مصر پس از مبارک و چالش های پیش رو
اخوان محافظه کار مورد اعتماد انقلابیون نیست
دیپلماسی ایرانی: وقتی از دموکراسی و حکومت مردمی و مدنی صحبت می کنیم، مصداق و مراد از این تعریف این است که نظامیان دیگر جایگاهی در آن حکومت ندارند. آن چه امروز در مصر شاهد آن هستیم این است که بخشی از معادله قدرت در دست نظامی ها قرار دارد. تا چه اندازه می توانیم به مصر یک حکومت مدنی و مبتنی بر دموکراسی اطلاق کنیم؟ به نظر می رسد باید در این مورد با دقت و حساسیت بیشتری به مسئله نگاه کرد. این اولین باری است که در مصر شاهد انتخابات رقابتی ریاستی هستیم. آن چه در دوران مبارک مشاهده می شد در واقع یک رفراندوم بود که هر چند سال یک بار شکل می گرفت و جالب توجه و قابل تامل است که در طول تاریخ مصر همه روسایی که روی کار آمدند، حتی بعد از کودتای 1952 افسران آزاد، ژنرال نجیب و عبدالناصر گرفته تا انور سادات و حسنی مبارک، روسایی بودند که گرچه منتخب نبودند اما کل اختیارات کشور را از جمله اختیارات مبتنی بر قدرت نظامی و کنترل ارتش را نیز در اختیار داشتند. اساسا آن ها نظامی بودند و چنین انتظاری هم می رفت. اما امروز برای اولین بار وقتی در مصر انتخابات آزاد برگزار می شود، مشاهده می کنیم که بناست حیطه وظایف و اختیارات رئیس جمهور بدون اختیارات اساسی و اختیارات کامل مخصوصا در حوزه مربوط به قدرت ارتش تعریف شود.
نکته دوم این است که بسیاری بر این اعتقادند که آن چه در ژانویه 2011 در مصر اتفاق افتاد، یک کودتای سفید بود که از طرف نظامیان صورت گرفت و عمدتا برای جمع کردن تحول بنیادینی که مردم در ابتدای امر دنبال می کردند انجام شد. این اقدام بسیار هوشمندانه و مدبرانه توسط شورای نظامی به پیش رفت. بنابراین معقتدند که با اهدافی که دنبال شد محال است که بخواهند قدرت را به طور کامل به یک بخش از مردم یا نماینده منتخب آن ها واگذار کنند.
اعلامیه قانون اساسی که روز گذشته به طور عجولانه ای توسط نظامیان صادر شد و بحث عمده آن این بود که رئیس جمهور اختیارات کامل نخواهد داشت و نظامیان مخصوصا اختیارات خود را در آن تعریف کردند، نشان می دهد که واقعا نظامیان قصد کنار رفتن را ندارند. چرا که به نظر می رسد این گونه نیست که نظامیان نقش انتقال دهنده قدرت از نظام مبارک به نظام مردمی مبتنی بر انتخابات عهده دار باشند، کما این که بسیاری این گونه تفسیر کردند، بلکه نقشی را که ارتش مصر به عهده داشت مبتنی بر مسئولیت کل مصر است که در منطقه تعریف شده است. یعنی مسئولیت مصر در واقع یک مسئولیت منطقه ای است و آن چه ارتش دنبال می کند در واقع چارچوب تعهدات منطقه ای است که مبتنی بر ثبات منطقه است. یعنی این فراتر از آن چیزی است که در بحث داخلی مصر آن را می بینیم و دنبال می کنیم. سوال این است که آیا در سایه حضور نظامی ها و دستگاه نظامی، حرکتی که مردم مصر شروع کرده اند به نتیجه می رسد یا خیر؟ رئیس جدیدی که به قدرت می رسد اعم از محمد مرسی، نماینده اخوان المسلمین یا احمد شفیق تا چه اندازه مبسوط الید است؟ این رئیس جدید تا چه اندازه توانمند است و قادر خواهد بود که اختیاراتی را که به عهده دارد، اعمال کند؟ به هر حال رئیس جمهور نماینده مردم است اما آیا اختیارات کامل را دارد یا خیر؟ این سوالی است که امروزه همه جا مطرح است.
همان طور که اشاره شد، ما می دانیم که نظامی ها نشان داده اند که کار خود را به خوبی می دانند و با ذکاوت و هوشیاری تحول را به سمت دلخواه خود هدایت می کنند. رای دو نامزدی که در مرحله اول برای رقابت در دور دوم انتخاب شدند بسیار به هم نزدیک و شکننده است. مفهوم این مسئله این خواهد بود که بخش عمده ای از جامعه مصر، مخصوصا حامیان احمد شفیق، حامی نظام گذشته و نظامیان است. حداقل می توان گفت که بخش عمده ای از جامعه مصر خواهان تحول بنیادین نیست. پس از این مسئله می توان دریافت که اولا مردم مصر یکپارچه نیستند و نسبت به خواسته های انقلابی اتفاق نظر ندارند و دوم این که بخش عمده ای از آن ها خواهان تحول بنیادین نیستند.
حال در این شرایط اگر اخوانی ها روی کار آیند که به تدریج این احتمال در حال جدی شدن است، چه شیوه ای را در مواجهه با چنین وضعیتی اتخاذ خواهند کرد؟ گذشته اخوان از ژانویه 2011 به این طرف نشان داده که عملکرد اخوان بسیار محافظه کارانه و مسالمت جو است. در واقع در طول یک سال گذشته این مسئله باعث شده که اخوان اعتماد بخش عمده ای از نیروهای انقلابی که خواهان تحول بنیادین بوده اند را از دست داده و انتخابات دوم بعد از پارلمان که انتخابات ریاست جمهوری بود تا حدودی نشان داد که مردم اقبال گذشته را نسبت به اخوان نداشته اند. آن ها متهم هستند که با نیروهای قوی تر و برتر از جمله نظامی ها به خوبی کنار می آیند و با آن ها زد و بند می کنند اما در داخل با دوستان و هم سویان خود چندان تفاهم ندارند و اتفاقا سرسخت و قاطع برخورد می کنند. قرائنی هم از مدتی که آن ها در مجلس بوده اند وجود دارد. اخوانی ها تقریبا به دنبال در اختیار گرفتن همه قدرت مخصوصا در بحث تقسیم بندی کمیته ها و ریاست کمیسیون های مجلس بوده اند. قوانینی هم که اخوان به دنبال آن است بیشتر نگاه داخلی اخوانی را پیگیری می کند.
نظر شما :