چین در برخورد با ایران، آمریکا را همراهی نخواهد کرد
این برای آمریکا غیرواقع بینانه است که از چین بخواهد تا در مسیری قدم بردارد که به ضرر منافع چین و بر خلاف اصول دیپلماتیک این کشور باشد.
در حالی که آمریکا و اسرائیل اخیرا گفتهاند در صورتی که ایران برنامه هسته¬ای خود را متوقف نکند، خواهان اقدامات نظامی علیه این کشور هستند، دیدار احمدی نژاد از چین برای شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در پکن توجه جهان را به طور گستردهای به خود جلب کرده است.
ایران از سوی غرب به عنوان یک دولت سرکش لقب گرفته است و بسیاری از افراد این موضوع را وابسته به بنیادگرایی اسلامی یا داشتن احساسات ضدآمریکایی شدید میدانند.
در واقع ایران نه یک دولت سرکش و نه بنیادگراست و احساسات ضدآمریکایی در بین مردم این کشور دارای دلایل تاریخی است.
به دلیل منابع غنی و موقعیت استراتژیک حساس ایران، این کشور به عنوان قربانی بازی بزرگ بریتانیا و روسیه در قرن نوزدهم بود و در جریان جنگ سرد در این کشور تسلط پیدا کرد. دشمنی و عدم صداقت آمریکا به طور عمیقی در این کشور ریشه¬دار است.
به این دلیل هنگامی که نیروهای اسلامگرا، خاندان پهلوی را در سال 1979 سرنگون کردند و به جای آن یک جمهوری اسلامی برپا کردند، به منظور اتحاد مردم سیاست خارجی خود را بر اساس ضدیت با آمریکا و اسرائیل پایهریزی کردند. جمهوری جدید از طرفداری زیادی در بین مردم برخوردار شد، نه تنها به این دلیل که علیه نابرابری اجتماعی و غربگرایی فرهنگی مبارزه کرد، بلکه از آن مهمتر به این دلیل که کرامت ملی را بازگرداند. شان و کرامت ملی که زمانی از دست رفته بود و از اکنون به دست آمده بود، از اهمیت فوقالعادهای برای ایرانیان برخوردار است. آنها خواهان این بودند که تصمیماتی که وابسته به حیاتشان است در تهران گرفته شود.
اما تغییر رژیم در ایران باعث از دست رفتن نفوذ آمریکا در همسایه جنوبی اتحاد جماهیر شوروی سابق و همچنین از دست رفتن کنترل بر تنگه هرمز به عنوان مسیر حیاتی عبور نفت شد.
بحران گروگان گیری در سال 1979 و مساله ایران¬کنترا در سال 1986 باعث شد ایران در آمریکا بیشتر اهریمنی جلوه کند.
به دلیل ایدئولوژی شیعی-اسلامی جمهوری اسلامی، این کشور با بدگمانی و دشمنیهایی از سوی همسایگان با رهبری سنی خود مواجه است. عراق در دومین سال پس از شکلگیری جمهوری اسلامی به ایران حمله کرد و جنگی که به دنبال آن به وقوع پیوست، هشت سال طول کشید. بلافاصله پس از پایان جنگ، ایران تصمیم به پیگیری یک برنامه هستهای به منظور دفاع از خود و گسترش نفوذ در منطقه گرفت. اما ایالات متحده مایل نیست حوزه نفوذش در خاورمیانه با قدرتهای منطقهای مانند ایران دچار چالش شود. در نتیجه دشمنیها و خصومتها بین دو کشور رشد پیدا کرده است.
در مقابل روابط چین و ایران یکی از باسابقهترین روابط دوجانبه در جهان به شمار میرود که برای دو طرف باارزش تلقی میشود. در طول 41 سال گذشته یعنی از زمان برقراری روابط دیپلماتیک، دو کشور شاهد تجربه تغییرات داخلی بودهاند. اما روابط دوستانه آنها در مقابل آزمون گذر زمان مقاومت کرده و به سمت پیشرفت حرکت کرده است.
پایههای دوستی دو کشور تا حدی است که چین هرگز در امور داخلی ایران دخالت نکرده است، اقتصاد آنها مکمل یکدیگر است و ظرفیت عظیمی را برای همکاری ایجاد کرده است.
ایالات متحده امیدوار است تا بتواند از چین در برخورد با ایران درخواست کمک کند. اما این مساله غیرممکن است زیرا چین هیچ گاه به بازی با حاصل جمع صفر بین ایالات متحده و ایران نخواهد پیوست. به عنوان دو اقتصاد پیشرو در دنیا، وابستگی متقابل فزاینده چین و ایالات متحده، منافع مشترکی را برای دو کشور قرار میدهد که معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) یکی از آنهاست. اما از سوی دیگر این به نفع منافع چین است که روابط عادی و دوستانه خود را با ایران حفظ کند.
اختلاف بین چین و ایالات متحده به ویژه در تحریمهای ایالات متحده برای محدود کردن صادرات نفت ایران جدیتر شده است، زیرا چین یکی از بزرگترین واردکنندههای نفت از ایران است. اما حفظ رابطه با ایران یک موضوع مرتبط با منافع حیاتی چین و اصول بنیادین دیپلماسی چین است. ایالات متحده باید به روابط دوستانه چین با ایران و همچنین منافع چین احترام بگذارد.
شاید تصمیمسازان ایالات متحده بتوانند آن چه فلینت لورت و هیلاری مانلورت؛ محققان آمریکایی امور خاورمیانه، ژوئن 2011 در وبلاگ خود نوشتهاند را بخوانند: "پکن به داشتن منافع روشن (و استوار) در خودداری از اختلاف جدی با واشنگتن ادامه میدهد؛ چه در مورد ایران و چه اکثر مسائل دیگر... درخواست ها از سوی ایالات متحده تنها باعث قویتر شدن موضع چین خواهد شود. ایالات متحده نمیتواند تا ابد از دیگران بخواهد در مسیری قدم بردارند که به ضرر منافع آنهاست."
ایالات متحده تنها میتواند موفقیتهای کوتاه مدتی را در درخواست از چین برای حرکت در جهت خلاف منافعاش به دست آورد، اما این مساله در دراز مدت به تیرگی روابط چین و ایالات متحده منجر خواهد شد.
برای این که اختلافات در مورد ایران به آسیب دیدن روابط دوجانبه منجر نشود، ضروری است دو طرف به منافع یکدیگر و خط قرمز یکدیگر احترام بگذارند.
*
دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای دانشکده روابط بین الملل
منبع:
(China Daily, June 7, 2012, page10)
http://pub1.chinadaily.com.cn/cdpdf/cndy/#
نظر شما :