چرا تابوی سفر به نوار غزه شکسته شد؟

تلاش اعراب برای تغییر ماهیت حماس

۰۸ بهمن ۱۳۹۱ | ۱۴:۰۴ کد : ۱۹۱۱۸۸۸ گفتگو خاورمیانه
قاسم محبعلی تحلیل گر مسائل منطقه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که رهبران عرب و اخوانی منطقه برای دورکردن حماس از مقاومت نظامی به سمت ترغیب سیاسی این گروه برای حضور در پای میز مذاکره و تعامل رفته اند
تلاش اعراب برای تغییر ماهیت حماس

دیپلماسی ایرانی: غزه ناگهان به چشم آمده است. مصداق این ادعا نیز اشتیاق سران کشورهای عربی و منطقه برای سفر به سرزمینی است که سالهاست حصر امنیتی و سیاسی را تجربه می کند. از امیر قطر که به عنوان نخستین رهبر جهان عرب به غزه سفر کرد تا سفر نخست وزیر مالزی به این منطقه و البته در صف ماندن رهبران تونس و سودان همگی نشان دهنده برنامه ای عربی برای غزه است. مصالحه با حماس که سالها نه تنها از سوی اسرائیل و امریکا بلکه بسیاری از کشورهای عربی هم تابویی نابخشودنی به حساب می آمد اکنون به مد روز تبدیل شده است. رهبران حماس از خالد مشعل تا اسماعیل هنیه بار سفر به کشورهای منطقه ای بسته و دوشادوش رهبران میزبان عکس یادگاری می گیرند. در این میان مصر پس از مبارک و در اختیار اخوان المسلمین بیش از سایر کشورهای عربی به کار حماس آمده است. مصر ناجی سیاسی حماس در آخرین تنش نظامی با رژیم صهیونیستی بود و البته کانال عبوری برای سفر به غزه.  ایران که سالها حامی مالی و سیاسی حماس به عنوان شاخه ای از جریان مقاومت منطقه ای بود تاکنون موفق به اعزام هیات عالی رتبه به غزه نشده است. دلایل به تعویق افتادن سفر هیات ایرانی ، علت اشتیاق اعراب برای سفر به غزه و نقش اخوان در این داستان را با قاسم محب علی، تحلیل گر مسائل خاورمیانه در میان گذاشتیم: 
 

7سال از حصر غزه می گذرد. در یک سال اخیر شاهد اشتیاق اعراب و رهبران کشورهای منطقه ای برای سفر به این منطقه بوده ایم. چه مکانیزمی برای انجام این سفر وجود دارد؟

این مساله به وضعیت امنیتی که در غزه حاکم است بر می گردد، وضعیت امنیتی غزه بیشتر تحت نظر مصر قرار دارد.  یعنی بر اساس توافقی که مصر و اسرائیل با یکدیگر دارند که هم در صحرای سینا و تا خود غزه نیز ادامه دارد. جنگ هشت روزه ای که اخیرا اتفاق افتاد و در توافق نامه غیرمشروطی که صورت گرفت این مصر بود که تضمین های امنیتی لازم را برای اینکه غزه بار دیگر تبدیل به منطقه درگیری نشود و یا تهدید اسرائیل نباشد را انجام داد. طبیعتا هر مقامی که قصد داشته باشد تا در شرایط فعلی به غزه سفر کند، باید از طریق مصر برود یعنی راه دیگری باز نیست و باید از گذرگاه هایی که وجوددارد وارد مصر شود. بنابراین رفت و آمد به غزه تا حد زیادی تحت تاثیر مناسبات آن کشور با مصر است.

چرا مقام های دولت ایران تاکنون با وجود تمایل موفق به حضور در نوار غزه نشده اند؟

مساله ایران از دیگر کشورها متفاوت است:
1.     ایران و مصر رابطه سیاسی ندارند
2.     احتمالا در توافقی که با اسرائیل شده، آمده است کشورهایی که ممکن است موجودیت اسرائیل را تهدید کنند نباید به غزه رفت و آمدی داشته باشند
بنابراین باید از این زاویه نگاه کرد و به رابطه حماس و ایران تکیه کرد. اگرچه حماس نیز اخیرا پس از تحولاتی که در بهار عربی رخ داد، روی کار آمدن اخوان المسلمین در مصر و تونس و تحولات سوریه دچار تحولاتی شده و سعی کرده خود را از ایران حداقل در سطح رسمی و عملی جدا نشان دهد.

دلایل گرایش سیاسی کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربی مانند قطر به داستان غزه در یک سال اخیر چیست؟

مساله فلسطین موضوعی است که با افکار عمومی جهان عرب و اسلام ارتباط دارد، هر حکومت و حاکمی سعی می کند که از آن برای پیشبرد اهداف خودش بهره ببرد. طبیعتا کشورهای خلیج فارس برای جبران برخی از مسائلی که ممکن است در رابطه خود با غرب و یا کشورهای دیگر سعی می کنند تا رابطه ای با فلسطین بر قرار کنند. همچنین باید اضافه کرد که تلاش های اخیر این کشورها نیز بر این اساس است که تحولاتی در مواضع آنها نیز ایجاد شده از این منظر که آنها نگران رشد افراطی گری و تهدید منافعاشان شده و در نتیجه سعی دارند تا جلوی چنین روندی را سد کنند. یکی از نگرانی های آنها این است که حماس به سمت القاعده میل کند و طبیعتا سعی می کنند با کمک هایی که به غزه می کنند حماس را از حرکت به سمت نیروهای دیگر بازدارند و به سمت میانه روی تشویق کنند.
باید اضافه کرد که رفت و آمد این کشورها به غزه ضمن آنکه قصد دارند تا در افکارعمومی داخلی و بین المللی خود چهره خوبی از خود تعریف کنند، همچنین به این مساله می اندیشند تا از اینکه حماس از حکومت های عربی به کلی دور شده و به سمت افرطی گری میل کند، ممانعت کنند.

کشورهایی چون امارات و قطر متحد قسم خورده غرب و امریکا در منطقه به حساب می آیند. این در حالی است که حماس در لیست گروه های تروریستی از سوی امریکا و اروپا گنجانده شده است. نزدیکی به حماس با اتحاد این کشورها با واشنگتن در تضاد نیست؟

خیر، مواضعی که امریکا  و اسرائیل نسبت به موضوع فلسطینی ها دارند، الزاما بر هم منطبق نیست. این درست است که امریکا به طور کامل از رژیم صهیونیستی حمایت می کند، اما نگاه آن به حل مساله آنطور که اسرائیل برنامه ریزی کرده، متفاوت است.
از زمانی که اوباما رئیس جمهوری امریکا به قدرت رسید، فلسطین دو قسمت شده که یک بخش آن کرانه باختری و در دست سازمان آزادی بخش و دولت خودگردان است و بخش دیگر که غزه و تحت حکومت حماس است. تلاش امریکایی ها این بود که حماس را با دور کردن از آنچه آنها نام خشونت بر آن گذاشته و ما نامش را مقاومت نهادیم، به سمت حرکت سیاسی سوق دهند. به معنای دیگر  آنها قصد دارند تا حماس را از یک نیروی نظامی به نیرویی که قائل به حل و فصل دیپلماتیک است مبدل کنند. بنابراین کاری که اعراب امروزه انجام می دهند در راستای سیاست امریکاست و به آنها کمک می کنند. هرچه حماس از ایران و یا مبارزات قهرآمیز و یا نیروهای افراطی اهل سنت القاعده دور شود، طبیعتا به حل و فصل دیپلماتیک و سیاسی نزدیک تر می شود. بنابراین کمکی که این کشورها می کنند در چارچوبی قرار دارد که وزارت خارجه امریکا در خصوص خاورمیانه در سر دارد.

جریان اخوان در تونس و مصر پس از فروپاشی دیکتاتوری روی کارآمده و همزمان شاهد گسترش مانورهای دیپلماتیک این دو کشور در غزه ای هستیم که قدرت در راس آن ریشه اخوانی دارد. اهداف این کشورها از در اولویت قرار دادن داستان غزه در سطح داخلی و منطقه ای چیست؟

دو مساله را باید در این مورد در نظر داشت:
1.     مساله فلسطین بخشی از مسائلی است که حکومت ها برای راضی کردن افکارعمومی و تقویت پایگاه خود در کشور به آن نیاز دارند. بنابراین اخوانی ها برای اینکه افکارعمومی خود را توجیه کنند که از ایده های خود عقب نشینی نکردند، رابطه خود را با فلسطین و به ویژه حماس حفظ می کنند. چراکه حماس بخشی از اخوان  بزرگ و بین المللی و برادرخوانده اخوان مصر و تونس است،  در نتیجه در حال تلاشند تا رابطه خود را حفظ کنند.
2.     از منظر دیگر آنها قصد دارند تا از امکانی که در آنجا وجود دارد در روابط بین المللی خود استفاده کنند، بنابراین زمانی که با حماس رابطه خوبی برقرار  کنند این مساله سبب خواهد شد که آنها در ارتباطات خود با سایر کشورهای اروپایی و امریکا از  آن سود برند. بنابراین کشورهای شمال افریقا نیز همانند کشورهای حوزه خلیج فارس علاقه نشان می دهند تا موقعیت خود را در فلسطین ایجاد کنند.

در نتیجه باید گفت آنچه که امروزه وجود دارد درگیری بر سر کرانه باختری نیست، به دلیل آنکه کرانه باختری مذاکرات را پذیرفته و مشکل بر سر این است که چگونه حماس را به مذاکرات وارد کرده و به آن بپیوندد و اعراب چگونه بتوانند جبهه واحدی تشکیل دهند تا دستاورد بیشتری در مذاکرات فرضی آینده با اسرائیل داشته باشند.

نکته دیگری که در پایان باید به آن اشاره کرد این است که نباید اینگونه فکر کرد زمانی که اعراب صحبت از صلح می کنند، الزاما به این مفهوم است که آنها از اهداف طولانی مدت خودعقب نشینی کردند، بلکه آنها متناسب با شرایط پیش می روند. به معنای دیگر امروزه شرایطی نیست که آنها از یک حرکت نظامی و قهرآمیز حمایت کنند بنابراین سعی می کنند در این چارچوب حضور خود را تعریف کرده، ضمن آنکه با رفت و آمد و تقویت حماس این امکان را می دهند تا موقعیت اعراب در قبال اسرائیل تقویت شود.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

انتشار اولیه: چهارشنبه 4 بهمن 1391 / باز انتشار: یکشنبه 8 بهمن 1391

کلید واژه ها: حماس مصر فلسطین تونس رژيم صهيونيستي قاسم محب علي


نظر شما :