پیامدهای اعدام 18 ایرانی توسط آل سعود
ریاض به دنبال تشدید تنش با تهران است
دیپلماسی ایرانی: به دنبال تایید خبر اعدام تعدادی از اتباع کشورمان در عربستان سعودی به اتهام حمل مواد مخدر، حسن زید کاردار این کشور در تهران در غیاب سفیر این کشور به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعترض شدید کشورمان به اقدام ضد انسانی دولت عربستان سعودی به وی ابلاغ شد. علیرضا عنایتی، مدیر کل خلیج فارس وزارت امور خارجه، ضمن محکوم کردن این اقدام خواستارتوضیح فوری دولت عربستان در این خصوص شد. وی همچنین اصرار دولت عربستان بر محروم نگه داشتن بازدداشت شدگان ایرانی از حق دسترسی کنسولی را محکوم و مراتب اعتراض شدید کشورمان نسبت به عدم پایبندی آن کشور به تعهدات بین المللی و موازین حقوق بشری را ابراز کرد. دیپلماسی ایرانی این مسئله و تاثیر آن در روابط ایران و عربستان را در گفتگو با علی اکبراسدی، کارشناس مسائل خاورمیانه بررسی کرده است که در زیر می خوانید:
آقای دکتر، اعدام تعدادی از اتباع ایران از سوی عربستان سعودی واکنش ایران را در پی داشته و اعلام کرده تبعات حقوقی و سیاسی این گونه اقدامات بر عهده دولت عربستان سعودی است. این اتفاق تا چه اندازه اهمیت دارد؟ آیا این مسئله نشانه ای از تنش رو به افزایش در روابط ایران وعربستان است؟
در روابط ایران وعربستان در یکی دو سال گذشته شاهد تنش نسبتا زیادی بوده ایم که در چند دهه اخیر کم سابقه بوده است. اما این که تنش اخیر در روابط را که به دلیل اعدام برخی از اتباع ایرانی در عربستان شکل گرفته است یک نقطه عطف بدانیم و آن را زمینه ای برای تنش غیر قابل کنترل بدانیم چندان دقیق نیست. در تاریخ روابط ایران و عربستان همواره شاهد مسائلی بوده ایم که تنش ایجاد کند. درست است که به لحاظ پرستیژ ملی این اتفاق بر ایران تاثیر می گذارد و منطقی و طبیعی است که ایران به این اقدام عربستان واکنش نشان دهد. ولی این اتفاق دلیل تنش های بین ایران و عربستان نیست. در حال حاضر مولفههای زیادی وجود دارد که باعث تنش بین ایران و عربستان می شود. به نظر می رسد این اتفاق یکی از نمودهای این تنش و سردی در روابط ایران و عربستان محسوب می شود.
به نظر می رسد که عربستان بی تمایل نیست که تنش ها با ایران افزایش یابد. انگیزه عربستان از این اقدام چیست؟
عربستان در دو سال اخیر در شرایط خاصی قرار گرفته و نگرانی های جدی در حوزه امنیت ملی و مسائل داخی دارد. از سوی دیگر به دلیل خیزش های مردمی در جهان عرب، منطقه دستخوش دگرگونی های اساسی شده است و به این دلیل عربستان در خصوص منافع منطقه ای خود نیزنگرانیهای جدی دارد. راهبرد یا سیاست منطقه ای عربستان در دهه های گذشته حول مولفه هایی مانند محافظه کاری، دوری از تنش ها و تخاصمات جدی و حل وفصل مسائل و پیشبرد منافع در لایه های زیرین سیاست خود و عمدتا به صورت غیر آشکار بوده است. اما تحولات منطقه ای اخیر و نگرانی های داخلی موجب شده است که عربستان از رویکردهای سیاست خارجی گذشته فاصله بگیرد و وارد فاز جدیدی از سیاستگذاری شود. در پی این تحولات منطقه ای یکی از سیاستها و اقداماتی که عربستان تلاش می کند تعقیب نماید این است که گفتمان مردمسالاری را که در منطقه طرح شده و در حال قدرت گرفتن است تحت تاثیر قرار داده و با چالش هایی مواجه نماید. لذا در این راستا عربستان از جمله به دنبال این است که منازعات موجود را پررنگ کند و یا منازعات جدیدی شکل دهد که باعث طرح منازعات گفتمانی جدیدی شود که موج مردمسالاری در منطقه و جهان عرب را تحت الشعاع خود قرار دهد. به این دلیل عربستان تمایل دارد که مناقشه عربی – عجمی و منازعه شیعه- سنی را تا حد ممکن برجسته کند تا توجه ها را به این سمت جلب کند. این موضوع در مسائل مختلف خود را نشان دهد. در تنش های بین ایران و شورای همکاری این رویکرد عربستان به وضوح دیده می شود. می بینیم که عربستان در مناقشه ایران و امارات در مورد جزایر سه گانه حتی رادیکال تر از خود اماراتی ها وارد می شود. سعودی ها تلاش می کنند تا بحران بحرین را به عنوان منازعه ای شیعی سنی بین ایران و اعراب اهل سنت مطرح نمایند. از سوی دیگر در عراق یا بحران سوریه عربستان فعالانه وارد می شود و به گسترش بحران و وارد کردن دولت های حاکم به بحرانهای جدی کمک می کند. لذا به نظر می رسد که عربستان در تمام مناقشاتی که زمینه شیعی- سنی یا عربی - عجمی وجود دارد وارد می شود تا منازعات را از دوگانه نظام های دموکراتیک- نظام های پادشاهی به عرصه دیگر ببرد. از سوی دیگر عربستان با این گونه اقدامات تلاش می کند که رهبری خود بر جهان عرب یا حداقل کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس را حفظ کند. عربستان با دامن زدن به این منازعات می کوشد که منابع بیشتری را جلب کند ، نیروهای منطقه ای را پشت سر خود بسیج نماید و بسیاری از سیاست های خود در سطح منطقه را توجیه کند.
در حال حاضر شاهد کانون های بحرانی در خاورمیانه هستیم که در همه آنها به نوعی ایران و عربستان در حال رقابت هستند. آیا این درست است که راه حل این بحران ها را مدیریت روابط ایران و عربستان بدانیم؟ آیا نزدیکی ایران و عربستان به تنهایی می تواند به حل این منازعات و بحران های منطقه ای بینجامد؟
در اغلب بحران های کنونی خاورمیانه ایران و عربستان به عنوان دو بازیگر مهم و تاثیرگذار مطرح هستند ولی به نظر می رسد صرف نزدیک شدن دیدگاههای ایران و عربستان و توافق آنها نمی تواند به عنوان یک راه حل برای این حوزه های بحرانی یا چالش های منطقه ای باشد چرا که بازیگران دیگری نیز هستند که اهداف و منافع خود را دنبال می کنند. درست است که ایران یک بازیگر محوری و پایه مهم اغلب این منازعات است ولی در طرف دیگر عربستان تنها نیست. بنابراین صرف تغییر روش عربستان، راه حل همه این بحران ها نیست و دگرگونی های تعیین کننده در تمام بحران های منطقه ایجاد نمی کند. البته سطح تاثیرگذاری و تعیین کنندگی عربستان سعودی در بحران های مختلف متفاوت است و به عنوان نمونه تغییر سیاست سعودی ها در بحرین بالطبع دگرگونی های مهم تری را نسبت به سایر حوزه ها به وجود خواهد آورد. اما مثلا در سوریه کنارکشیدن عربستان ممکن است تاثیر گذار باشد ولی دگرگونی تعیین کننده به وجود نمی اورد. چون در بحران سوریه کشورهایی نظیر ترکیه ، قطر و کشورهای غربی نیز بر برکناری بشار اسد تاکید می کنند. نزدیکی ایران و عربستان می تواند بخشی از مناقشات را تعدیل کند و تنش ها را کاهش دهد اما آنها را از بین نمی برد.
آیا چشم اندازی برای بهبود روابط ایران و عربستان وجود دارد؟
فعلا در این خصوص که ایران و عربستان بر سر مسائل منطقه ای به توافقات اصولی دست یابند چشمانداز مثبت چندانی دیده نمی شود. البته دو کشور سعی می کنند که این تنش ها از حد معقولی فراتر نرود. درست است که ایران و عربستان در بسیاری از مسائل منطقهای رقابت جدی دارند و در بسیاری از بحران ها با همدیگر تضاد دارند با این حال هر دو کشور سعی دارند برخی از خطوط قرمز را رعایت کنند. هر چند ممکن است تهران و ریاض در برخی حوزه ها بتوانند تنش ها را کاهش دهند ولی در شرایط کنونی توافق اصولی دو طرف بسیار بعید است و بسترهای مناسبی برای آن وجود ندارد، چرا که از یک سو تعارض منافع بسیار گسترش یافته و از سوی دیگر بی اعتمادی بین دو کشور بسیار زیاد شده است. بر این اساس تعامل و توافق اساسی دو کشور علاوه بر اینکه مستلزم گذشت دوره ای از آرامش نسبی با شیب مناسب در روابط است می تواند نیازمند مولفه های اساسی تر باشد مانند دگروگونی در شرایط منطقهای یا نوع رویکردها و تاثیرگذاری های قدرت های بزرگ در منطقه و یا اینکه تغییرات اساسی در تعریف اهداف و منافع از سوی ایران یا عربستان در سطح منطقه ای صورت گیرد.
نظر شما :