سناریوهای پیش روی ادامه بحران در لیبی چیست؟
از دخالت خارجی تا احتمال تجزیه
دیپلماسی ایرانی: لیبی فرایند خاص خود را دارد، به دلیل آنکه سیستم جمعیتی و ساختار سیاسی این کشور خاص است. همچنین با توجه به اینکه قذافی بیش از 40سال در راس قدرت بوده و حکومت داری وی بر محور شخصی خودش بوده، در نتیجه سیستم سیاسی این کشور نیز مبتنی بر یک فرد شکل گرفته است. با فروپاشی شخصیت قذافی و روی کار آمدن شورای انقلابی، این کشور دچار بحران های شدیدی است که به آن نام بحران های ساختاری را می دهند. بدین معنا که در این کشور پیش از آنکه دولتی مستقر شود، باید بحث ملت سازی مطرح شود.
ممکن است در کشور لیبی دولتی را با عنوان دولت انتقالی داشته باشیم، اما به دلیل آنکه ساخت و نظام این کشور قبیله ای است و قبایل نیز با یکدیگر مشکلاتی داشته اند، عملا پس از استقلال متحد نتوانسته اند و قادر نبودند ساختار دموکراتیک را تجربه کنند. مساله به وجود آمده این است که بسیاری از مردم این کشور آمادگی کامل برای تشکیل دولت و ساختار جدید را ندارند و همچنین بسیج اجتماعی مبتنی بر قبیله و وفاداری شخصی و گروهی است.
اتفاقاتی که پس از فروپاشی دولت قذافی افتاد، این است که منطقه شرق کشور که با نام بنغازی است ادعای خودمختاری می کند. آنها بر این اعتقادند که باید به آنها سهم بیشتری داده شود، به این دلیل که در دوره قذافی دچار عقب ماندگی تاریخی بودند و امروزه با توجه به اینکه انقلاب را خود ما آغاز کردیم، باید سهم بیشتری از این منطقه باشند. همچنین پس از مدتی در قانون اساسی شاهد بودیم اینکه چه تعداد افرادی و از کدام مناطق باید حضور داشته باشند، ملاک جمعیت را مد نظر قرار دادند. با توجه به اینکه بیشتر جمعیت در منطقه غرب کشور مستقر است اختلافاتی میان منطقه غرب و شرق به وجود آمد.
امروزه اختلافاتی که در بنی ولید رخ داده و تحولات لیبی را رقم زده ناشی از سهم خواهی گروه های اجتماعی و نبود فرایند دولت سازی و در نهایت مهم تر از همه این است که انتقال دولت به تدریج انجام می شود. در چنین شرایطی به طور حتم انقلابیون، مردم و یا گروه هایی که اعلام کردند ساختار جدید ی را غیر از ساختار قذافی خواهان هستیم و وارد مرحله پسا قذافی شدیم، انتظار دارند تا دولت مطالبات آنها را انجام داده و مشکلات معیشتی آنها را حل کند. تاخیر در ایجاد دولت و معرفی نخست وزیر بدین معناست که در انجام وعده های خود ناتوان است و درنتیجه شاهد هستیم که مردم دست به قیام خیابانی می زنند. همانند آنچه در تونس و مصر پس از تحولات در این کشورها رخ داد.
در لیبی نیز با توجه به عقبه قذافی و گروه بندی ها و وفاداری های سیاسی که بر اساس قوم و قبیله وجود دارد، هنوز عقبه قذافی فعال هستند و حتی دولت جدید نیز نتوانسته گرایش آنها را به سمت خود جلب کند. بنابراین انتظار این نوع اعتراض ها می رود. همانطور که شاهد هستیم در بنی ولید گروه هایی از طرفداران قذافی با محوریت بازماندگان و فرزندان وی جمع شده و بر آن محورها تجمیع می کنند و بخشی از کشور را در دست دارند. این روند بدان معناست که این افراد خواستار این هستند که علیه دولت مرکزی به پا خیزند تا بتوانند سیستم حکومتی خاصی را ایجاد کنند. باید انتظار داشته باشیم که این سیستم حکومتی خاص با وجود قوم و قبیله هایی که وجود دارد و دولت جدید هم نتوانسته پاسخگوی این مطالبات باشد، ممکن است به سمت تشکیل سیستم فدرالی رفته که هر گروهی از هر منطقه ای قیام کند و ادعای خودمختاری کند و یا اینکه اگر فضای بحرانی به وجود آید، با توجه به اینکه کشور وسیعی است و بخشی از آن صحرایی و بیابانی است، احتمال ادعای جدایی طلبی وجود دارد، همانند آنچه که در مالی به وجود آمد.
بنابراین دولت باید فعالیت داشته باشد و علی زیدان که به عنوان نخست وزیر در ده روز آینده این پست را تحویل می گیرد، باید هرچه سریع تر دولت خود را تشکیل دهد، مطالبات مردمی را پاسخگو بوده و باید بخش امنیتی را نیز با کمک ارتش رصد کند. اگر این روند ادامه پیدا کند و تاخیر در تشکیل دولت داشته باشیم این احتمال وجود دارد که ادعای جدایی طلبی را بیشتر داشته باشیم و از سوی دیگر بحران جدیدی را در منطقه شاهد باشیم، بحرانی که با فعالیت القاعده و گروه های افراطی که خواستار جدایی طلبی در منطقه شمال افریقا و منطقه صحرا هستند، آغاز شود. با توجه به اینکه این گروه ها در گذشته هم فعالیت هایی داشتند، همچون کشتن سفیر امریکا در بنغازی، ممکن است که شاهد مداخلات خارجی و حضور خارجی ها در این منطقه باشیم. اگر تاخیر در این مساله وجود داشته باشد، در آینده احتمال جنگ و مطالبات نظام بین المللی وجود دارد، به این دلیل که نظام بین الملل مورد تهدید قرار می گیرد. به طور حتم همان طور که اجماع شده تا در شمال مالی حملاتی انجام شود و شورای امنیت اعلام کرده که آنها باید از بین بروند؛ ممکن است اینگونه جدایی طلبی ها هم در افریقا و به ویژه لیبی داشته باشیم. با توجه به اینکه ساختار این کشور قومی است و دولت-ملت سازی انجام نشده و گرایش ها و بسیج عمومی مبتنی بر وفاداری های فردی همانند بازماندگان قذافی است و یا حتی مبتنی بر وفاداری های قومی و قبیله ای است، این نوع تحرکات دور از انتظار نیست. مگر آنکه دولت بتواند دولت قوی شده و وحدت ملی را تشکیل دهد تا بتواند اقدامات خود را به انجام رساند. /14
نظر شما :