پس از نشست مسکو
مذاکرات هسته ای به کجا می رود؟
دیپلماسی ایرانی: برای آنهایی که به دنبال حدس زدن سرانجام از سرگیری مذاکرات با ایران توسط دولت اوباما در سال جاری هستند، دو نکته پس از نشست مسکو در روزهای پایانی خردادماه روشن تر شده است.
نخست ، به نظر می رسد دولت آمریکا نسبت به گذشته در مورد ایده تحمل غنی سازی در ایران حتی با خلوص پایین تفکر بهتری دارد. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در اوایل سال جاری بین موضع شخصی خود یعنی بازداشتن ایران از دستیابی به سلاح هسته ای و موضع اسرائیل، یعنی جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی توسعه تسلیحات هسته ای معلق بود . اما این معادله زمانی حل شده که اوباما مجوز از سرگیری گفت و گو ها با ایران بدون پیش شرط تعلیق عملیات غنی سازی اورانیوم را صادر کرد. عملیاتی که اسرائیل تاکید دارد باید متوقف شود چرا که توانایی تهران برای ساخت سلاح هسته ای را افزایش می دهد.
البته در مسکو بار دیگر آمریکا و متحدان اروپایی اش بر تعلیق غنی سازی در ایران تاکید کرده و از ارائه تضمین هایی که جمهوری اسلامی به دنبال آن بود خودداری کردند. بدون این تضمین ها ایران برای ورود به روند ایجاد توافق که در زبان دیپلماتیک از آن به عنوان اقدامات اعتمادساز یاد می شود، انگیزه ای ندارد. جمهوری اسلامی باور دارد که به موجب پیمان منع اشاعه هسته ای که آن را امضا کرده می تواند به چرخه سوخت دست یابد. از سوی دیگر تهران عقیده دارد غرب با حمایت از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل در صدد از بین بردن این حق برای ایران بوده است.
دوم، نه آمریکا و نه دوستان اروپایی اش برای ارائه دیگر مشوق مورد نظر ایران که می توانست به آغاز روند اعتمادسازی کمک کند، تمایل نشان ندادند. تعدیل تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا که زمستان گذشته به تصویب رسیده و تا حدود یک هفته دیگر اجرایی می شود، از جمله اقداماتی بود که ایران از غرب انتظار داشت آن را به عمل آورد. اما درعوض غرب پیشنهاد هایی به ایران داد که به چشم مذاکره کنندگان ایرانی بازیچه ای بیش نبود.
با توجه به این موارد، از سرگیری مذاکرات یک شکست بوده است. این مذاکرات روند ارائه دادن و دریافت کردن که یکی از مهمترین شاخصه های یک مذاکره موفق است را ایجاد نکرد. شاید این مذاکرات به عنوان عاملی برای کاهش بهای بنزین در آمریکا معرفی شود اما باید گفت حتی در این مورد هم چشم انداز ضعیف اقتصاد در جهان موثر بوده است. این مذاکرات در ارسال پیام خود به ایران ناتوان بود و از این پس شرایط برای مخالفان اقدام نظامی علیه ایران دشوارتر می شود.
این در حالی است که تفاوتی مهم بین نمونه 2009 مذاکرات و الگوی 2012 آن مشاهده می شود. در حالی حاضر هیچ یک از طرف ها برای اعلام شکست مذاکرات شتابی ندارند. البته در مورد آمریکا و اروپا، این رویکرد جای تعجبی ندارد. در سال انتخابات آمریکا، افکار عمومی بیشتر به دنبال دیپلماسی است تا جنگ و اگر دیپلماسی بتواند به کاهش بهای بنزین منجر شده و اسرائیل را از اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران بازدارد، اوضاع بسیار بهتر خواهد بود.
اما جای تعجب اینجاست که چرا ایران به ادامه مذاکراتی کمک به می کند که به جایی نمی رسد.
این به نفع ایران است که توجیه اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته ای اش را برای اسرائیل دشوارتر کند. اما ایران هیچگاه چنین تهدید هایی را از سوی اسرائیل جدی نگرفته و مخالفت شماری از مقامات جاسوسی و نظامی اسرائیل با چنین حمله ای نیز خیال تهران را آسوده تر کرده است. اما در مقابل کاهش بهای نفت به نفع تهران نیست. شاید در نهایت پاسخ این باشد که مقامات ایران امیدوارند اوباما دوباره به ریاست جمهوری برسد و برای قدردانی از همکاری که ایران تا ماه نوامبر( زمان برگزاری انتخابات آمریکا) آن را حفظ کرده ، مواضع ایالات متحده در مورد غنی سازی و تحریم ایران را تعدیل کند .
این در حالی است که در هر زمانی تحمل غنی سازی در ایران یا تعدیل با لغو تحریم ها به لحاظ سیاسی برای متصدی کاخ سفید هزینه دارد و این در شرایطی است که کنگره نیز مخالف ایران است. خط مشی دولتمداری دوم بوش می تواند اینگونه باشد که ایران سرانجام تحت فشار تحریم ها ، رفتارش را تغییر می دهد. اما این غیر ممکن نیست که اوباما و مشاوران نزدیکش درک کنند راه حل مذاکره ای نسبت به راهکاری که بر یک طرف ضعیف تحمیل می شود، دوام بیشتری دارد. در این زمینه می توان درس هایی را از تاریخ اروپا در قرن های 19 و 20 میلادی و همچنین معاهده 1783 پاریس بین آمریکا و بریتانیای کبیر آموخت.
نویسنده: پیتر جنکینز
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
نظر شما :