فرصت کشی غرب در مقابل تمایل تهران به معامله
پشت پرده مذاکرات 2005 با ایران چه بود؟
دیپلماسی ایرانی: چاک هگل، امروز برای نخستین بار به عنوان وزیر دفاع آمریکا به اسرائیل سفر می کند. این سفر در حالی انجام می شود که مقامات تل آویو در مورد رو به پایان بودن زمان برای برخورد با برنامه های هسته ای ایران، هشدارهای تازه ای داده اند. در همین راستا، پیتر اوبورن، در کتابی که به تازگی منتشر کرده به تحلیل چگونگی از دست رفتن فرصت ها برای حل مساله هسته ای ایران می پردازد که 8 سال پیش اتفاق افتاد. او بر این باور است که این غربی ها هستند و نه ایرانیان ،که امروز از حصول توافق جلوگیری می کنند.
اوایل بهار 2005 بود و تیمی از دیپلمات های آلمانی، انگلیسی و فرانسوی در ساختمان اشرافی وزارت خارجه فرانسه جمع شده بودند. اما شکوه و جلال این عمارت، با خلق و خوی آنها سازگار نبود. چرا که این تیم مذاکره کننده که شامل جان ساورز ( اکنون سر جان ساورز، رئیس سرویس اطلاعات محرمانه انگلیس) ، یک سالی بود که بدون نتیجه برای دستیابی به یک راهکار بر سر برنامه های هسته ای ایران تلاش می کردند.
به نظر می رسید که هیچ راه حلی وجود ندارد. مذاکره کنندگان اروپایی تحت فشار فزاینده ای از سوی ایالات متحده قرار داشتند که تاکید داشت جمهوری اسلامی باید از برنامه های غنی سازی اورانیوم دست بکشد.
این درخواست ها برای جمهوری اسلامی که همواره بر ایستادگی در مقابل غرب تاکید داشت، غیر قابل پذیرش بود. نشستی که در وزارت خارجه فرانسه برگزار شده بود، برای 20 دقیقه بدون هیچ پیشرفتی ادامه داشت، تا اینکه ناگهان بر لبان جواد ظریف، مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران ، لبخند نشست. ظریف گفت: ما پیشنهادی برای شما داریم. این کاملا ایده ای غیر رسمی است و با مقامات عالی در تهران در مورد آن مشورت نشده و پذیرش یا رد آن نیز مشخص نیست. اما موضوعی است که می توانیم در مورد آن گفت و گو کنیم.
پس از اینکه ظریف این کلمات را به زبان آورد، هیات ایرانی نسخه پاورپوینتی را ارایه کرد که تیم مذاکره کننده اروپایی را شگفت زده کرد. این نسخه؛ مبنایی برای یک توافق بود. علاوه بر این منافعی را برای دو طرف پیشنهاد می داد، هرچند که هر دو طرف باید تن به مصالحه می دادند. به این ترتیب برای نخستین بار در سالن وزارت خارجه فرانسه که متعلق به قرن 19 است، این حس پدید آمد که راهی برای خروج از بن بست هسته ای ایران و غرب وجود دارد.
ایرانیان در ادامه توضیح دادند که برای دست کشیدن از برنامه های توسعه سانتریفوژها آمادگی ندارند اما در مقابل سطح برنامه های غنی سازی را در حدودی حفظ می کنند که صلح آمیز بودن استفاده از آن را تضمین کند. آنها همچنین پیشنهاد دادند که ایران به پیمان منع اشاعه هسته ای برای همیشه پایپند بماند. از سوی دیگر به نظر منفی مراجع دینی در خصوص تولید و استفاده از سلاح هسته ای اشاره کرده و محدودیت های جدی و داوطلبانه برای مقیاس اورانیوم غنی شده تولیدی را پیشنهاد کردند. همچنین طرف ایرانی پیشنهاد داد که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، نظارت های خود را بر فعالیت های هسته ای ایران، افزایش دهند.
این در حالی بود که دیپلمات های اروپایی اجازه نداشتند احساس خود را از این پیشنهاد روی صورت هایشان به نمایش بگذارند. اما یکی از مقامات به یاد می آورد که چیزی که در آن روز شنید یک پیشنهاد بسیار جذار بود. به گفته وی، تیم مذاکره کننده اروپایی درک کرده بود که این یک پیشنهاد معتبر و جامع است که با معاهده های بین المللی نیز هماهنگی دارد. این دیپلمات می افزاید: در آن زمان اعتماد یک موضوع مورد بحث نبود چرا که در 18 ماه پیش از آن طرف ایرانی را شناخته بودیم و اطمینان داشتیم که ایرانیان می توانند تعهدات خود را عملی کنند.
پس از اینکه ایرانیان توضیح در مورد طرح پیشنهادی خود را به پایان رساندند، طرف اروپایی درخواست وقت استراحت کرد تا بتواند این موضوع را بررسی کند. اما آنها در نهایت به این نتیجه رسیدند که پیشنهاد ایران نمی تواند برای مقامات عالی تر در اروپا، پذیرفتنی باشد.
یکی از شاهدان عینی ماجرا، مشکل را اینگونه توصیف می کند که در آن زمان شانس موافقت جورج بوش با این پیشنهاد اندک بود چرا که جمهوریخواهان و اسرائیل احتمالا چنین معامله ای را نمی پذیرفتند. بنابر این، تیم مذاکره کننده اروپایی یک ساعت بعد به زحمت و بدون اینکه هیچگونه تعهدی داشته باشد،به میز مذاکره بازگشت و برای بررسی موضوع در پایتخت های اروپایی از طرف ایرانی درخواست زمان کرد.
زمانی که سر جان سوارز، پیشنهاد ایران را به لندن انتقال داد، این پیشنهاد به سرعت به دست فراموشی سپرده است. منابعی در وزارت خارجه انگلیس می گویند، تونی بلر، وزیر خارجه وقت می خواست اطمینان حاصل کند که موضوع بیشتر ادامه پیدا نمی کند. بعدها سر جان نیز به حسین موسویان، مذاکره کننده ایران توضیح داد که چرا غرب نمی تواند این پیشنهاد را بپذیرد. او به موسویان گفت که واشینگتن حتی با فعالیت یک سانتیرفوژ در ایران نیز موافقت نمی کند.بنابراین طرح صلح مذاکره کنندگان ایرانی در نطفه خفه شده و این در حالی بود که هیات مذاکره کننده اروپایی اعتقاد داشتند این پیشنهاد عادلانه و مطابق با قوانین بین المللی است. یکی از دیپلمات های اروپایی که در آن زمان در مذاکرات حاضر بود، می گوید:قدرت مانور اروپا در این زمینه اندک بود.
دیپلمات های اروپایی در 5 آگوست 2005، با پیشنهاد متقابلی پای میز مذاکره با ایران نشستند.آنها از ایران خواستند غیر از احداث و فعالیت راکتورهای آب سبک و تحقیقاتی، به هیچ وجه عملیات چرخه سوخت را دنبال نکند. به بیان دیگر تمامی عملیات غنی سازی و مرتبط با غنی سازی باید در ایران متوقف می شد.
این به معنای ان بود که انگلیس، فرانسه و آلمان تمامی تعهد های خود در مذاکرات به منظور به رسمیت شناختن حقوق ایران مطابق با معاهده منع اشاعه هسته ای برای بهره مندی صلح آمیز از انرژی هسته ی که همواره موضوعی برای تضمین های عینی بود را زیر پا بگذارند.
با این حال بار دیگر در جریان این مذاکرات، ایران پیشنهادی به سه بزرگ اروپایی ارایه داد که در آن تضمین های عینی برای ماهیت صلح آمیز برنامه های هسته ای بدهد. اما مذاکره کنندگان اروپایی این طرح را به عنوان مبنایی برای مذاکره قبول نکرند.
مدتی بعد محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، در سخنرانی 17 سپتامبر 2005، در مجمع عمومی سازمان ملل یکی از قابل توجه ترین پیشنهاد ها را ارائه داد. او پیشنهاد کرد که برنامه غنی سازی ایران از سوی یک کنسرسیوم بین المللی مدیریت شود. کنسرسیومی که ایران مالکیت آن را با دیگر کشورها شریک می شود. اما بار دیگر آمریکا و اروپا یک پیشنهاد خوب از سوی ایران را نپذیرفتند.
این موضع غرب موجب شد که ایران به خوبی درک کند تنها کشور عضو معاهده منع اشاعه هسته ای خواهد بود که از غنی سازی اورانیوم در خاک خود منع می شود.
بنابراین جای تعجبی نبود که ایرانیان با پیشنهاد های متقابل غرب مخالفت کند. در نتیجه ایران برنامه های غنی سازی خود را از سر گرفت و امروز نیز شاعد عواقب آن هستیم. در همین حال برای اروپا نیز یک فرصت تاریخی برای دستیابی به یک راهکار جامع با ایران در خصوص طیفی از موضوعات ، از دست رفت.اما چرا غرب با تضمین های عینی ایران موافقت نکرد و شرایط را به گونه ای رقم زد که میلیون ها ایرانی در آستانه فقر مطلق قرار گیرند؟ پاسخ این است که آمریکا و متحدانش دستور کار دیگری را در نظر دارند و آن تغییر رژیم در ایران است.
آنگونه که از سابقه مذاکره در سال 2005، می توان نتیجه گرفت، باید گفت که ایرانیان در آن زمان برای توافق با غرب آماده بودند اما این غرب بود که بارها از پذیرش صلح و معامله با ایران خودداری کرد.
برخی مقامات عالی نیز بر این نکته اشراف دارند. جان کری که در سال 2009، و پیش از سمت کنونی وزیر امور خارجه، یکی از سناتورهای آمریکایی بود، در گفت و گویی با فایننشال تایمز، عدم انعطاف پذیری دولت بوش در قبال ایران را یک دیپلماسی بن بست زا توصیف کرد که به هدر رفتن انرژی و تند تر شدن مواضع منجر شد. کری گفت: طبق معاهده منع اشاعه هسته ای، ایران از حق غنی سازی اورانیوم برای اهداف صلح آمیز برخوردار است. در صورتی که کری همچنان در قامت وزیر امور خارجه آمریکا نیز این دیدگاه را داشته باشد، می تواند بیشتر به چشم انداز توافق هسته ای با جمهوری اسلامی امیدوار بود.
منبع: دیلی تلگراف / تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
انتشار اولیه: یکشنبه 1 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392
نظر شما :