کرزی 10 سال طلایی را از دست داد

فرار پدرخوانده ها از افغانستان

۰۱ دی ۱۳۹۱ | ۱۴:۱۵ کد : ۱۹۱۰۴۷۹ اروپا آسیا و آفریقا گفتگو
محمد ابراهیم طاهریان، سفیر پیشین ایران در پاکستان در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که با نزدیک شدن به سال 2014 میلادی،نیروهای خارجی حاضر در این کشور هرکدام به فکر فرار با حداقل زیان هستند.
فرار پدرخوانده ها از افغانستان

دیپلماسی ایرانی: حامد کرزی، در آخرین ماه های ریاست جمهوری خود بر افغانستان، روزهای سختی را می گذراند. او که نتوانسته عملکرد مناسبی در موضوعات مختلف از خود به نمایش بگذارد، تلاش دارد با طرح شعارهایی از قبیل تدوین استراتژی سیاست خارجی نوین، ذهن مردم را از ناکارآمدی خود منحرف کند. در همین حال فرانسه به عنوان بازیگر جدید در میانجیگری میان دولت و گروه افراط وارد ماجرا شده است. دیپلماسی ایرانی این مسئله را در گفت و گو با محمد ابراهیم طاهریان، سفیر پیشین ایران در پاکستان بررسی کرده است:

تدوین استراتژی سیاست خارجی نوین در افغانستان، به گفته رئیس جمهور کرزی تغییر اساسی در روابط افغانستان و جهان بعد از سال 2014 ایجاد می کند. به نظر شما با توجه به ظرفیت ها و محدودیت های افغانستان چه امکانی برای تغییر وجود دارد؟

بسیاری از کارشناسان به دلیل مجموعه مشکلاتی که از نظر سیاسی، امنیتی و اقتصادی در افغانستان وجود دارد، معتقدند که حاکمیت  قاعدتا باید به دنبال راهکارهایی باشد که تا حدودی این فشارها را تخفیف دهد و از مجموعه دل نگرانی ها و اعتراضات موجود جلوگیری کند. در گذشته نزدیک و پیش از این که کار به اینجا برسد، حاکمیت به دنبال امضای قراردادهای زنجیره ای استراتژیک با مجموعه کشورهای فرامنطقه ای بود. به گمان این که این کار می تواند مسائل افغانستان را حل کند و افکار عمومی را تسکین دهد. اما به نظر می رسد از آن جا که این موضوع راهکاری منطقی نبود و تبدیل به چاره ای برای مجموعه مشکلات افغانستان نشد، دولت در کلام به دنبال طرح شعارهای جدیدی است که با استفاده از آن ها مجموعه مشکلات و مطالبات مردم را پشت سر بگذارد و آن ها را تسکین دهد.

اما یک موضوع وجود دارد و آن این که برای طرح چنین مسائلی دیر است. حاکمیت در افغانستان ده سال طلایی را از دست داد. ده سالی که جامعه بین الملل توجه ویژه ای به افغانستان داشت. اما در حال حاضر در حالی که افغانستان خود را برای برگزاری انتخابات دور سوم ریاست جمهوری آماده می کند، عملا به نظر نمی رسد در حوزه عمل از این نوع شعار ها راهکاری برای مشکلات افغانستان ایجاد شود. اما به هر صورت همه چه مردم افغانستان و چه منطقه امیدوارند که افغانستان به راهکاری برسد که مسائل و مشکلات افغانستان را تخفیف دهد.لذا به نظر می رسد که قاعدتا در حوزه عمل اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد.

یکی از عوامل موثر در ثبات دولت که می تواند بر سیاست خارجی تاثیرگذار باشد، بحث روند آشتی ملی در افغانستان است. برخی معتقدند که دولت در مذاکره با طالبان و پیشبرد روند آشتی ملی اهمال می کند. چه چیزی آن ها را واداشته که چنین اعتقادی داشته باشند؟

اصولا به نظر می رسد راهبرد حاکمیت نسبت به موضوع صلح مبهم است. به دلیل این که وقتی دولت هنوز به یک راهکار مشخص با اپوزیسیون فعال در چارچوب قانون اساسی نرسیده، چطور ممکن است با اپوزیسیونی که قصد براندازی دارد و مجموعه حرکات تروریستی و ضد امنیتی را به طور مسلحانه در جای جای افغانستان دنبال می کند، به تفاهم برسد؟ هنوز مردم افغانستان و جامعه بین الملل فراموش نکرده اند که مجموعه فعالیت هایی که شهید ربانی، رئیس جمهور سابق افغانستان و رئیس شورای عالی صلح در این چارچوب انجام می داد به چه نتیجه ای رسید. نمونه متاخرتر این مسئله، وضعیت اسدالله خالد، بالاترین مقام امنیتی افغانستان است. او که پرونده صلح در افغانستان را دنبال می کرد به مانند شهید ربانی در منزل خود مورد سوء قصد قرار گرفت و هنوز از وضعیت جسمانی او اطلاعات کاملی در دست نیست.

لذا به نظر می رسد که اصولا راهبرد حاکمیت در افغانستان بر چه مبنایی استوار است؟ آیا بر مبنای قانون اساسی است و قرار است بر اساس آن با اپوزیسیون تعامل شود؟ از مجموعه بیانیه ها و اطلاعیه های جریان افراط بر می آید که آن ها به دنبال تمامیت خواهی هستند و اصولا با مذاکره برای صلح میانه ای ندارند. مضافا این که در مورد سر نهادن آن ها به قانون اساسی افغانستان تردید وجود دارد. به نظر می رسد پیش فرض های لازم برای مذاکره در دو طرف وجود ندارد.  به همین دلیل برخی کارشناسان این رفتار دولت و حاکمیت در افغانستان را یک رفتار مبهم می دانند.

اخیرا مطرح شده که قرار است فرانسه نشستی میان طالبان و دولت افغانستان در حومه پاریس برگزار کند. ادعا شده که این اولین نشستی خواهد بود که دو طرف پشت میز مذاکره قرار می گیرند. قبلا روندی در قطر در حال پیگیری بود. تفاوت این دو روند چیست و سابقه فرانسه در بحث میانجی گری مذاکرات صلح چیست؟

این رویکرد جنسی متفاوت از رویکرد حاکمیت ندارد. برای هر کشور اروپایی یا کشورهایی که نیرو در افغانستان دارند، این سوال مطرح است که آن ها می خواهند میانجیگری میان چه کسانی هستند؟ آن چه در اخبار آمده این است که در آینده نزدیک، بخشی از جریان افراط، بخشی از اپوزیسیون فعال در چارچوب قانون اساسی و حاکمیت در نشستی برای مذاکره شرکت کنند. اما روشن نیست که چه بخشی با چه دستور کاری قرار است که در این جلسات شرکت کنند؟ بخشی که از اپوزیسیون فعال در چارچوب قانون اساسی یعنی احزاب جهادی در این نشست شرکت می کنند، کدام بخش است؟ حاکمیت با چه رویکردی در این جلسه شرکت خواهد کرد؟

به نظر می رسد چنین اقداماتی چشم انداز روشنی ندارد. راهکار حل مشکلات افغانستان قاعدتا در داخل افغانستان تعریف می شود. در گذشته حتی راهکار هایی که در زیر چتر سازمان ملل یا مجامع بین المللی صورت گرفته و پشتوانه داخلی افغانستان را داشته به هیچ جایی نرسیده است. به نظر می رسد چنین راهکارهایی بیشتر کارکرد سیاسی داشته باشد تا کاربرد عملی. بنابراین معلوم نیست که این اقدامات به دلیل مبهم بودن منجر به چه نتیجه ای شود؟ نمونه این اقدامات، اقداماتی است که امریکایی ها قبلا در قطر داشتند یا آلمانی ها در رابطه با جریان افراط دنبال می کردند. بنابراین به نظر نمی رسد چنین رویکردهایی که زیر چتر سازمان ملل نیست و پشتوانه داخلی در افغانستان ندارد، به نتیجه مشخصی برسد.

تا قبل از این امریکا در بحث مذاکره با طالبان بسیار فعال بود. چه اتفاقی افتاده که فرانسه وارد این بازی شده است؟ فرانسه چه انگیزه ای برای این کار دارد؟

آن چه مسلم است این است که درست است که مجموعه ناتو تحت یک پرچم در افغانستان فعالیت می کند اما به طور قطع کشورهای مطرح اهداف و اغراض و منافع و مصالح خود را دنبال می کنند. امریکایی ها با توجه به بحث خروج از افغانستان در سال2014  به دنبال منافع خود بودند. دولت جدید فرانسه هم به دنبال خروج از افغانستان است. به نظر می رسد این کشورها تلاش می کنند که با کمترین هزینه بتوانند نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند. چرا که اگر این نیروها در افغانستان بمانند هزینه بیشتری را متوجه دولت های خود خواهند کرد.

اصولا رویکرد کشورهای فرامنطقه ای، رویکردی شفاف نیست که مشخص باشد بر چه اساسی و به چه منظوری می خواهند وارد چنین ساز و کاری شوند که از اپوزیسیون و گروه های افراطی دعوت کنند تا مذاکره انجام دهند. تاریخ سه دهه افغانستان از این دست تلاش ها فراوان دیده که اکثرا به نتیجه نرسیده و آن ها که به نتیجه رسیده استثنایی بوده و دلیل آن حمایت افکار عمومی و مردم در افغانستان و بعضا ورود سازمان ملل به ماجرا بوده و نه از طرف کشور مشخص./12

انتشار اولیه: دوشنبه 27 آذر 1391 / بازانتشار: جمعه 1 آبان 1391

کلید واژه ها: افغانستان فرانسه محمد ابراهيم طاهريان


نظر شما :