نزاع شیعه و سنی و عواقب غیرقابل پیش بینی آن

اختلاف در جهان اسلام سیاست‌ غرب است

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ | ۱۵:۱۰ کد : ۱۹۱۵۹۱۴ گفتگو خاورمیانه
دکتر مصطفی بروجردی، رئیس دانشکده روابط بین الملل و سفیر اسبق ایران در سازمان کنفرانس اسلامی و واتیکان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره وقایع اخیر در سوریه و بالاگرفتن نزاع طائفی در منطقه معتقد است ارتباط نزدیک علمای شیعه و اهل سنت می‌تواند به تلطیف فضای موجود تا حدی کمک نموده و مانع گسترش اقدامات خشونت‌زا شود.
اختلاف در جهان اسلام سیاست‌ غرب است

دیپلماسی ایرانی: بهار عربی که راه افتاد خیلی ها به آرامش و امنیت در منطقه امیدوار شدند؛ ولی نگاهی کوتاه به درگیری های این روزهای سوریه بیشتر خزانی را پیش چشم می آورد تا بهار. نزاعی که از کشته پشته ساخته است و روز به روز خشم و کینه های فروخفته بیشتر بر آن می دمند. علویان تندرو، دست به کشتن مخالفین سنی مذهب خود می زنند و سنی های جبهه النصره به نبش قبر "حجر بن عدی" صحابی پیامبر دست می زنند. آیا منطقه در حال خزیدن به جنگی طائفی است؟ آیا این برنامه ای تنظیم شده از سوی غرب نیست؟ در این میان شیعیان میانه رو چه باید بکنند تا آبی بر این آتش بریزند؟ این ها سوالاتی است که با دکتر مصطفی بروجردی، رئیس دانشکده روابط بین الملل و سفیر اسبق ایران در سازمان کنفرانس اسلامی و واتیکان در میان گذاشتیم:

از ابتدای به راه افتادن انقلاب های عربی، بسیاری معتقد بودند در پی این تحولات با توجه به خصلت مردمی بودن آن، شاهد کاهش اختلافات شیعه و سنی و وحدت جهان اسلام خواهیم بود. با گذشت بیش از دو سال از این تحولات تا چه اندازه می توانیم بگوییم چنین روندی رخ داده است؟

به طور طبیعی با سقوط حکومت های دیکتاتوری در منطقه و تحول در قدرت، برای مدتی هرج و مرج و آشفتگی سیاسی، قابل پیش بینی است. رقابت های طائفی نیز به عنوان یکی از نمادهای بارز این تحول باید دیده شده و در تحلیل ها لحاظ شود. بی تردید تاریخ روابط مذاهب مختلف اسلامی، از فراز و نشیب های زیادی برخوردار بوده و در هر تحولی احتمال جابجایی قدرت میان این مذاهب وجود دارد. حافظان وضع موجود برای بقا و تحول خواهان برای ایجاد نظمی جدید با هم دیگر به رقابت بر می خیزند. نتیجه این رقابت ها تا وقتی که در محدوده تلاش های سیاسی باشد، نشانگر رفتاری دمکراتیک بوده و می تواند مثبت ارزیابی شود. اما هنگامی که از فاز سیاسی به فاز امنیتی و نظامی وارد می شود خطرات سهمگینی برای هویت جامعه خواهد داشت و هزینه های غیر قابل پیش بینی ای را بر جامعه تحمیل خواهد کرد. آنچه امروز ما در کشورهای عربی منطقه شاهد آن هستیم، نشانگر خروج این رقابت ها از فاز سیاسی و ورود به فاز نظامی است. بدیهی است این تحول را نمی توان با خوشبینی تحلیل کرد. هزینه سنگین اقدامات امنیتی و نظامی برای جامعه بسیار بالاست و منجر به افزایش کینه ها، تفرقه و جدایی بیشتر میان رهبران مذاهب وپیروان آنان خواهد شد.

تحولات سوریه برخلاف موارد دیگر تحولات در کشورهای عربی، با دخالت نیروهای بیرونی تشدید شده است و امروز شاهد حضور نیروهای گسترده خارجی به خصوص نیروهای نزدیک به القاعده در این منطقه هستیم. به نظر شما تا چه اندازه می توانیم بگوییم مسئله سوریه، تحریفی در روند تحولات کشورهای عربی ایجاد کرد. اگر چنین است دلایل آن چیست؟ آیا غرب در این مسئله می تواند موثر بوده باشد؟

بحران سوریه را نمی توان بدون توجه به تاریخ این کشور، بافت قدرت، نظام سیاسی و اجتماعی حاکم و نیز مسائل اقتصادی، تحلیل کرد. در عین حال منافع متضاد کشورهای همسایه، و نیز قدرت های منطقه ای و بین المللی، جاه طلبی های برخی کشورهای کوچک و نیز تحولات سال های اخیر در منطقه باید در هر تحلیل عمیق و همه جانبه لحاظ شوند. بدون توجه به همه این ملاحظات، تحلیلی که ارائه خواهد شد، فاقد دقت و عمق بوده و بجای ارائه تصویری روشن، بر سر درگمی خواهد افزود.

از زمان سقوط صدام که منجر به حذف یک دیکتاتورجنگ طلب و نیزاحیای تشیع در بافت قدرت سیاسی عراق از طریق دمکراتیک بود، ما شاهد موجی از نارضایتی برخی کشورهای منطقه از این تحول تاریخی بودیم. به طور مشخص، عربستان رهبری کشورهایی را بر عهده گرفت که از این تحول ناخرسند بودند. این کشورها برای جلوگیری از موفقیت حکومت جدید در عراق از همه ابزارهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی استفاده کرده تا حکومت جدید عراق پس از صدام، احساس حاکمیت کامل نداشته باشد. بر این اساس دامن زدن به اختلافات طائفی به عنوان یک رویکرد امنیتی در منطقه مطرح و گروه های افراطی از حمایت های مادی کشورهایی نظیر عربستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه برخوردار شدند.

تحولات مصر، تونس و یمن نیز بار دیگر نگرانی کشورهای عرب منطقه را که از حاکمیتی سنتی و غیر دمکراتیک برخوردارند، تشدید کرد. در حالیکه روشنفکران و علمای جهان اسلام با دیدی خوشبینانه به این تحولات به عنوان مرحله گذار به دمکراسی نگاه می کردند، حاکمان سنتی کشورهای منطقه تلاش کردند از تحولات این مرحله برای نشان دادن عدم آمادگی جهان اسلام برای ورود به پروسه دمکراسی سازی استفاده کنند. به تعبیر دیگر آنان با صرف هزینه های گزاف و شعله ور کردن اختلافات قومی و طائفی کوشیدند به ناامنی ها دامن زده و نشان دهند که مردم این کشورها صلاحیت ورود به روند دمکراسی را ندارند. بی تردید بروز این روند، محصول تلاش های دولت های مذکور بوده و در راستای منافع اسرائیل است. زیرا گسترش روند دمکراسی در کشورهای عربی، مانع جدی هرگونه مماشات دولت ها با اسرائیل بوده و اسرائیل از این موضوع به خوبی آگاهی دارد. ضمن اینکه تضعیف دولت های انقلابی در منطقه منجر به تضعیف جریان مقاومت شده و از این جهت نیز هرگونه تلاشی در ایجاد درگیری های طائفی که منجر به تحلیل قوای مردم منطقه گردد، خدمتی به اسرائیل خواهد بود. از آنجا که غرب خود را متعهد به حفظ حاکمیت اسرائیل می داند، بی تردید گسترش درگیری های طائفی نمی تواند مورد مخالفت دولت های غربی باشد. به تعبیر دیگر وجود چند دستگی و اختلاف در جهان اسلام در چارچوب سیاست های کلی غرب در ارتباط با این حوزه جغرافیایی است.

 در حال حاضر گرایش های افراطی در سوریه نفوذ کرده اند و از خود رفتارهای ضد شیعی سر می دهند از جمله اهانت و حمله ای که به مقبره صحابی پیامبر صورت گرفت. چه تحلیلی می توان از این رفتار داشت؟ آیا می توان گفت که این مسئله نمودی از پررنگ شدن تضادهای طائفی در سوریه و دامن زدن به این بحث در منطقه است؟ تا چه اندازه شما این مسئله را یک خطر ارزیابی می کنید؟

بی تردید نقش گروه های ضد شیعی در تحولات سوریه را باید در چارچوب سیاست های کلان کشورهای سنتی منطقه دید. این کشورها با هراس از تحولات بیداری اسلامی بازی خطرناکی را در سوریه آغاز نموده و با تهییج جنگ های طائفی و اعزام نیرو از خارج، وارد فاز جدیدی در روابط شیعه و سنی شده اند. ورود به این فاز، هرچند در کوتاه مدت ممکن است با پیروزی هایی محدود همراه باشد، اما در درازمدت آتش آن، می تواند دامنگیر همه تهییج کنندگان عملیات ضد شیعی شود. زیرا شیعیان با بیش از دویست میلیون پیرو در سراسر جهان ممکن است به این اقدامات واکنش نشان داده و در این صورت کسی نتواند آنان را به خویشتنداری دعوت کند.

رویکرد علمای جهان اسلام و به خصوص جهان تشیع در قبال این رویکرد چه باید باشد؟ بهترین برخورد با این رویکردهای افراطی چیست؟

به نظر می رسد علمای جهان اسلام با توجه به نفوذی که در میان دولت ها و مردم دارند، باید ضمن هشدار شدید به کسانی که این بازی خطرناک را به راه انداخته اند، نسبت به عواقب پیش بینی نشده این اقدامات إنذار نموده و با استفاده از همه امکانات موجود به وی‍ژه امکانات رسانه ای در جهت کنترل جنگ های طائفی اقدام کنند. ارتباط نزدیک علمای شیعه و اهل سنت می تواند به تلطیف فضای موجود تا حدی کمک نموده و مانع گسترش اقدامات خشونت زا شود. کنترل رسانه های جنگ افروز و ممانعت از گسترش بحث های فنی کلامی و اعتقادی به عرصه عمومی نیز گامی مهم ارزیابی می شود. بدیهی است این اقدامات باید در توافقی طرفینی دیده شده و هر دو طرف نسبت به انجام آن احساس مسئولیت داشته باشند.

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/16

انتشار اولیه: جمعه 20 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: سه شنبه 24 اردیبهشت 1392

کلید واژه ها: سوریه جهان اسلام دکتر مصطفی بروجردی


نظر شما :