
نکنته پایانی اینکه، در دوره ای بخاطر حوادث منطقه و گسست بین سلفیون و غرب ، جریان رقیب در حال افول بود و عقل و منطق حکم می کرد که ما سیاست اعتدالی در پیش بگیریم بطور تصادفی دولتی که در ایران بر سر کار امد در سیاست خارجی شعار تهاجم و در سطح اسلامی شعار افراطی میعاد گرایی را برگزید و از گفتمان تقریب مذاهب امام ره و انقلاب اسلامی فاصله گرفت و بنوبه خود بر حجم تخاصمات و بی اعتمادی مذهبی افزود .
انتشار اولیه: دوشنبه 30 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: شنبه 4 خرداد 1392
نظر شما :