چرا رژیم صهیونیستی از گزینه نظامی سخن میگوید؟
بهانهگیریهای تلآویو به نام دمشق
ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی احتمال اقدام نظامی برای جلوگیری از انتقال سلاح های شیمیایی سوریه به جنوب لبنان را مطرح کرده است. آیا اساسا امکان انتقال آنها به جنوب لبنان وجود دارد؟
مطرح کردن این مسائل تنها بهانهای برای دخالت نظامی کردن در سوریه است. به معنای دیگر طرح اینگونه مسائل یکی از بهانه هایی است که میتواند برای دخالتهای نظامی قدرتهای منطقهای و خارجی در سوریه وجود داشته باشد. با توجه به اینکه آنها در تصویب قطعنامه علیه سوریه در چارچوب فصل هفتم منشور در شورای امنیت ناکام ماندند در نتیجه در چنین فضایی با جوسازی و زمینهسازی، شرایط را برای دخالت خارجی آماده میکنند. از جمله آن تهدیدهایی است که ایهود باراک اعلام میکند که سوریه سلاحهای شیمیایی دارد و به جنوب لبنان منتقل خواهد کرد. این در حالیست که حزبالله به سلاحهایی که در سوریه وجود دارد، نیازمند نیست و درگذشته خود را تامین کرده و ساخت داخلی دارد. چراکه یک سال پیش بود که حزبالله تهدید کرده بود که تلاویو را میزند، این مساله نشان میدهدکه حزبالله قدرتمند است و مخازن سلاحهایش پر و امکانات استراتژیک آن در حد بالایی است. بنابراین مطرح کردن این بحث از سوی ایهود باراک تنها برای بالا بردن روحیه شهرکنشینها و صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی و همان جوسازی برای بهانه دخالت نظامی در سوریه است.
شما اشاره کردید که این روند بهانهای برای دخالت نظامی در سوریه است. نگاه اسرائیل به تحولات سوریه چگونه است و تا چه میزان طرفدار مداخله نظامی در این کشور است؟
رژیم صهیونیستی این روزها بسیار نگران است. به دلیل آنکه سوریه مخیر توافقاتی بود، اما پس از این بحرانها با توجه به اینکه پشت رژیم صهیونیستی پس از حسنی مبارک خالی شده و با توجه به اینکه حزبالله و حماس بسیار قویتر از گذشته است، اسرائیل بسیار نگران است و در بدترین شرایط در طول تشکیل دولت رژیم صهیونیستی یعنی 60 سال گذشته قرار دارد. بدین معنا که امروز در بدترین شرایط امنیتی را دارد. بنابراین به نظر میرسد که مسئولان این رژیم بسیار نگران از وضعیت آینده خود هستند و به همین دلیل است که با یک انفجار کوچک در بلغارستان هیاهویی به راه انداختند و همین عکسالعمل نشان میدهد که آنها تا چه میزان ضربهپذیر هستند.
منافع اسرائیل از تغییر حکومت در سوریه چیست؟ آیا نگران حکومت بعد از اسد است؟
آنها نگران این هستند که پس از بشار اسد تا مدتهای زیادی آرامشی در سوریه حکمفرما نباشد و هر ناآرامی در منطقه سوریه به ضرر رژیم صهیونیستی خواهد بود. چراکه مدعی زیاد میشود و قابل کنترل نیست و هر حرکتی ممکن است در مرزهای سوریه با رژیم صهیونیستی انجام میشود. منطقه هرج و مرج میشود و شرایط بسیار سختی تا سالهای طولانی پدید خواهد آمد.
آیا نگران روی کار آمدن سلفیها در سوریه نیستند؟
خیر، چراکه آنها مطمئن هستند که طرفداران آنها در این کشور مستقر میشوند، طرفدارانی که تا حدی از سعودیها و قطریها ساخته شدند. حتی اگر مخالفینی از جمله اخوانالمسلمین هم بر سر قدرت بیایند، بازهم اسرائیلیها مشکلی نخواهند داشت. چراکه آنها نیز اعلام کردند که دشمن ما اسرائیل نیست. اولویت مخالفین اسرائیل، ایران، دولت اسد و مقاومت است و در ادبیات خودشان هم ذکر کردند. در نتیجه آنها از سیستم آینده سوریه مطمئن هستند،اما از این جهت نگرانند که آیا امنیت سوریه برقرار خواهد شد و آیا نیروهای جدی مسائل سوریه را کنترل خواهند کرد یا خیر. به طور خلاصه باید گفت که اسرائیلیها به دنبال این هستند تا رژیمی طرفدار آنها برسرکار آید، همانند سومالی فعلی که هیچ قدرتی ندارند و یا دولت طرفدار غربیها و سعودیها در یمن که هیچ قدرتی در زمین ندارند. در نتیجه اسرائیل از عدم امنیت در مرزهای خود واهمه دارد.
تغییر حکومت در سوریه تا چه اندازه به نزاع اسرائیل با ایران مربوط است؟
نزاع و مشکل سوریه در سه محور ترسیم میشود:
1. جنگ قدرت شرق و غرب است که روسیه وارد جنگ قدرت شده و سعی دارد تا نشان دهد که قدرت قطب دومی در دنیاست. در حالیکه از نظر اقتصادی مستقلتر و پایدارتر ازاروپاییها و امریکاییهاست و همچنین با توجه به وسعت سرزمینیاش تسلط بیشتری برقطب شمالی دارد. همچیین از طریق سوریه و ایران در آبهای گرم حضور دارد.
2. جنگ رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران است و انتقامگیری این رژیم و طرفدارنش برای شکست بزرگی که با حماس و حزبالله داشته است که این شکستها را از چشم ایران و سوریه میبینند. بنابراین مرحله انتقامگیری است.
3. جنگ سوم به رهبری عربستان سعودی است که این جنگ طایفهگری و ضد شیعی است. متاسفانه امروزه این روند شکل گرفته که عربستان سعودی پرچمدار این حرکت است.به همین دلیل شاهد هستیم که در چند جبهه میجنگد، در بیروت، سوریه، عراق و با ایران از طریق تبلیغات و انتقامگیری از سوریه و بدنام کردن جمهوری اسلامی ایران در منطقه این روند را به پیش میبرد. در نتیجه شاهد هستیم که به عنوان مثال 22 نفر از عراقیها را به دلیل مسائل مذهبی در سوریه کشتهاند و اعلام کردند که دیگر جایگاهی برای شیعیان در سوریه وجود ندارد. همچنین میتوان به سخنان اخیر رئیس جمهور یمن اشاره کرد که وابسته به عربستان سعودی است و درباره دخالتها و شبکه جاسوسی ایران صحبت کرده بود. تمامی این موارد در همان راستای جنگ طایفهای است.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
نظر شما :