چرا تهران و 1+5 به توافق نرسیدند؟
از راهکار تاکتیکی غرب تا نگاه راهبردی ایران در آلماتی 2
دیپلماسی ایرانی: مذاکرات آلماتی 2 در حالی بدون نتیجه به کار خود پایان داد که کارشناسان حتی ناظران غربی اصرار دارند که گفته نشود مذاکرات به شکست انجامیده است. با این حال هم سعید جلیلی، مذاکره کننده هسته ای ایران و هم کاترین اشتون، مسئول مذاکره کننده اروپایی اذعان کرند که دو طرف اختلاف های عمیقی با یکدیگر دارند و از هم بسیار دور هستند. با این حال دو طرف تاکید کرده اند، به زودی در تماسی تلفنی مکان جدید مذاکرات را تعیین می کنند و مجددا پشت میز مذاکره می نشینند. اما این که قرار است چه وقت این تماس صورت بگیرد، هنوز کسی از آن اطلاع ندارد. این در حالی است که ساعاتی پس از پایان مذاکرات صحبت از اعمال تحریم های جدیدتر از سوی غرب علیه ایران زده شد و شماری از نمایندگان مجلس ایران نیز گزینه خروج از ان پی تی را مطرح کردند. با این وجود مذاکرات دو روز آلماتی دو را چگونه می توان ارزیابی کرد؟ دیپلماسی ایرانی این موضوع را در گفت و گو با محمد فرهاد کلینی، کارشناس ارشد مسائل استراتژیک در میان گذاشته است که در زیر می خوانید:
به نظر می رسد ارزیابی ایران نسبت به ارزیابی غربی ها نسبت به نتیجه مذاکرات فاصله قابل توجهی دارد. به نظر شما نتیجه مذاکرات چه بود و ارزیابی کدام طرف به واقعیت نزدیک تر است؟
قبل از هرچیز باید این مسئله را در نظر بگیریم که در آلماتی 1 طرفین تلاش کردند تا حدودی رویکردهای خود را تقویت کنند و در این چارچوب بتوانند فضای مذاکرات آلماتی 1 را برای رسیدن به یک تفاهم مشترک آماده کنند. تا جائیکه برخی از ان بعنوان نقطه عطف یادکردند.اما آن چه در آلماتی 2 اتفاق افتاد و سخنگوی خانم اشتون آن را به صراحت بیان کرد این بود که طرف غربی بدون حرف تازه ای وارد الماتی 2 شد. این موضع گیری با توجه به این که قرار بود مسیر بر اساس گام های مشترک پیگیری شود و نیز مذاکرات کارشناسی استانبول، طبیعتا انتظار می رفت که طرفین بر اساس رویکرد و تفاهم مشترک رفتار کنند. حتی ایران با هدف گذاری برای تقویت این مسیر پیشنهاداتی را به صورت مجدد و برای تسهیل اینده در چارچوب مشخص و متوازن سازی عناصر وضعیت مطرح را مطرح کرد. اما آن چه الان مشاهده می شود این است که غرب از مذاکرات راهبردی استقبال و استفاده نمی کند و مذاکرات تاکتیکی خود را ادامه می دهد. این نحوه مذاکره با توجه به این که طرفین مبنا را بر تفاهم مشترک و انعطاف برابر گذاشته بودند، متفاوت است.اما این که نحوه مذاکرات و جمع بندی در درون اعضای 1+5 بعد از آلماتی 2 چگونه است جای بحث متفاوتی دارد.
قضاوت رسانه ای و قضاوت سیاسی متفاوت است.بعنوان مثال رادیو فردا سخن از ناامیدی غرب از مذاکرات می گوید ولی آقای جان کری هنوز برای دیپلماسی و تداوم ان برای زمان مشخص ارزش قائل است ویا اینکه کسری ناجی از بی بی سی برای اهمیت و تداوم مذاکرات گزارش می دهد و آقای هیگ مستقل ار دیگر کشورهای اروپایی موضعگیری می کند.
از سوی دیگر مواضع روسیه و چین و حتی تا حدودی خود امریکا در خصوص نحوه ادامه تعامل با برخی از کشورهای اروپایی تا حدودی متفاوت بود. به این معنا که نوع نگاهی که امروزه حتی 1+5 بعد از آلماتی 2 پیرامون جمع بندی از نحوه ادامه مذاکرات است، با توجه به بیانیه هایی که صادر کرده اند، با یکدیگر متفاوت است. البته برخی از کشورها نیز هنوز احتیاط به خرج داده اند و تاکنون بیانیه خود را کامل اعلام نکرده اند و این تفاوت را خانم اشتون مطلع است. وبه این دلیل است که کشورهای اروپایی بعد از آلماتی 2 نیاز دارند تا با پایتخت های خود بیشتر مشورت کنند.
بنابراین اگر بخواهیم یک ارزیابی کلی از مذاکرات داشته باشیم این است که طرفین با چندین مشخصه جدید رو به رو شده اند. اول این که وارد جزئیات بیشتر پیرامون نحوه چانه زنی بر عناصر متوازن کننده در مذاکرات هسته ای شدند. دوم این که طرفین باید بپذیرند استفاده از شاخصه های جدید برای اعتماد سازی در چارچوب حلقه پیشنهادات قرار دارد و نه خارج از آن. یعنی این روند درست نیست که غرب از یک سو تحریم های پرشدت را دنبال کرده و از سوی دیگر هم زمان خواهان انعطاف و اعتمادسازی خارج از جدول مذاکرات باشد. این روند بیانگر این است که آن ها خواهان نقد کردن نتیجه مذاکرات قبل از مذاکرات هستند. این سیستم مذاکراتی در گذشته نیز توسط آن ها دنبال شده و نتایج آن هم معلوم شد. بنابراین اگر آن ها بخواهند با این رویکرد مذاکرات را ادامه دهند، طبیعتا نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد. اکنون طرفین در شرایط نیم گام های کوچک قرار دارند و بقول چینی ها حدااقل طرفین بر "عدم تقابل" مواضع مشترک دارند. بنظرم با توجه به بیانیه رسمی طرفین در کوتاه مدت در تایم اوت هستند و بایستی دید که ایا بعد از مشورت دور جدید به سرعت اغاز می شود یا موکول به تحریم جدید یکجانبه و در خواست مجدد برای مذاکره را تکرار می کنند.
خارج از بررسی مذاکرات در چارچوب صرف موضوع هسته ای در این میان این که برخی کشورها در درون 1+5 به دنبال رادیکالیزه نگه داشتن موضوع هسته ای ایران هستند، قابل توجه است. یعنی محاسبات غربی از نحوه سیر مذاکرات به گونه ای است که آن ها می توانند برخی از پیامدها را تخمین بزنند. این که آن ها مواضعی را مطرح می کنند تا کماکان سنگ مذاکرات تکان نخورد، بسیار قابل توجه است. این مسئله بیانگر این است که برخی از کشورها به دنبال نوعی بهره گیری و کارکرد دیگر از مذاکرات هسته ای در خارج از زمین مذاکرات هسته ای هستند. می توان این روند را ادامه شرطی کردن افکار عمومی ایران نسبت به مذاکرات هسته ای و تاثیر در فرایند انتخابات ایران دانست.
ما شاهد ده دور مذاکره میان ایران و 1+5 بودیم که در نهایت به توافقی منجر نشده است. آیا این طولانی شدن رون تبعات منفی برای ایران در بر نخواهد داشت؟
مذاکراتی از جنس مذاکرات هسته ای و یا مذاکراتی که دارای مختصات راهبردی است برای مثال در حوزه جنگ افزارهای استراتژیک یا موضوعات هسته ای موضوعاتی نیست که بتوان از آن انتظار نتیجه سریع و قاطع داشت. برای مثال مذاکرات ژاپن و آژانس بر سر برنامه هسته ای ژاپن، یا مذاکرات افریقای جنوبی با آژانس سال ها به طول انجامید. بنابراین بحث مذاکرات هسته ای و به طور کلی موضوعات راهبردی فارغ از موضوعات دو جانبه و یا حتی مذاکرات چند جانبه ژئوپلیتیکی است. طبیعتا ماهیت این نوع مذاکرات ایجاب می کند که مذاکرات جدی تر و دقیق تری صورت بگیرد. مثلا حتی در حوره اقتصادی ، مدت زمان قراردادی که در حوزه تجاری و تبادل کالا امضا می شود، با قراردادی که قرار است در حوزه انرژی یا خطوط لوله های انرژی و یا همکاری های نظامی امضا شود، متفاوت است. به این دلیل که موضوعات ، اهمیت ها و ارزش های متفاوتی دارند. به همین دلیل توجه به طولانی شدن مذاکرات موضوعی نیست که بستگی به شرایط طرفین یا خرید زمان داشته باشد. این ها بحث هایی است که از آن ها برای بهره گیری تبلیغاتی استفاده می شود. همان طور که می دانید مذاکرات اسرائیل و امریکا پیرامون چگونگی تعریف خطوط قرمز برنامه هسته ای ایران بیش از یک سال بین دو طرف به طول انجامید. چرا که امریکا برآورد متفاوتی از رژیم اسرائیل داشت و در نهایت این مذاکرات به نتیجه معینی هم دست پیدا نکرد.
بنابراین نمی توان از مذاکرات راهبردی انتظار نتیجه سریع داشت. این انتظارات، انتظارات غلطی است. البته برخی موضوعات تاکتیکی پیش می آیند که طبیعتا موثر است. برای مثال طرفین تلاش می کنند در طی مذاکرات از یکدیگر امتیازهایی بگیرند و یا تلاش می کنند با توجه به فضا، زمانه و شرایط، یکدیگر را به مواضع انفعالی بکشانند. بسیاری از کارشناسان بین المللی وقتی در مورد مسئله هسته ای ایران بحث می کنند می گویند که این موضوع نمی تواند بدون درک کامل از سطح توازن ژئوپلیتیک در منطقه انجام شود. طبیعتا برخی معتقدند تا زمانی که در مورد موضوع سوریه تعیین تکلیف انجام نگیرد، مذاکرات هسته ای ایران نیز به نتیجه نخواهد رسید. برخی دیگر از کارشناسان معتقدند تا زمانی که انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار نشود و احتمال تغییر برخی سیاست ها و یا تغییر تیم مذاکره کننده وجود داشته باشد، امکان توافق میان ایران و 1+5 وجود ندارد. به همین دلیل طرف ایرانی همواره تاکید کرده که غرب نبایستی دچار محاسبات غلط شود. گرچه این صحبت بارها گفته شده اما یک صحبت ساده نیست و استفاده از آن تبلیغاتی نیست. بلکه نوعی تذکر تاکتیکی دقیق است که نباید چگونگی الگوی تحلیل غرب از شرایط ایران منجر به سوء تفاهم هایی شود که در نهایت باعث گام های غلط در مذاکرات شود.
بعد از مذاکرات آلماتی 2 در داخل ایران برخی نمایندگان مجلس بحث خروج ایران از ان پی تی را به عنوان گام بعدی ایران مطرح کرده اند. به نظر شما این بحث تا چه اندازه امکان اجرایی دارد و تبعات آن چه خواهد بود؟
بحث خروج ایران از ان پی تی، نظرات برخی نمایندگان است. ایران در حال حاضر بر اساس اصول ان پی تی مذاکره می کند و بر همین اساس است که مذاکرات دور جدید شکل گرفته است. به همین دلیل ایران کماکان بر عضویت خود در ان پی تی ادامه خواهد داد. این روند تا زمانی که مذاکرات به یک نتیجه مطلوب و معقول برای طرفین برسد ادامه خواهد داشت. اما در صورتی که این سیاست ها به گونه ای باشد که ایران را دائما تحریم کنند و سیاست مذاکره و تحریم و فشار را دنبال کنند، در حقیقت نوعی بی اعتبار کردن قراردادهای بین المللی است.
نگاه اروپایی ها نسبت به نتیجه مذاکرات چگونه است؟
در خصوص مواضع اروپایی ها باید گفت که جمهوری اسلامی ایران همیشه به ارزش و اهمیت تعامل با اروپا واقف بوده و همواره نسبت به داشتن یک امتداد مشترک با کشورهای اروپایی حساس بوده است. در این خصوص نقش کشورهای اروپایی نسبت به ایران متفاوت بوده است و همیشه این امکان نزد کشورهایی از قبیل آلمان و فرانسه بیشتر از مابقی کشورها بوده است. چرا که رفتار آن ها در موضوعات مختلف، متفاوت ارزیابی می شود. به همین دلیل به نظر می رسد همکاری هایی که می تواند جدای از موضوع هسته ای بین ایران و کشورهای اروپایی صورت بگیرد، قابل احیا است. اروپا باید این را درک کند که هر بحرانی روزی تمام می شود و هر موضوعی نقطه پایانی دارد. مهم این است که طرفین بتوانند خارج از سایه بحران همکاری های خود را دنبال کنند.
ایران نه صرفا به دلیل نقش در خاورمیانه بلکه به عنوان یک پشتوانه راهبردی برای اروپا ارزشمند است. خصوصا در بخش انرژی و حتی در موضوعات تروریسم و مواد مخدر همکاری های قابل توجهی قابل پیگیری است. از این جنبه به نظر می رسد نقشی که ایران برای همکاری با اروپا قائل است دارای معنای راهبردی است. اما این اروپا است که باید در این زمینه تصمیمات جدی بگیرد. طی این مذاکرات برای اولین بار شاهد این بودیم که نماینده فرانسه درخواست ملاقات با طرف ایرانی کرد. البته این نوع درک مشترک با کشور آلمان همواره توام با برخی از انتقادهای دوستانه ای وجود داشته است. از این منظر به نظر می رسد دولت انگلستان هم باید با توجه به شرایط جدید، تجدید نظرهای جدی در رفتار خود نسبت به ایران انجام دهد. هم چنان که طرف ایرانی اعلام کرد، بایستی خلاء موجود در روابط ایران و انگلستان به سرعت برداشته شود.
نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی روز گذشته گفته ما نباید سرنوشت خود را به دیگران حتی بهترین دوستانمان بسپاریم. وزیر امور استراتژیک این رژیم نیز از 1+5 خواسته است که برای ایران ضرب الاجل تعیین کند. چنین مواضعی چه تاثیری بر ادامه مذاکرات خواهد داشت؟
همواره بحث تهدید معتبر نظامی علیه ایران در نظزیه بازی ها حریف مطرح بوده است. در مورد این که دولت اسرائیل تلاش می کند که مجددا نعره های جدیدی را بیان کند باید گفت خود آن ها به بی اعتباری این نعره ها واقف هستند. خود آن ها می دانند که در حال حاضر اگر بخواهند بر اساس یک توازن استراتژیک نگاه کنند، توانایی و قدرت پاسخ ایران برای هرگونه اقدام غلط این رژیم چشم گیر است.
رژیم اسرائیل بعد ار ناکامی در ایجاد خطوط قرمز امروزه رنگ عوض کرده است و سیاست تعیین خطوط قزمز را به التیماتوم تغییر داده است وسعی می کند تا خود را تاثیرگذار معرفی کند. با این حال رژیم صهیونیستی سعی می کند کماکان صدای خود را با تکرار مواضع در منطقه بلند نگه دارد. باید گفت که گاهی اوقات فریاد در تاریکی ناشی از شجاعت نیست بلکه ناشی از وحشت است./12
انتشار اولیه: دوشنبه 19 فروردین 1392/ باز انتشار: جمعه 23 فروردین 1392
نظر شما :