دایره ای که هیلاری از پاریس تا تل آویو طی کرد

ترجیح دیپلماسی نرم بر قشون کشی سخت

۲۶ تیر ۱۳۹۱ | ۲۰:۵۴ کد : ۱۹۰۴۲۰۴ آمریکا
مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل خاورمیانه،در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی، اهداف و نتایج سفرهای دوره‌ای هیلاری کلینتون، وزیرامور خارجه امریکا را مورد بحث و بررسی قرار داده است
ترجیح دیپلماسی نرم بر قشون کشی سخت

دیپلماسی ایرانی: هیلاری کلینتون را شاید بتوان یکی از پرکارترین وزیران امورخارجه امریکا در دهه های اخیر نام گذاشت.سفرهای دوره‌ای او سفرهای طاقت‌فرسایی تلقی می‌شود که تلاش وی در راستای ایجاد فضای مثبت در جهت دنبال کردن منافع امریکا در گستره بین‌المللی و در بافت متن بحران‌های تودرتویی درجامعه جهانی به ویژه در هارتلندنو یعنی خاورمیانه است.

با توجه به تغییر و تحولاتی که در خاورمیانه عربی رخ داده است و تلاشی که ایلات متحده امریکا برای مدیریت آن در مسیر منافع ملی امریکا دارد، موجب شده است که وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا تلاش‌های دیپلماتیک خود را در مسیر ایجاد فضای مثبت برای تحرک قدرت هوشمندتر امریکایی فراهم آورد. هیلاری کلینتون در حال حاضر فرمانده دیپلماسی عمومی و در راس قدرت هوشمندتر امریکایی در جهان قرار گرفته وبر آن است که با نشست و برخاست‌های گوناگون دیپلماتیک در ماه‌های پایانی دوره  نخست ریاست جمهوری اوباما اهداف تعریف شده در زمان تصدی وزارت امورخارجه امریکا را حاصل نماید. او که عدم تمایل خود را به ادامه این منصب در آینده دولت اوباما،‌رئیس جمهور امریکا، در صورت پیروز شدن احتمالی اوباما نیز اعلام کرده است، سفرهای دوره‌ای خود را در روزهای اخیر به واقع از پاریس شروع کرد تا در کنفرانس دوستان سوریه شرکت کند و پس از آن به کشور افغانستان رفت. در ادامه به توکیو رفت تا در کنفرانس بازسازی افغانستان مشارکت داشته باشد. توقفگاه بعدی او مغولستان و سه کشور در جنوب شرق آسیا بود و در ادامه به مصر و اکنون نیز در تلاویو به سر می‌برد.

 مسیر سفر اخیر کلینتون نشان می‌دهد که امریکا درپی ایجاد فضای مثبت در انجام یک اقدام قابل توجه در درون این دایره مسافرت است که از پاریس شروع و به تلاویو ختم می‌شود. و در مسیر شعاعی از مرکزیت سوریه به حاشیه و یا به محیط این دایره در کشورهایی مثل مغولستان و با توجه به سفرهای قبلی به آ.سه.آن شکل بخشیده و به اسرائیل بازمی‌گردد. بازگشت او به رژیم صهیونیستی پس از دو سال از گذشت آخرین سفر او به سرزمین های اشغالی با عنایت به آنچه که در خاورمیانه و کشورهای هدف امریکا می‌گذرد و با توجه به حجم رو به تزاید حضور نیروهای نظامی امریکا در خلیج فارس و خلیج عدن قابل توجه می‌شود.

با توجه به وجود اینکه کلینتون در ویتنام دچار گرفتگی حنجره در صحبت کردن و مساله خستگی ناشی از سفرهای متمادی شده است، اما اصرار به انجام این سفرها و نشست و برخاست با سران این کشورها بر اهمیت این توجه می‌افزاید. وگرنه همانگونه که در مرحله نخست بیان شد هیلاری کلینتون یکی از پرکارترین وزرای امورخارجه دهه‌های اخیر امریکا تلقی می‌شود که حتی از رئیس جمهور این کشور در صحنه سیاست خارجی پرکارتر و موثرتر محسوب می‌شود.

نتایج سفرها

باید بپذیرم که امریکا در عین حال اینکه کشور قدرتمند بین المللی است، با چالش‌های جدی متناسب و مناسب با همان قدرت بین‌المللی در صحنه‌های عملیاتی برخوردار است. امروز خاورمیانه آوردگاه مهم آزمایش قدرت امریکا برای حفظ توان قرن بیستمی خود در قرن بیست و یکم میلادی و استمراردهی به آن در پیچ و خم‌ بحران‌هایی همچون بحران سوریه، بحران پرونده هسته‌ای ایران و بحران ناشی از بیداری ملت‌ها در برابر قدرت دولت‌ها در دیگر کشورهای عربی چون مصر، عربستان، به احتمال زیاد در آینده نزدیک‌تر در اردن و یمن و غیره است.

 به نظر می‌رسد که این اصل اساسی را باید بپیذیریم که وظیفه دستگاه دیپلماسی کشورها استفاده از قدرت دیپلماتیک برای کاهش این چالش‌ها در برابر دستگاه دیپلماسی کشورهاست. حال تا چه اندازه این مهم در این نشست‌ها بدست می‌آید، آثار آن را باید در صحنه عملیاتی نگاه کرد.

امروز امریکا به عراق لشکرکشی  کرده و از آن خارج شده است، پیش از آن در افغانستان حضور یافته و اکنون در حال شکل‌دهی محتوای نفوذ خود در آینده سیاسی افغانستان و عراق است. امریکا هزینه‌های بسیار بالایی را در این زمینه پرداخته است و به همان نسبت چالش‌های بسیار جدی‌تری در چنین مناطقی دارا بوده است. اما در مقام قیاس با کشوری مانند اتحاد جماهیر سوسیالیستی سابق و لشکرکشی آن به افغانستان، می‌توان میزان موفقیت چنین نشست‌های را در تسهیل‌دهی به اعمال قدرت سخت احتمالی  بدست آورد.

به نظر می‌رسد که امریکا در چارچوب قدرت هوشمند به این اعمال قدرت نرم در قالب دیپلماسی رسمی در کنار دیپلماسی عمومی به گونه‌ای می‌اندیشد که اعمال قدرت سخت را کم هزینه‌تر کند. موفقیت این تلاش را می‌توان در لشکرکشی به لیبی دید. امریکا در چارچوب چنین رویکردی توانست هزینه‌های لشکر کشی به لیبی را در مجموعه همراهان خود تقسیم کند./14 


نظر شما :