اهمیت برقراری ارتباط با جامعه مدنی در مصر
به دنبال لابی خود در مصر باشیم
دیپلماسی ایرانی: علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان عصر چهارشنبه وارد فرودگاه قاهره شد تا اولین مقام بلندپایه ایرانی باشد که پس از به قدرت رسیدن مرسی، به مصر سفر می کند. البته صالحی در سپتامبر گذشته برای مشارکت در نشست گروه تماس درباره موضوع سوریه، به قاهره سفر کرده بود که در آن سفر در دیدار با مقامات مصری موضوع روابط دوجانبه را بررسی کرده بود. اهمیت این سفر، احتمال از سرگیری روابط دوجانبه ایران و مصر و تاثیر این سفر بر بحران مصر مسائلی هستند که در گفتگو با جاوید قربان اوغلی، مدیرکل پیشین آفریقای وزارت خارجه مطرح کرده ایم که در زیر می خوانید:
چنانچه می دانید وزیر امور خارجه کشورمان برای یک دیدار رسمی به قاهره سفر کرده است. این دیدار از چه جهت حائز اهمیت است؟
این دیدار از اهمیت خاصی برخوردار است. چند دلیل روشن در اهمیت این سفر را می توان برشمرد.
اول، جایگاه ویژه مصر در جهان اسلام و عرب است. چهار کشور ایران، مصر، عربستان و ترکیه مهترین بازیگران در جهان اسلام محسوب می شوند و تحول مثبت، مناسبات دوستانه و همگرایی بین این کشورها تحول در جهان اسلام و ارتقاء نقش این بلوک در روابط بین الملل و تاثیر گذاری آنان در بحرانهای منطقه ای و جهانی را در پی خواهد داشت.
نکته دوم، تحولاتی است که بر اثر قیام مردمی و سرنگونی نظام سیاسی در قاهره پدیدار شده است. روشن است که با سرنگونی مبارک، ما شاهد تحولی استراتژیک در مصر هستیم؛ هر چند که این کشور به دلیل مشکلات داخلی و تاثیر پذیری از بازیگران منطقه ای و بین المللی، ثبات و قوام سیاسی خود را بازنیافته و هنوز دوران گذر را طی می کند. سفر صالحی در این مقطع می تواند از اهمیت زیادی برخوردار باشد. مصر کنونی به دلایل مختلف اکنون از روابط مستحکم تری با عربستان و ترکیه نسبت به ایران برخوردار است و باید تحولی در مناسبات دو کشور ایجاد شود. این نیاز با گذشت قریب به دو سال از سرنگونی نظام دیکتاتوری حسنی مبارک بیش از بیش احساس می شود.
نکته سوم در این رابطه، نظام سیاسی جدید مصر است. علیرغم اختلاف نظرهایی که ممکن است ما در حال حاضر با روش زمامداری محمد مرسی و حزب اصلی حامی او یعنی اخوان المسلمین داشته باشیم، این حزب قدیمی ترین و سازمان یافته ترین تشکیلات سیاسی در کشورهای عربی و برخی کشورهای عربی است. تحولات موسوم به بهار عربی بیش از بیش نقش و جایگاه ویژه اخوان را در منطقه آشکار است. البته اخوان کنونی با آنچه که در تاریخچه آنان خوانده ایم کاملا متفاوت است و این تشکیلات نیرومند و تاثیر گذار از سالها قبل پوست اندازی و انطباق خود با تحولات جهان را آغاز کرده و موفقیتهای خوبی هم در برخی کشورها مانند ترکیه بدست آورده است. به نظر من دستگاه سیاسی و دیپلماسی ما باید واقعیتهای امروزین اخوان را درک کند و با آنان بر اساس باورها و ایدئولوژی کنونی شان برخورد نماید. علی ایحال مصر کنونی با توجه به ترکیب جمعیتی اکثرا اهل سنت آن، نزدیکترین کشور به ما که مدعی برپایی نظامی مبتنی بر ارزشهای دینی هستیم می باشد. این مساله بیش از هر موضوع دیگری ضرورت برقراری روابطی متوازن و البته با احترام به دیدگاهها و رویه حکومتی را ایجاب می کند.
با توجه به این سفر شما روابط ایران و مصر را در حال حاضر چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این سفر می تواند مقدمه برقراری روابط دیپلماتیک محسوب شود؟
روشن است که روابط ایران ومصر در سطح مورد انتظار ایران نیست. اشتیاقی که کشورمان پس از سرنگونی مبارک برای عادی کردن روابط دو کشور نشان داد و تلاشهایی که در این رابطه انجام داد به نتیجه دلخواه نرسید. به نظر می رسد تحلیل غلط مسولین کشور از تحولات عربی به طور عام و قیام مردم مصر به طور خاص منشاء اصلی این عجله و اقدامات شتاب زده دیپلماتیک بود.
همانطور که در سوال قبلی اشاره کردم مصر کنونی با وجود تفاوتهای بنیادین با دوران حکومت مبارک، دیدگاههای خاص خود را در مورد منطقه و جهان دارد. مصر جدید وارث مشکلات سیاسی، اقتصادی و تعهدات بین المللی عدیده ای است که نه تنها مرسی بلکه هیچ کس دیگری در نقش رئیس جمهور مصر، قادر به حل آنها در کوتاه مدت نیست. مضافا اینکه مرسی در رقابت با آقای شفیق به زحمت و با اختلاف بسیار اندک توانست او را شکست دهد؛ در حالی که شفیق آخرین نخست وزیر دوران مبارک بود و این خود عاملی منفی برای جذب آراء رای دهندگانی بود که علیه نظام دیکتاتوری مبارک قیام کرده بودند. میزان مشارکت در همه پرسی قانون اساسی در حدود 30 درصد واجدین شرایط و موافقین با آن کمتر از 64 درصد رای دهندگان بود. واضح است که مرسی دراتخاذ تصمیمات سیاسی با مشکلات و موانعی روبروست.
در برقراری رابطه مصر با ایران، مرسی علاوه بر مشکلات داخلی با موانع روابط و تعهدات کشورهای منطقه ای حامی خود نیز روبروست. جهان اسلام در شرایط کنونی کاملا دو قطبی شده و قطعا این مسائل در اتخاذ هر تصمیمی از سوی مصر تاثیر گذار خواهد بود.
از سوی دیگر وضعیت کنونی روابط ایران با جهان و حتی کشورهای منطقه و همسایگان که متاسفانه در بدترین وضعیت پس از پیروزی انقلاب قرار دارد می تواند در تصمیم مصر تاثیر گذار باشد.
با این وجود امیدوارم آقای صالحی و دستگاه دیپلماسی تحت امر ایشان بتوانند با استفاده از همه ظرفیتهای موجود وزارت خارجه گامهایی را برای عادی کردن روابط دو کشور بردارند.
آقای صالحی در این سفر علاوه بر ملاقات با رییس جمهور و وزیر امور خارجه مصر با مقامات غیررسمی از جمله شیخ الازهر، مرشد اخوان المسلمین و شخصیت ها و نخبگان نیز دیدار می کند. به نظر شما تا چه اندازه فضای اجتماعی و نخبگان ایران و مصر به یکدیگر نزدیک هستند؟
روابط غیر رسمی ایران با مصر بسیار جلوتر از روابط سیاسی بین دو کشور است. شخصیتها و سازمانهایی که شما بر شمردید اگرچه در اتخاذ تصمیمات نگاهی به سیاستمداران دارند ولی کمتر ملاحظات سیاسیون را در رابطه با ایران دارند. حتی در زمان حسنی مبارک مقاماتی که از ایران به مصر سفر می کردند مشکلی در ملاقات و ارتباط با شخصیتهای مذهبی نداشتند.
در نقد دیپلماسی ایران در رابطه با مصر پس از سقوط مبارک یکی از نکات مهم غفلت ایران از شخصیتها و سازمانهایی است که می توانند به عنوان لابی نیرمندی برای ایران فعالیت کنند. مصر جامعه ای متکثر است و پس از سقوط مبارک نیروهای اجتماعی و سیاسی که در زمان مبارک تحت حصار امنیتی حکومت دیکتاتوری قرار داشتند، آزاد شده و در سطوح مختلف در عرصه سیاسی داخلی مصر تاثیر گذارند. از این منظر تصمیم به ملاقات با این شخصیتها از سوی صالحی امری کاملا لازم و در راستای منافع کشورمان است. البته آقای صالحی باید توجه داشته باشد که نیروهای سکولار و شخصیتهای ملی مصر از عناصری هستند که حتما باید مورد توجه قرار گیرند.
گفته شده که این سفر در چارچوب طرح محمد مرسی، رییس جمهور مصر هم زمان با برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی در مکه درباره یافتن راه حلی برای مساله سوریه است و ملاقات با اخضر ابراهیمی در صورت حضور وی در قاهره از دیگر برنامه های این سفر خواهد بود. به نظر شما این سفر می تواند راهی برای برون رفت از بحران کنونی در سوریه ایجاد کند؟ تا چه اندازه ایران و مصر در حال حاضر در مورد سوریه نظر مشابهی دارند؟ آیا امکان همکاری ایران و مصر در موضوع سوریه وجود دارد؟
دیدگاههای ایران و مصر در رابطه با سوریه را اگر کاملا مغایر یکدیگر ارزیابی نکنیم؛ می توان گفت که تفاوتهای ریشه ای با هم دارند. دلیل آن هم اظهارات آقای مرسی در کنفرانس عدم تعهد در تهران است که به عمد یا سهوا تغییراتی در ترجمه صورت گرفت که مشکل ساز هم شد. ممکن است گفته شود آن اظهارات در آن زمان بیشتر بعد تبلیغاتی داشت که من هم آن را کاملا انکار نمی کنم ولی این امر بدان معنی نیست که دو کشور دیدگاههای نزدیک به هم دارند. ابتکار مشترک 4 کشور ایران، مصر، ترکیه و سعودی هم علیرغم برخی جلسات و نشستها به نتیجه ای نرسید.
من در اینکه سفر آقای صالحی بتواند راهکاری را برای برون رفت از بحران کنونی سوریه ارائه نماید تردید دارم. چه بخواهیم و چه نخواهیم ابعاد بین المللی بحران سوریه ظرفیتهای کشورهای منطقه را برای حل این معضل کاهش داده است مگر اینکه این کشورها (ایران ومصر) بتوانند اسد را به قبول کناره گیری شرافتمندانه در زمانی که به نفع ملت سوریه است ترغیب یا وادار نمایند. البته کاملا روشن است که نباید کاری کرد که ملت سوریه از چاله اسد و حزب بعث بیرون آمده و در چاه جنگ داخلی و طایفه ای گسترده تری که قطعا از وضعیت کنونی بدتر است گرفتار شود. علی ایحال سخنرانی روز یکشنبه اسد نشان داد که فعلا هیچ افق روشنی برای این بحران وجود ندارد. بنابراین مشخص نیست که مصر و ایران چگونه می توانند در این موضوع همکاری کنند.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/16
انتشار اولیه: جمعه 22 دی 1391 / بازانتشار: سه شنبه 26 دی 1391
نظر شما :