میزگرد تحولات مصر و تاثیرات منطقه ای آن
انقلاب یا اصلاحات؟
دیپلماسی ایرانی: بحثی که دو سال پیش مبنی بر آنکه جهان عرب مستعد دموکراسی است یا خیر، همچنان به قوت خود باقی است. تجربه، تجربه امیدوارکننده و یا تشویق کننده ای نیست، در همان زمان نیز گفته می شد که از زمان تشکیل دولت های عربی و اضمحلال امپراطوری عثمانی تنها یک کشور آن هم لبنان تجربه انتخابات و دموکراسی نیم بند را داشته است. در سال ۲۰۰۳ بر پایه تجربه لبنان در عراق نظامی بر اساس تقسیم بندی طایفه ای تلاش کرد تا دموکراسی را تجربه کند و این نظام نیز نتوانست برای خیزش های عربی تشویق کننده باشد. چهار حاکم مادام العمر در کشورهای عربی سقوط کردند، حداقل در دو کشور دیگر سوریه و بحرین وضعیت کاملا بحرانی است و نمی توان گفت که سایر کشورهای عربی نیز وضعیت آرامی دارند. اما این سوال همچنان باقی است که آیا راه سامان دادن به اوضاع جهان عرب و رفتن به سوی دموکراسی، انقلاب است یا اصلاح؟
در کشوری همانند مغرب اصلاحات صورت گرفت که در ظاهر آرام تر از سایر کشورهاست. به باور من مشکلی که در جهان عرب وجود دارد و مانع رسیدن به دموکراسی است، در استقلال و قبیله گرایی خلاصه می شود. جهان عرب جهان مستقلی نیست و هیچ تحولی در آن بدون دخالت خارجی صورت نمی گیرد، در گذشته نیز به همین شکل بوده و در دو سال اخیر نیز در سقوط چهار دیکتاتور اگر دخالت های خارجی نبود همچنان شاهد حضور حسنی مبارک و معمر قذافی و امثال آنها بودیم. همانطورکه اگر در بحرین به میزان و حجم اعتراض ها نگاه کنیم، بحرین بیش از دیگر کشورها استحقاق انقلاب دارد، به دلیل آنکه در حال حاضر ۷۰ درصد مردم در خیابان ها هستند ، اما پس از دو سال اتفاقی رخ نداده است، چراکه جامعه جهانی و بازیگران خارجی برای انجام تغییر در بحرین به توافق نرسیدند.
مشکل دیگری که در عراق بیشتر خود را نشان داد، قبیله گرایی است. این طایفه گرایی هم مذهبی است و همچنین قومی و نژادی که مانع از آن می شود تا احزاب سیاسی در جهان عرب شکل بگیرند. تمامی احزبی که در دنیای عرب وجود دارند احزاب طایفه ای و مذهبی هستند. اگر نگاهی به عراق کنیم در این کشور سه گروه شیعیان، سنی ها و کردها وجود دارند و هر حزبی که تشکیل می شود در راستای منافع این سه دسته است. در نتیجه هنوز در جهان عرب بر سر رقابت سیاسی هیچ حزبی تشکیل نشده است.
تاثیرات تحولات بر منطقه خلیج فارس
از همان ابتدا بحث برسر این مساله بود که آیا این تحولات به منطقه خلیج فارس خواهد رسید یا خیر؟ هراس ناشی از احتمال تکرار انقلاب به حاکمان منطقه خلیج فارس هم سرایت کرد ، اما به نظر می رسد که به تدریج عربستان و مجموعه شورای همکاری خلیج فارس بر تحولات مسلط شده و یا حتی آن را هدایت می کنند. بخشی از این تسلط به دلیل مدیریت خود آنهاست و بخش دیگر آن به دلیل به هم ریختگی اوضاع در کشورهای دیگری است که دچار تحول شده اند.
عربستان سعودی همیشه برای غلبه بر مشکلات و چالش های خارجی دو ابزار داشته است:
1. پول
2. ابزارهای امنیتی که محور آن همیشه سلفی گری و جریانات تندرو بوده است.
از همین دو ابزار نیز در مصر استفاده کرده است، بدین معنا که به راحتی با خرج کردن پول توانست ۲۵ درصد آراء انتخابات مصر را بدست آورد. حزب سلفی که در مصر تشکیل شد، ساخته و پرداخته عربستان است. اخوان المسلیمن مجبور شد تا برای مقابله با جریانات سکولار با این حزب متحد شود به اضافه آنکه در میان اسلام گرایان گرایش سلفی جاذبه دارد و گرایشی نیست که در جهان عرب و اسلام مطرود باشد. بنابراین همچنان بخشی از مردم به جریانات سلفی گرایش دارند و همانطور که شاهد بودید ۲۵ درصد آراء را نیز از آن خود کردند. پول ابزار دیگری است، چرا که هم اخوان المسلین به کمک های مالی عربستان نیاز دارد و همچنین پول برای ایجاد مشکلات بر سر راه دموکراسی در مصر هزینه می شود.
مشکل دیگری که عربستان داشت جریان های اخوانی در داخل عربستان سعودی و در منطقه خلیج فارس بود. بسیاری از علمای سلفی جوان پس از این تحولات گرایش و تمایلات خود را به اخوان آشکار کردند، در عربستان نیز بسیاری از علمای میانسال معروف، پادشاهی مشروطه را طلب می کنند که این پادشاهی مستلزم تفکیک قواست و تفکیک قوا با اصول اساسی سلفی گری تعارض دارد. در تعریف باید گفت در فقه سیاسی سلفی گری چیزی نمی تواند مانع اعمال حاکمیت اسلامی شود از جمله انتخابات و تفکیک قوا. اما عربستان بر خلاف اماراتی ها که بسیار هراسان به سمت رویارویی مستقیم با اخوانی شتافتند، سعی کردند تا آن را مدیریت کنند. همانطور که می دانید در امارات از نخستین روزها شروع به برخورد با جماعت های اخوانی شد و بسیاری از آنها را نیز دستگیر کردند. در حالیکه در عربستان سعی کردند میان حاکمیت و اخوانی ها تفاهم ایجاد شود، اولین سفر محمد مرسی به عربستان سعودی بود که سعودی ها نیز از این سفر استقبال کردند. این سفر معنای زیادی در بر داشت، یک مساله اینکه عربستان سعودی قصد ندارد زمانی که اخوان در کشورهای عربی در حال قدرت گیری است، از همان ابتدا با آنها مقابله کند. پیام دوم آن برای نیروهای داخلی عربستان بود که ما می توانیم به سر منشا اخوانی هم کمک کرده و هم مانع به قدرت رسیدن و آرامش در تفکر سر منشا اخوانی باشیم.
در سال ۲۰۰۳ زمانی که در عراق با دخالت خارجی نظام این کشور تغییر یافت، این بحث مطرح بود که آیا با دخالت خارجی می توان در خاورمیانه دموکراسی ایجاد کرد یا خیر؟ پاسخی که در آن زمان بیان شد این بود که بله می شود و نمونه آن ژاپن،آلمان و یوگسلاوی سابق است که با دخالت خارجی در این کشورها دموکراسی ایجاد شد. اما دموکراسی درعراق برای جهان عرب ترغیب کننده نبود و به سرعت تبدیل به نزاع طایفه ای شد. تفاوتی که به نظر می رسد خاورمیانه با ژاپن و آلمان و تجارب دیگر داشته باشد، وجود نفت در خاورمیانه و قبایل و طایفه گرایی در این منطقه است. به طور خلاصه موانع اصلی دموکراسی در جهان عرب را استقلال، طایفه گرایی و قبیله گرایی دانست./ ۱۴
نظر شما :